دریافت تحقیق تحلیل و بررسى آخرین برهان دكارت با کد 22318

تحقیق, تحلیل, و, بررسى, آخرین, برهان, دكارت,

تحقیق تحلیل و بررسى آخرین برهان دكارت

تحلیل و بررسى آخرین برهان دكارت
________________________________________
پس از بحث و بررسى پیرامون «برهان وجودى» نوبت به نقد و بررسى برهان سوم دكارت مى رسد. این برهان مبتنى بر چند مقدمه است كه ما ابتدا این مقدمات را توضیح مى دهیم هر چند خود او این مقدمات را در كتب خود به وضوح تفكیك نكرده است(233):
1- مقدمه اول: هیچ امر حادثى بدون علت نمى تواند باشد. گفتنى است كه دكارت ملاك نیاز شیئى به علت را «حدوث» دانسته است.
2- مقدمه دوم: حقیقت علت كمتر از حقیقت معلول نیست. همیشه علت بیش از معلول داراى حقیقت است. مقدمه دوم مبهم است اما خود دكارت آن را در مواردى معنا كرده است – در واقع مراد این است كه علت، كمالى كمتر از معلول خود ندارد. كمال علت لااقل به اندازه كمال معلول است و كمتر از معلول نیست.
3- مقدمه سوم: مفهوم كمال، مفهومى است فطرى. این مقدمه در استدلال چندان مهم نیست و در مجراى بحث اهمیتى ندارد.
قبلاً گفتیم كه دكارت مفاهیم را سه دسته مى داند و مفهوم كمال را یك مفهوم فطرى مى داند. به راستى او از چه راهى اثبات مى كند كه مفهوم كمال فطرى است؟ از این راه اثبات مى كند كه مفهوم كمال خارجى و جعلى نیست، به این ترتیب كه هر چه با حواس خودمان به خارج رجوع كنیم مطلقاً كمال را نمى بینیم و چون مفاهیم خارجیه، مصادیقشان به توسط حواسمان ادراك مى شوند و در اینجا مصداق مفهوم كمال توسط حواس ادراك نمى شود پس این مفهوم از مفاهیم خارجیه (یا ماهوى) نیست. اما مفهوم كمال، یك مفهوم مجعوله هم نیست، ذهن ما آن را نساخته است، زیرا مفاهیم مجعوله یك سلسله ویژگیهایى دارند یكى از این ویژگیها این است كه كم و بیش كردن این ها به دست خود ماست، مثلاً «انسان پنج سر» را مى توانیم «چهارسر» یا بزرگ و كوچك بكنیم چون مال ما و ساخته ماست لذا كاملاً در اختیار و آلت دست ماست. اما مفهوم كمال اینطور نیست نمى توانیم آن را كم و بیش بكنیم و همین كه نمى توانیم هرگونه دخل و تصرفى در آن بكنیم نشان مى دهد كه این مفهوم مجعوله نیست. پس فطرى و مادرزادى است و از وقتى كه دنیا آمده ایم، ولو به شكل بالقوه، این مفهوم، مورد فهم ما بوده است و آن را با خود داشته ایم (البته در این مطلب اختلاف است كه فطریات، در انسان بالقوه هستند یا بالفعل. كسانى كه به مفاهیم فطرى معتقدند مثل دكارت و اسپینوزا و مالبرانش و لایب نیتس در این جهت اختلاف دارند دكارت مى گفته است بالقوه در ما هستند).
پس مفهوم كمال را با اثبات دو مطلب سلبى، از فطریات دانستیم. البته وقتى مقدمه دوم را به همان معنائى كه او اراده كرده است بگیریم مفهوم كمال به میدان مى آید. یعنى بگوئیم: علت ناقص تر از معلول نیست بلكه كامل تر از اوست، حال مى گوئیم اگر این حرف را هم بزنیم باز مقدمه سوم در حاشیه مى ماند و در متن استدلال اهمیت و نقش مهمى ندارد.
4- مقدمه چهارم: تصور، امرى حادث است. از این جمله شاید 3 چیز مراد شود كه در بیان دكارت كاملاً تفكیك نشده است.
الف: یك بار منظور از تصور، عملى نفسانى است كه ما انجام مى دهیم، مثل تخیل و اراده. در اینجا به معناى مصدرى خود به كار رفته است، یعنى صورت چیزى را در ذهن حاضر كردن.
ب: گاهى تصور معناى اسم مفعولى دارد – یعنى منظور، متصوّر است مثلاً: تصور آب در ذهن من است یعنى متصوّر در ذهن من است، به اقتضاى زبان، گاهى مصدر به معناى اسم مفعولى به كار مى رود، مثلاً مى گوئیم علم یا تصور است یا تصدیق. اگر علم، معناى مصدرى داشته باشد تصور و تصدیق هم معناى مصدرى خواهند یافت اما ما علم را معمولاً به معناى اسم مفعولى مى گیریم یعنى معلومات ما یا تصور

دانلود فایل