دریافت مقاله بحران هويت در جواني با کد 15473

مقاله بحران هويت در جواني ,مفهوم شناسي هويت,بحران هويت و نوجواني

مقاله بحران هويت در جواني

– مقاله بحران هويت در جواني –
مقدمه :
از ويژگي هاي عصر جديد جريان شتاب آلود زندگي است، حوادث و رويدادهاي گوناگون آن چنان با سرعت پديد مي آيند که فرصت تفکر و تامل را از آدمي سلب مي کند در نتيجه مجالي براي تفرج در دنياي درون جهان برون باقي نمي گذارد و انسان اين موجود سرگشته و درمانده نه تنها لذت تفکر را حس نمي کند بلکه انگيزه کافي براي انديشيدن در باب ضروريات زندگي در خود نمي يابد حاصل اين روند، بيگانگي او با خويشتن و جهان خارج از خويش است ولي آنچه دردآورتر عميقتر و دشوار تر رخ مي نمايد بيگانگي با خود (عالم درون) است.
در کلام الهي از خود بيگانگي حاصل از خدا بيگانگي تلقي شده است آنجا که مي فرمايد در زمره آناني نباشيد که خداي را از ياد برند، پس خود را نيز از ياد بردند.
امروزه از خود بيگانگي معماي بزرگ و معضل فکري انديشمندان و نويسندگان نام آور مي باشد. به گفته اريک فروم از زمان دکارت تاکنون هويت فرد از بزرگترين مشکلات فلسفه جديد بوده است.
الکسيس کارل در بحث از انسان اين موجود ناشناخته چنين مي نويسيد. ما مي خواهيم معناي زندگي و مرگ را بدانيم چرا بايد زيست؟ به کجا مي رويم؟ سرنوشت روان ما چيست؟
وايتهد، رياضيدان و فيلسوف برجسته معاصر معتقد است که در عصر جديد انسان در لابه لاي شهرهاي بزرگ و جمعيت هاي انبوه و متراکم ، بخشي از حقيقت وجودي خويش را از دست داده است و احساس تعلق به جايي ندارد تعبيري که در حال حاضر براي از خود بيگانگي به کار مي رود فقدان هويت است که به عقيده ارکسيون مفهوم بحران هويت گوباتر و جامع تر است. او هر يک از مراحل رشد آدمي را توام با يک بحران مي داند ولي شروع بحران هويت را از دوره نوجواني دانسته و دامنه آن را به دوره جواني امتداد مي دهد. شايد بتوان اريکسون را موفقترين نظريه پردازي دانست که در عرصه روان شناسي ، مفهوم هويت را به ما شناسانده است. شايد بتوان هويت را به محورهاي مختصات تشبيه کرد.
در رياضيات نقطه با تعيين طول و عرض آن در دستگاه محورهاي مختصات قابل تعريف، محاسبه و عمليات رياضي است و در غير اين صورت نقطه را نمي توان در محاسبات رياضي وارد نمود لذااهمانگونه که در طول و عرض نقطه هويت آن را تشکيل مي دهد. ويژگيهاي گوناگون و متعددي نيز هويت آدمي را تعيين مي کند.
ارزش و جايگاه بحث هويت بي نياز از ارائه دليل است وليکن تنها به ذکر يک مورد اکتفا مي شود. براساس قاعده عقلي، تعرف الاشياء با ضدادها» يعني هر چيزي با ضدش شناخته مي شود کافي است توجهي به آثار پيامدها و نتايج ناگوار «فقدان هويت» داشته باشيم و از عمق رنج و دردي که جوانان بي هويت احساس مي کنند. آگاه شويم بخش قابل توجهي از افسردگي ها و احساس پوچي و درون تهي شدن ها و روزمرگي ها نتيجه منطقي بي هويتي است.
در اين تحقيق سعي شده است که علاوه بر تعيين جلوه هاي متنوع هويت که شامل هويت فردي ، خانوادگي، اجتماعي و فرهنگي و … پرداخته و به ارتباط بين آنها اشاره شود و راه کارهاي تکوين و تقويت هر يک پيشنهاد گردد. منبع (نظريه ها در روان شناسي شخصيت) ، سعيد شاملو

موضوع پژوهش عبارت است از :
بحران هويت و نوجواني
بيان مساله: آيا بحران هويت در نوجواني وجود دارد.
فرضيه تحقيق: بين نوجواني و بحران هويت رابطه وجود دارد.
فايده و اهميت طرح تحقيق :
من کيستم اين سوالي استکه ذهن هر نوجواني را به خود مشغول مي کند و به دنبال همين سوال است که در جست و جوي خويشتن و کسب هويت تلاش مي کند البته اين سوال به يکباره در نوجواني ظاهر نمي شود، بلکه ريشه هاي آن از دوران کودکي وجود داشته است. در جريان رشد کودکان به تدريج وجود خود را از ديگران به ويژه مادر متمايز مي کنند و خود را کمابيش مستقل و جدا از ديگران مي بينند اين روند از سالهاي کودکي آغاز مي شود.
بحران هويت در دوران نوجواني و به موازات رشد فيزيکي ، شناختي و اجتماعي و عاطفي اهميتي خاص مي يابد. بسيار از نوجوانان با شور زيادي از خود سوال مي کنند که جايگاه اجتماعي من کجاست؟ شغل آينده من چيست؟ رشته تحصيلي من چه خواهد بود ارزش هاي مذهبي ، اخلاقي و فلسفي من چه خواهند بود؟ انتخاب راه ها و ارزش هاي ممکن براي نوجوانان چندان ساده نيست. چرا که آنها با طيف گسترده اي از انتخاب هاي ممکن مواجه مي شوند و با توجه به تنوع انتخاب بايد تصميم بگيرند.

تعريف اصطلاحات :
1. هويت: Identity درمطالعه شخصيت: خوداساس و مستمر فرد، مفهوم دروني و ذهني از خويش به عنوان يک شخص در اين کاربرد به طور معمول کيفيت مشخص مي شود: مثل هويت جنسي ، هويت قوي يا گروهي.
2. بحران هويت: Identity بحران هويت عبارت است از فقدان حاد احساس هويت خود فقدانن احساس طبيعي از تداوم زمان. فقدان اين احساس که شخص امروز و اين جا از نظر پايداري همان شخص ديروزي است که در اين جا بود.
3. اختلال هويت: Identity.D. اختلال هويت يکي از ملاکهاي اختلال شخصيت مرزي است. اختلال هويت عبارت است از بي ثباتي بارز و مستمرل خود انگاره يا احساس نقص.
4. هويت خود: Identity Egi احساس هويت که توانايي تجربه خود را به عنوان چيزي که تداوم و يکنواختي دارد و قدرت رفتار مطابق آن را تامين مي نمايد (اريکسون)
مفهوم شناسي هويت :
تاملي در معنا و مفهوم هويت ، حدود انتظارات ما را از اين بحث مشخص مي کند در فرهنگ معين آمده است هويت يعني ذات باري تعالي 2. هستي و وجود 3. آنچه موجب شناسايي مشخص باشد 4. حقيقت جزئيه يعني هرگاه ماهيت با تشخيص لحاظ و اعتبار شود هويت گويند و گاه هويت به معني وجودخارجي است و مواد تشخص است و هويت گاه با لذات و گاه بالعرض است.
هويت يعني حقيقت شي يا شخص که مشتمل بر صفات جوهري او باشد. هويت در لغت به معناي شخصيت، ذات، هستي و وجود مي باشد.
دهخدا در لغت نامه اش هويت را عبارت از تشخص دانسته و مي گويد و همين معني ميان حکيمان و متکلمان مشهور است.
هويت از منظر اريکسون :
اريک اريکسون که نام او با هويت پيوندي عميق دارد مي نويسيد:
هويتي که نوجوان درصدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود اين است که او کيست؟ نقشي که بايد در جامعه ايفا نمايد چيست؟ آيا او يک کودک است يا بزرگسال؟ آيا او توانايي اين را دارد که روزي به عنوان يک همسر يا پدر و مادر باشد؟ آيا او علي رغم نژاد مذهب يا زمينه هاي ملي که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه مي دهد احساس اعتماد به نفس دارد؟

الف- بررسي تاريخي
اريکسون و انسان آرماني «هويت جو» ERIK- ERIKSON
« در انديشه اريکسون ، هويت جانشين جنسيت فرويدي تلقي شده و کيستي شناسي يا شناسايي هويت خويشتن هسته مرکزي نظريه رشد شخصيت در مکتب اريکسون است. شناسايي هويت در فرهنگهاي مختلف بطور متفاوت سازمان مي يابد. به نظر او
و در بلوغ با انقلاب فيزيولوژيک ، تصوير ذهني نوجوان از بدن و هويت خويش مورد تهديد واقع مي شود، اگربرقراري مجدد هويت به نحوي مطلوب حاصل نشود خطر سرشکستگي و ابهام نقش، نوجوان را تهديد مي کند و رشد رواني او را دستخوش نابساماني مي سازد. در ديدگاه «اريکسون» ، در نوجوان گاهي به نظر مي رسد که هويت واقعي به اطلاع ، خويشتن خويش را گم کرده به درستي نمي داند کيست. جون تعيين هويت شخصي و اجتماعي در نظامهاي رقابتي ، امري دشوار و پيچيده است. معهذا زيستن در آنها مستلزم شخصيتي پايدار و با هويت است تا در برابر ابهام نقشهاي مقاومت شود. «استقرار هويت» بايد قبل از زناشويي تحقق يا بد هرکس بايد بداند او خود کيست و در آينده مايل است چگونگي باشد بتواند تشخيص دهد چگونه همسري مي خواهد «استقلال هويت» زماني فرا مي رسد که ديگر هيچ گاه هويت خويش مورد پرسش و ترديد قرار نمي گيرد و بدون نياز عاطفي به ديگران مي توان بقا و رشد يافت.

دانلود فایل