دریافت تعريف اخلاق و حقوق جزا با کد 21878

تعريف, اخلاق, و, حقوق, جزا

تعريف اخلاق و حقوق جزا

تعريف اخلاق و حقوق جزا:
اخلاق در لغت جمع خُلق مي باشد كه به معني خوي، طبيعت و مروّت و از اقسام حكمت عمليه شمرده شده و آن را علم معاشرت با مردم توصيف كرده اند. در تعريف، همه صاحب نظران اتفّاق نظر ندارند، بلكه هريك از آنها به جهت افكار و عقايد خاص خود درباره مفهوم اخلاق نظريات خاصّي ابراز كرده اند. بعضي اخلاق را منحصر به ملكات نفساني و هدف آن را كمال يا سعادت بشر دانسته اند و برخي ديگر، اخلاق را منحصر به شيوه هاي رفتار مردم در زندگي اجتماعي، و هدف آن را فراهم آوردن زمينه سازش انسانها مي دانند. عد ّه اي هم اساساً اخلاق را از مقوله آداب و رسوم و احساس مشترك مردم به شمار آورده و معتقد به وجود هدفي براي آن نشده اند1.
استاد شهيد مرتضي مطهري در اين باره معتقد به نظريه پرستش شده اند؛ يعني كارهاي اخلاقي كه مورد تقديس و ستايش ديگران قرار مي گيرد از مقوله پرستش است.2 و بالاخره، بعضي ديگر گفته اند كه اخلاق يا احكام اخلاقي سنخي از هنجارها به شمار مي آيند كه تنظيم رابطه فرد با ديگران را در دستور كار خود دارند، به گونه اي كه اين نظم و نسق سنجش براساس حقّانيت يا ناحقي، خوبي يا بدي احتمالي ايجاد مي شود و اين داوري بايد بر پايه اصول معين از پيش داده شده و يا دريافت شده اي انجام شود تا هركس نتواند گزينش اخلاقي خود را براصل خود گزيده، بنيان نهد.3
بايد گفت كه دولت است كه در سركوبي افعال بر خلاف مصالح اجتماعي صالح شناخته شده است. حتي اگر افعال مجرمانه به منافع خصوصي افراد زيان وارد آورده و حقي از آنها ضايع شده باشد، استيفاي اين حق جز با مداخله دولت يا نمايندگان آن ميسر نيست و اين امر از قواعد نظم عمومي محسوب مي شود.4
ارتباط اخلاق با حقوق جزا:
در علم اخلاق سه رابطه مورد توجه است: يكي رابطه اي كه انسان با خداي خود دارد.
اين رابطه كاملاً بر پايه اعتقاد باطني اشخاص استوار است كه علي الاصول از قلمرو حقوق جزا خارج است، زيرا منطقاً كسي نمي تواند به ابعاد نفساني و باطني و دروني انسان پي ببرد و از قصد و نيّت او به انجام عمل مخالف اخلاق حسنه آگاه شود، بلكه تنها خداست كه بر دلها و آنچه در باطن انسانها مي گذرد آگاه است كه مستوجب كيفر اخروي و در پاره اي از اوقات كه نيّت و قصد باطني شخص به انجام عمل خلاف در خارج به منصه ظهور برسد، با مجازات دنيوي همراه خواهد بود: مانند جرم ارتداد يا دروغگويي كه تنها در وضع خاص براي آن مجازات دنيوي تعيين شده است. (ماده 649 ق.م.ا.ت). در اين رابطه، قلمرو اخلاق از قلمرو خويش جزا گسترده تر است. ديگري، رابطه اي كه مربوط به وظايف انسان نسبت به نفس خويش دارد. در نظامهاي اخلاقي ديني تخلّف از بعضي اصول اخلاقي كه انسان نسبت به نفس خود مرتكب مي شود هرچند كه ضرر و زيان آن منحصراً متوجه شخص مرتكب گردد، قابل مؤاخذه است مانند خودكشي كه كيفر دنيوي نيز بر آن مقرّر شده است. بالاخره رابطه اي كه انسان با همنوعان خود دارد كه به اخلاق اجتماعي تعبير گرديده است كه بدون ترديد با حقوق جزا مرتبط است. يعني در قلمرو زندگي اجتماعي، تكاليفي وجود دارند كه فاقد هر صبغه اخلاقي هستند. اين گونه تكاليف عم

دانلود فایل