دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق معلولیت با کد 23332

مبانی نظری و پیشینه تحقیق معلولیت,تاریخچه معلولیت, پیشینه تحقیق معلولیت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق معلولیت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق معلولیت
فصل دوم
گستره نظري پژوهش

1-2 تاريخچه معلوليت(از گذشته تا كنون)
معلوليت همراه با پيدايش انسانها است و قدمتي همپاي تاريخ بشر دارد.مروري بر تاريخچه معلوليت نشان مي دهد كه در هر دوره اي از تاريخ، در هر فرهنگ و تمدني و در همة طبقات اجتماعات گوناگون، افرادي وجود داشته اند كه از نظر فعاليتهاي اجتماعي و كنش هاي ذهني پايين تر از حد طبيعي عمل نموده و اگر چه نيازمند توجهات ويژه اي بوده اند، با اين حال نه تنها به خواسته ها و امور اجتماعي و رفاهي آنان تا قبل از قرن نوزدهم چندان واقعي نهاده نشده است بلكه مطالعه در زندگي معلولين در سراسر تاريخ آشكار كنندة اين حقيقت تلخ است كه، رفتار غالب جوامع با اين گروه از افراد به ويژه عقب ماندگان ذهني، ظالمانه و بدور از هرگونه عدالت اجتماعي و رفتارهاي انساني نيز بوده است.(حلم سرشت و دل پيشه 1371).
جوامع بدوي و قبايل اوليه بشر كه سخت براي بقاء خود تلاش مي نموده اند افراد ضعيف و معلول را كه در تلاش زندگي مؤثر محسوب نمي شدند طرد مي كردند، اسپارتها كودكان ناقص را طعمة گرگها مي ساختند و مردم مفلوج را به امواج خروشان رودخانه ها مي سپردند.در بسياري از نمونه هاي باستاني مرسوم بوده كه در سالهاي قحطي تعدادي از افراد معلول را قرباني يا سنگسار مي نمودند.اعتقاد به ارواح خبيث و حلول آنها در جسم معلولين تا قرن اخير در بسياري جوامع از جمله در اروپا شايع بوده است.
در كليه اديان بزرگ جهان از جمله دين مبين اسلام مفهوم كمك و دستگيري از بيچارگان و عاجزين و ناتوانان را به نگرش حمايتي دين از معلولين و نيازمندان تعبير و تفسير كرده است.در دين اسلام رسيدگي به وضع اين قبيل مردم به عنوان يك وظيفه براي مسلمين توصيه شده است.چنانچه پيامبر اكرم(ص) فرمودند: و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً.اگر كسي يك فرد را نجات دهد مثل اين است كه تمام بشريت را نجات داده است(سورة مائده، آيه 32).(اسلامي نسب،1372).
بطور كلي در تاريخ عقايد و نظرات مردم نسبت به معلولين به ويژه كساني كه عقب افتادگي رواني و ذهني داشته اند، منعكس كنندة نظرات اجتماعي آن زمان بوده و فرهنگ خاص ملت ها در ان عقايد و نظرات تاثيري شگرف داشته است.
خوشبختانه در عصر حاضر عقايد اجتماعها در مورد اين گروه از افراد جامعه بر اثر گذشت زمان و پيشرفت چشم گير در دانش و تكنولوژي و تلاش بي وقفه دانشمندان و محققين همچون، سگين، مونتسوري، هاوگوگن بول، آلفرد بينه و.. كه در امر تعليم و تربيت معلولين خدمات بسيار ارزنده اي انجام داده و پذيرفته شدن آنان را در كنار ديگران در جامعه بعنوان حق مسلمي براي اين قبيل از افراد مطرح و دنبال نموده اند، تفاوت محسوسي را با گذشته نشان مي دهد به نحوي كه در حال حاضر در اكثر جوامع و ملل، معلولين تحت توجهات ويژه اي قرار گرفته و اين امر در جهت سرويس دهي هر چه بهتر به منظور تامين هر چه بيشتر استقلال فردي آنان همواره در بسط و توسعه مي باشد.
در مورد بيشتر استقلال فردي آنان همواره در بسط و توسعه مي باشد.در مورد واژه معلوليت، تعاريف و تعابير وختلفي انجام گرفته است و براي معلولين نيز مشخصاتي را برشمرده اند ليكن طبق آخرين تعريف علمي كه توسط سازمان جهاني بهداشت1 در سال 1981 در مورد معلوليت ارائه گرديده است، معلوليت را ‘ايجاد اختلال در رابطه بين خود و محيط’ تعريف كرده است.
به بيان ديگر معلوليت عبارت است از مجموعه اي از عوامل جسمي، ذهني و اجتماعي و يا تركيبي از آنها كه به نحوي در زندگي شخص اثر سوء بر جاي گذارده و مانع2 ادامه زندگي وي به صورت طبيعي مي گردد.چنين فردي اصطلاحاً معلول ناميده مي شود و غالباً به دليل عدم امكان زندگي مستقل از نظر شخصي و اجتماعي نيازمند توانبخشي 3 مي باشد.بنابراين معلوليت به ناتواني4 در انجام تمام يا قسمتي از ضروريات عادي زندگي فردي يا اجتماعي به علت وجود يك نقص مادرزادي يا عارضي در قواي جسماني يا رواني اطلاق مي شود.
هنگامي كه سازمان ملل، سال 1981 را سال معلولين اعلام كرد تمام ممالك دنيا همبستگي خود را، در حمايت از معلولين و بازتواني و تطابق مجدد آنها با دنياي كار و زندگي اعلام داشتند، گروهي از اين ممالك كه از نظر پيشرفت هاي علمي و بهداشتي و اعتلاي سطح زندگي در حد بالايي قرار داشتند، توانستند اقدامات خود را در اين راه بيش از پيش توسعه داده و تقويت نمايند ولي گروهي كه به دلايل متعدد در حد پايين تري بودند توانستند حمايتي را كه شايسته انسانيت و نوعدوستي است در حق همنوعان خود به جا آورند، در حالي كه اين گروه از جوامع بشري بيش از ديگران نياز به اقدام داشتند.
چرا كه طبق امار سازمان جهاني بهداشت از حدود 500 ميليون معلول جهان قريب به 80 درصد آن در اين كشورها سكونت دارند و مخارجي كه در اين كشورها براي آنان صرف مي شود، 20 درصد مخارج جهاني ان است، بدين معني كه 80 درصد مخارج جهاني صرف 20 درصد معلولين در كشورهاي پيشرفته مي گردد.مسئله قابل توجه ديگر اينكه، از اين 500 ميليون معلول در جهان قريب به 3/1 آن را كودكان تشكيل مي دهند.يعني انسانهائي كه در سر آغاز زندگي هستند و بايد يك عمر با معلوليت در اين جهان بسربرند.مواردي كه در زير به آنها اشاره مي گردد مربوط به اعلاميه سازمان ملل متحد درباره حقوق معلولين مي باشد كه در سال 1975 به تصويب كشورهاي عضو رسيده است.
1. منظور از معلول، كسي كه به علت نقص جسمي يا روحي (چه مادرزادي و چه غير آن) تا حدي يا به كلي از تامين ضرورت هاي زندگي عادي فردي و يا اجتماعي ناتوان است.
2. معلولين بايد از تمام حقوقي كه در اين اعلاميه مقرر شده برخوردار شوند در اعطاي اين حقوق به معلولين نبايد هيچ گونه استشناء و تمايز و تبعيض بر پايه نژاد، رنگ، جنسيت، زبان، مذهب، عقايد سياسي و غير آن، مليت و پايگاه اجتماعي، ميزان ثروت، وضع تولد يا هر وضع ديگري كه به معلول و يا خانواده اش مربوط مي شود وجود داشته باشد.
3. حفظ حيثيت انساني معلولين حق ذاتي آنهاست.معلولين نيز صرف نظر از علت، كيفيت و شدت نقص و ناتوانائيشان داراي همان حقوق اساسي هستند كه ساير هموطنان انها ازآن برخوردارند حق برخورداري از يك زندگي دلپذير و حتي المقدور عادي، در راس اين حقوق قرار دارد.
4. معلولين داراي همان حقوق مدني و سياسي هستند كه انسانهاي ديگر از آنها برخوردارند و اعلاميه هاي مربوط به حقوق اشخاص عقب افتاده، ناظر بر رفع هر نوع محدوديت يا نقص اين حقوق در مورد معلولين رواني است.
5. بايد اقداماتي به عمل آورد تا معلولين بتوانند حتي المقدور متكي به خود باشند.

دانلود فایل