اعتدال و ميانه روي در اسلام | ویرایش نو baran

اعتدال و ميانه روي در اسلام اعتدال, و, ميانه, روي, در, اسلام اعتدال و ميانه روي
اعتدال از ريشه عدل، به معني ميانه گيري ما بين دو حالتِ يك چيز از نظر كمّي و كيفي و تناسب برقرار كردن ميان آن دو است، چنانكه به روزها و شب هاي بهاري و پاييزي كه اندازه يكديگرند، «اعتدال بهاري و پاييزي» گفته مي شود .
برگردان فارسي اعتدال «ميانه روي» است كه بر پرهيز از افراط و تفريط در هر كاري اطلاق مي شود و واژه معادل عربي آن «اقتصاد» است كه در فرهنگ اسلامي كاربرد بيشتري دارد.
ضرورت اعتدال
نظام عالم بر اساس هندسه اي دقيق پي ريزي گشته است.
جهان چون چشم و گوش و خدو ابروست كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست
همه پديده هاي عالم از بزرگترين كهكشان گرفته تا كوچكترين ذرات اتم، از قانون عادلانه خلقت كه «حقيقت» ناميده مي شود ـ پيروي مي كنند، به تعبير امام علي ـ عليه السلام ـ :
«…بِالحَق قاَمَتِ السَّمواتُ وَ‌ الارْضُ فيما بَيْنَ العِبادِ»
آسمانها و زمين در ميان بندگان، به حق برپا شده است.
آفريننده حكيم «عالم تكوين» فرمانده تواناي «عالم تشريع» نيز هست؛
«وَ هُوَ‌ الَّذي فِي السَّماءِ اِلهٌ وَ فِي الْاَرضِ اِلهٌ وَ‌ هُوَ الْحَكيمُ الْعَظيمُ »
و او كسي است كه در آسمان خداست و در زمين نيز خداست و او بسيار با حكمت و دانش است.
آفرينش انسان نيز از چنين قانوني پيروي مي كند و هرگز نارسايي و نوسان در اصل خلقت او وجود ندارد از او نيز خواسته شده كه هماهنگ با عالم آفرينش در صراط مستقيم «عدال ش:9658 2622 م ت و اعتدال» گام نهد و هيچ گاه به افراط و تفريط نگرايد. اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«عَليكَ بِالْقَصدِ فِي الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ‌ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ »
بر تو باد به ميانه روي در كارها؛ هر كس از ميانه روي روي گرداند، ستم مي كند و هر كس به آن چنگ زند، ‌عدالت ورزد.
نمونه هاي كاربردي
اصل اعتدال، بايد به شكل كلّي و فراگير بر سراسر زندگي فردي و اجتماعي انسان حاكم باشد و هميشه و همه جا افكار، كردار و گفتار او را در برگيرد. در اين جا در حدّ گنجايش اين مقاله، سه محور ياد شده را توضيح مي دهيم.
الف ـ افكار
منشأ همه تصميمات آدمي، فكر و انديشه اوست؛ اگر فكر معتدل و مستقيم باشد، رفتار فرد راه اعتدال مي پويد و اگر انديشه به بيماري عدم اعتدال گرفتار شود، اعمال انسان نيز به آفت افراط وتفريط دچار مي شود. اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ نقش كلّي و حياتي انديشه را چنين بيان مي كند:
«مَنْ فَكَّرَ قَبْلَ الْعَمَلِ كَثُرَ صَوابُهُ »
هر كس پيش از اقدام انديشه كند، درستي عملش افزون مي گردد.
و در سخني نغز و حكيمانه، به سنجش راستگرايي و چپگرايي با اعتدال انديشه پرداخته، مي فرمايد:
«الْيَمينُ وَ الشّمالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّريقُ الْوُسطي هِيَ الجادَّةُ »
راست روي و چپ روي، گمراهي است و راه ميانه، جاده زندگي است.
اين راهِ‌ ميانه، همان تفكّرناب توحيدي است كه در ميان كلافهاي سردرگم، انديشه هاي خرافي كفر، شرك، دوگانه پرستي، تثليث رهبانيّت، جبروتفويض، تناسخ، تجسم، مادّيگري، گزافه پرستي و … با عنوان «صراط مستقيم» خودنمايي مي كند و همه موحّدان حقجو را در خويش جاي مي دهد و به سر منزل مقصود ـ يعني قرب الهي ـ مي رساند.
تندروهاي افراطي، به كلي منكر آفريدگار جهان و نظم و حكمت حاكم بر آن مي شوند، حتي واقعيت هاي محسوس را منكر مي شوند و به تعبير قرآن:
«وَ اِذا قيلَ لَهُمْ ماذا اَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُُوا اَساطيرُ الْاَوَّلينَ »

 

دانلود فایل