دریافت کجا و چه وقت نمی‌آموزیم؟ با کد 22419

کجا, و, چه, وقت, نمی‌آموزیم؟,

کجا و چه وقت نمی‌آموزیم؟

کجا و چه وقت نمی‌آموزیم؟
نظر به اینکه همه ما موجوداتی یگانه و منحصر بفردیم، ضعیف‌ترین موضع یادگیری در هر یک از ما متفاوت است. برای مثال بعضی افراد صبحها، برخی در آخر شب و شماری‌بدون صرف چند گالن قهوه نمی‌توانند با سیستم یادگیری ذهن ارتباط موثری برقرار کنند. همچنین بسیارند کسانی که در محیط خشک و محدود کلاس نمی‌توانند ذهن را برای یادگیری متمرکز کنند؛ زیرا کلاس درس تصویر بزرگ و ناهنجاری از مدرسه‌را بر ذهن آنان تحمیل می‌کند. ماحصل کلام آنکه، ذهن شما در مکانها و اوقات خاصی در بدترین موضع یادگیری قرار می‌گیرد. قبل از هر چیز بهتر است به عوامل موثر‌در این‌زمینه اشاره کرده و آنگاه تدابیری را برای ریشه کن کردن آنها بیندیشیم.
برای مثال من می‌دانم که پس از صرف غذای فراوان و مفصل نمی‌توان مطالب را خوب به خاطر سپارم. احساس سنگینی، سستی و رخوت وجودم را فرا گرفته و مدام چرت می‌زنم. همچنین می‌دانم که اگر برای مدت طولانی در جایی بنشینم از راندمان یادگیری من به شدت کاسته می‌شود. از این رو هر ده یا بیست دقیقه‌ای از جای خود برخاسته و به این سو و آن سو حرکت می‌کنم. همچنین می‌دانم که اگر به مدت زیادی به صفحه کامپیوتر نگاه کنم، چشمانم خسته می‌شوند، به همین دلیل گاه به طور عمد به سویی دیگر نگریسته و توانایی بینایی خود را قوت می‌بخشم. مثالهای فوق مربوط به نامطلوب‌ترین شرایط پردازش اطلاعات در ذهن من است. حال شما بگویید که فرآیند یادگیری ذهنتان در چه شرایطی به حداقل ممکن کاهش می‌یابد.
مکانها و اشیاء
یکی از مراجعینم روزی با نومیدی گفت که از آموختن زبان فرانسه عاجز است. او فرد با استعدادی بود و از حل و فصل مسائل شاق و دشوار به خوبی بر می‌آمد. بنابراین عدم یادگیری او ناشی از ضعف هوش و استعداد نبود. ما پس از کند و کاو فراوان دریافتیم که ذهن او روزهای سخت درس و مدرسه را با بوی گچ پیوند داده است. در نتیجه بعدها هرگاه بوی گچ به مشامش می‌رسید، روزهای شاق مدرسه در ذهنش‌تداعی می‌شد و در نتیجه سیستم یادگیری ذهنش، مسدود می‌گردید. او تصاویر کاملا متفاوتی‌از محیط کار و کلاس درس‌بر ذهن داشت. مقایسه این تصاویر نمایانگر آن بود که وقتی او به کارش می‌اندیشد و خاطره‌های فوق العاده دلپذیری را به خاطر می‌آورد، تصاویر بزرگ، روشن، رنگی و پر احساسی از او در دیدگان مغزش نمایان می‌شود، اما هرگاه ذهنش متوجه کلاس درس می‌گردد. تصاویر سیاه و سفید و چروکیده او در مقیاسی بسیار کوچکتر از همکلاسیهایش، بر ذهنش نقش می‌بندد. او به توصیه من تصاویر بزرگ، رنگی و پر احساس کارش را با تصاویر کلاس درس فرانسه درهم آمیخت. به این ترتیب این احساس ناگوار جایش را به احساس مطلوبی که او‌در محیط کارش از آن برخوردار بود، داد. او نخست از نقش مزاحم و مداخله‌گر تصاویر ذهنی منفی بی خبر بود؛ اما پس از آنکه پاسخ معضل خود را یافت و دانست یادگیری حالتی ذهنی است، دستورهای لازم را به ذهن سپرد و سیستم یادگیری بی تلاش خود را از آشفتگی رهانید.

دانلود فایل