معماری

تحقیق معماری قاجار پهلوی | ویرایش نو baran

تحقیق معماری قاجار پهلوی تحقیق, معماری, قاجار, پهلوی معماری قاجار پهلوی
معماری ايران از اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوی دچار هرج و مرج و آشفتگی شد در اين دوران ما شاهد احداث همزمان ساختمانهايی هستيم كه هر كدام بيانگر يكی از مكاتب فكری دوره هايی مشخص از تاريخ ايران هستند :
كاخ مرمر به تقليد از معماری سنتی و عمارت شهربانی كل كشور به تقليد از تخت جمشيد و ساختمانهای بلديه ( شهرداری ) و پستخانه به شمال و جنوب ميدان امام ( سپه ) به تقليد از معماری نئوكلاسيك فرانسه ساخته شدند . در اين دوره تلاش می شد كه پيوندی بين سه طيف فكری به وجود آيد : ساختماهای وزارت امور خارجه ، اداره پست ، صندوق پس انداز بانك ملی را در واقع می توان به عنوان نمونه اين گونه ساختمانهای التقاطی نام برد . اين گرايشهای متفاوت و بعضا متضاد در معماری اين دوره ناشی از اختلاف در گرايشهای سياسی و ايدوئولوژيك اين عصر از تاريخ ايران است كه ريشه در جريانهای عقيدتی – سياسی اواخر دوره قاجار و اوايل دوران پهلوی دارد . جريانهای مذكور را می توان به سه دسته تقسيم كرد :
گروه اول ، سنت گرايان ، كه اساس تفكر سياسی و بينش دينی آنها هماهنگی دين با سياست و احياء و توسعه سنتهای هزار ساله جامعه ايرانی بود . پرچمداران اين نهضت در آن برهه از زمان شيخ فضل الله نوری بود و بعد از ايشان سيد حين مدرس ادامه دهنده راه وی گشت .
گروه دوم ، غرب گرايان ، كه اساس ذهنيت آنها ، به گفته تقی زاده ، بر تقليد از فرق سر تا انگشت پا از غرب در همه شئون اقتصادی ، اجتماعی ، سياسی بود . هسته اصلی اين گروه را تحصيل كردگان ايرانی تشكيل می دادند كه تازه از اروپا به ايران برگشته بودند .
گروه سوم ، ملی گرايان ، كه بنياد فكری آنها بازگشت به عظمت امپراتوری هخامنشی و ساسانی بود . اين گروه فرهنگ اسلامی و فرهنگ اروپايی را غير ايرانی می دانستند و بعنوان جايگزين آنها بازگشت به فرهنگ آريايی دوهزار و پانصد ساله با دين و مذهب بود . كه اين امر ناشی از جريانهای به اصطلاح روشنفكرانه مادی گرايی و توسعه و ترويج نظريات سوسياليسم و ماركسيسم در بين طبقه تحصيل كرده اروپا بود . اين دو جری فكری اثبات خود را در تخريب آثار گذشته می ديد و سعی داشت هر چه را بوی گذشته می داد از بين ببرد .
در ساير شئون اجتماعی كشور نيز ما شاهد تقابل اين بينشهای متفاوت هستيم . بعنوان مثال در ادبيات ، گروه غرب گرا ، تغيير خط فارسی به لاتين را – به سبك آتاتورك در تركيه – علم كرد و گروه ملی گرا نيز عرب زدايی از خط و ادبيات فارسی را مطرح نمود و گروه سنت گرا برخود واجب ديد كه از سنت سعدی و حافظ و ديگر بلند پايگان آسمان ادب ايرانی پاسداری نمايد .
در ادبيات به زعم مردان بزرگی چون استاد دهخدا ، استاد همايی و استاد فروزانفر و ديگر عزيزان اقدامات غرب گرايان و ملی گرايان بی نتيجه ماند و تحول جديدی در ادبيات از بطن شعر و ادبيات سنتی تراوش كرده و رشد نمود .
ليكن در معماری به دليل انتصاب غرب گرايان و تحصيل كردگان بوزار پاريس و بعدا مكتب فلورانس و رم در شهرسازی انگلستان و امريكا شد .
گرچه

 

دانلود فایل

تحقیق نقطه در معماری | ویرایش نو baran

تحقیق نقطه در معماری تحقیق نقطه در معماری ,موقعيت هاي مختلف نقطه ,معماری نقطه در معماری

در هنر تجسمي وقتي از نقطه نام برده مي شود، منظور چيزي است كه داراي تيرگي يا روشني، اندازه و گاهي جرم است و در عين حال ملموس و قابل ديدن است. از اين نظر در ظاهر تشابهي ميان اين مفهوم از نقطه با آن چه كه در رياضيات به نقطه گفته مي شود، وجود ندارد. در رياضيات موضوعي ذهني است كه در فضا يا بر صفحه تصور مي شود، بدون اينكه قابل ديدن و لمس شدن باشد. نقطه در زبان هنر تجسمي چيزي است كاملاً ملموس و بصري كه بخشي از اثر تجسمي را تشكيل مي دهد و داراي شكل و اندازه نسبي است. به عنوان مثال وقتي از فاصله ي دور به يك تك درخت در دشت نگاه مي كنيم. به صورت يك نقطه تجسمي ديده مي شود. اما وقتي به آن نزديك مي شويم يك حجم بزرگ مي بينيم كه از نقاط متعدد ( برگ ها) و خطوط ( شاخه ها) شكل گرفته است. بنابراين محدوده ي فضا يا سطح كه همان كادر است نقش تعيين كننده اي در تشخيص دادن نقطه ي تجسمي و معنا پيدا كردن آن دارد. در صورتي كه اندازه لكه يا عنصر بصري نسبت به كادر به قدري كوچك باشد كه به طور معمول نتوانيم جزئيات آن ها را به صورت سطح يا حجم تشخيص بدهيم، مي توانيم به آن نقطه تجسمي يا بصري بگوييم.

موقعيت هاي مختلف نقطه
بسته به اين كه نقطه ي بصري در كجاي كادر قرار گرفته باشد، موقعيت هاي متفاوتي را به وجود مي آورد. يك نقطه روابط محدود ساده اي با اطراف خود دارد و به همان نسبت توجه مخاطب را به خود جلب مي كند. اما چنانچه نقاط بصري متعددي در يك كادر وجود داشته باشند، بر اساس روابطي كه از نظر شكل، اندازه ، تيرگي ، روشني ، رنگ ، بافت ، دوري و نزديكي با يكديگر دارند تأثيرات بصري متفاوتي به وجود خواهند آورد.
گاهي ممكن است نقطه به عنوان كوچك ترين بخش تصوير تلقي شود. در اين صورت در اثر تراكم نقطه هاي تيره تيرگي حاصل مي شود و در اثر پراكندگي آنها روشني ديده مي شود.

 

دانلود فایل

تحقیق اصول معماری (اصولی برای طراحی ) | ویرایش نو baran

تحقیق اصول معماری (اصولی برای طراحی ) تحقیق, اصول, معماری, (اصولی, برای, طراحی, ) اصولی برای طراحی
تذکر اول : توده
معماری بازی استادانه ، صحيح و با شکوه توده هايی است که در روشنايی با يکديگر جمع می شوند چشمان ما برای مشاهده ی صورت ها (فرمها) در روشنايی ساخته شده اند ؛ نور و سايه اين صورت ها را آشکار می کنند ؛ مکعب ها،مخروط ها ، کره ها ، استوانه ها يا هرمها صورتهای بزرگ اوليه ای هستند که نور آن ها را به گونه ای ممتاز آشکار می کند؛ تصوير اين صور در درون ما و بدون ابهام متمايز و ملموس است . به همين دليل است که اين ها صور زيبا ، زيباترين صورند . همه کس ، از کودک گرفته تا وحشی و ما بعد الطبيعه دان با اين مطلب موافق است . اين امر به ماهيت هنر های تجسمی مربوط می شود .
معماری مصری ،يونانی يا رومی معماری منشورها ، مکعب ها و استوانه ها ، هرم ها يا کره هاست : اهرام ، معبد لوکسور ، پارتنون ، کوليزيوم ، ويلای هادريان .
معماری گوتيک، در اساس، بر کره ها، مخروط ها و استوانه ها استوار نيست .فقط صحن اصلی کليسا بيان صورتی ساده اما با هندسه پيچيده ای از مرتبه دوم (قوس های متقاطع) است . به همين دليل است که يک کليسای جامع چندان زيبا نيست و ما در آن به دنبال معوض هايی از نوع ذهنی خارج از هنر تجسمی می گرديم . يک کليسای جامع از نظر ما به عنوان راه حلی استادانه برای مسئله دشوار جالب است، اما مسئله ای که فرضهای آن به نادرست بيان شده اند،زيرا از صورت بزرگ اوليه (اصلی) ناشی نمی شوند.کليسای جامع يک کار تجسمی نيست، بلکه يک درام است؛ مبارزه ای است عليه نيروی ثقل ، که احساس طبيعی احساساتی است .
معماران امروز ، که در باتلاق های عقيم نقشه هايشان ، اوراقشان ، ستونهايشان و سقف های سربی شان گم شده اند هرگز به درک توده های اوليه نائل شده اند . اين را هرگز در مدرسه نياموخته اند .
نه در تعقيب يک ايده معماری ، بلکه صرفا تحت هدايت نتايج محاسبه (مشتق از اصول حاکم برجهان ما) و مفهوم يک ارگانيسم زنده است که مهندسان امروز از عناصر اوليه (اصلی) استفاده می کنند و با هماهنگ ساختن آنها موافق با قاعده در ما عواطف مربوط به معماری را بر می انگيزند و بدين وسيله کار انسان را در وحدت با نظم جهانی طنين اندازمی کنند .
تذکر سوم : نقشه
نقشه زاينده است .
چشم ناظر خودش را در حال مشاهده ی مکانی مرکب از خيابانها و خانه ها می يابد . اين چشم تاثير توده هايی را که در اطراف آن می لولند دريافت می کند .اگر اين توده ها منتظم بوده با تغييرات ناشايست تباه نشده باشند ، اگر کيفيت تجمع آنها بيانگر ضرباهنگی (ريتم) روشن و نه کپه ای نامنسجم باشد ، اگر رابطه ی توده با فضا در نسبت صحيح آن باشد . چشم احساس هايی هماهنگ را به مغز مخابره می کند و ذهن از اين احساسها رضايتی از مرتبه عالی کسب می کند : اين معماری است .
چشم در يک محوطه ی وسيع داخلی ، سطوح متعدد ديوارها و طاقها را نظاره می کند ؛ گنبدها فضای وسيع را تعين می کنند ؛ طاقها سطوح خودشان را به نمايش می گذارند ؛ ستونها و ديوارها موافق با دلايلی قابل درک خودشان را تنظيم می کنند . کل ساخت از پايه اش بر می خيزد و مطابق با قاعده ای که در نقشه بر زمين نوشته شده است تکميل می شود : صورتهای (فرمها) عالی تنوع صورت ، وحدت اصل هندسی .نمايش عميق هارمونی : اين است معماری .
نقشه اساس کار است .بدون نقشه نه عظمت هدف و بيان وجود دارد نه ضرباهنگ (ريتم) ، نه توده ، نه انسجام . بدون نقشه ما با حسی بسيار تحمل ناپذير برای انسان ، يعنی حس بی شکلی ، فقر ، بی نظمی و خود سری روبروايم .
نقشه فعالترين تخيل را می طلبد ؛ جديترين انضباط را نيز . نقشه چيزی است که همه چيز را تعيين می کند ؛ دقيقه تعيين کننده است .نقشه چيز زيبايی است که بايد ترسيم شود ، نظير چهره مريم مقدس نيست ، بلکه تجريدی رياضت کشانه است ؛ چيزی بيش از جبری کردن و يک چيز خشک و خالی نيست. با اين حال کار رياضی دان يکی از عالی ترين فعاليتهای ذهن بشری باقی می ماند .آرايش ، ضرباهنگی قابل درک است که بر هر انسان به شيوه ای واحد تاثير می گذارد . نقشه در خودش حامل ضرباهنگی اوليه و از قبل تعيين شده است ؛ کار در طول و در ارتفاع به پيروی از دستورالعمل های نقشه تکامل می يابد، با طيفی لز نتايج بسيار ساده تا بسيار پيچيده که جملگی از قانونی واحد ناشی می شوند .وحدتِ قانون ، قانونِ يک نقشه خوب است : قانونی ساده که پذيرای تحرير های نامتناهی باشد .
ضرباهنگ (ريتم) حالت تعادلی که يا از تقارنهای ساده يا پيچيده ، و يا از موازنه های ظريف و حساس ناشی می شود .ريتم يک معادله است ؛
برابر سازی ( تقارن،تکرار / مابد مصری و هندی ) ؛
جبران سازی ( حرکت اجزای مخالف / آکروپوليس در آتن ) ؛
تحرير ( گسترش يک ابداع تجسمی اوليه / اياصوفيه ) ؛
اين همه واکنش که عليرغم وحدت هدفی که ريتم را ايجاد می کند عمدتا برای هر فرد تفاوت می کند ، و جالت تعادل . بدين گونه است که به تنوع شگفت انگيز يافت شده در اعصار بزرگ می رسيم ، تنوعی که محصول اصل معماری است که بازی دکوراسيون .
نقشه جوهر احساس را در خودش حمل می کند .
ما در دوره ای از بازسازی و تطبيق با شرايط اجتماعی و اقتصادی جديد زندگی می کنيم .با عبور از اين دماغه افق های جديد پيش روی ما خط بزرگ سنت را فقط از طريق تجديد نظر کامل در روشهای رايج و تثبيت شالوده ی جديد برای ساختمان که بر منطق استوار باشد باز خواهند يافت .
در معماری مبانی قديمی ساختمان مرده اند . ما حقيقت معماری را دوباره کشف نخواهيم کرد مگر اين که مبانی جديد شالوده ای منطقی را برای هرگونه ضهور معماری تثبيت کنند . دوره ای آغاز می شود که مشغله اش خلق اين مبانی خواهد بود .دوره ای از مسائل بزرگ ، دوره ای از تحليل ،از تجربه ،همچنين دوره ای از سردرگمی عظيم زيبايی شناسی جديد ساخته و پرداخته خواهد شد .
ما بايد نقشه يعنی کليد اين تحوا را مطالعه کنيم .
اصولی برای طراحی (۱)
اين دفعه با استفاده از نظريه های لوکوربوزيه و تذکراتی که به معماران داده اصولی رو که برای طراحی لازمه بررسی می کنم .
اصولی برای طراحی :
توده :
چشمان ما ساخته شده اند تا ما را به ديدن صورتها (فرمها) در روشنايی قادر سازند .صوراوليه(اصلی) صوری زيبا هستند زيرا به روشنی درک می شوند .معماران امروز ديگر به چنين صور ساده ای دست نمی يابند .مهندسان با کار از طريق محاسبه صور هندسی را به کار می گيرند و چشمان ما را با هندسه شان و فهم ما را با رياضياتشان ارضا می کنند ؛ کار آن ها در خط مستقيم هنر خوب است .اما آنچه در طراحی توده مهم است فرم به مثابه عملکردی شاخص است.
‘از زير بار مسئوليت شانه خالی نکن ،خودت را با فرم درگير کن.در فرم است که تو انسان را باز خواهی يافت.’ لوئيجی اسنوزی
فرم تظاهر حسی و واضح يک شيئی است و اين بيانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد.وطراحی بايد در راستای فرم که طبيعت موضوع است حرکت کند.وقتی که اولين بار يک طراح به يه موضوع برای طراحی بر می خورد،اثرات و احساساتی که در مورد موضوع در آن به وجود می آيد زمينه فکری اولين خطوطی که ميکشد و ايده اصلی فرمهای‌ معمار و طراح را تعيين می کند .اما چه نکات ديگری را در طراحی از لحاظ فرمی بايد در نظر گرفت . . .
ابعاد ،تشکيل شدند از نقطه ، خط ، صفحات و احجام .اما متاسفانه در بيشتر طراحی هايی که من می بينم رابطه معقولی ميان اين عناصر بوجود نيامده .
سطح :
توده در سطح خاص خودمحصور شده است ، سطحی که مطابق با خطوط هدايت کننده و زاينده ی توده تقسيم می شود ؛
معماران امروز از عناصر هندسی تشکيل دهنده ی سطوح می ترسند .مسايل بزرگ ساختمان سازی بايد رها حلی هندسی داشته باشند .مهندسان در اجبار به کار در هماهنگی با نيازهای اکيدِ شرايطِ دقيقا معين از خطوط زاينده و آشکار برای صورت ها (فرمها) استفاده می کنند .آن واقعيت های تجسمی (پلاستيک)شفاف و متحرکی خلق می کنند.
نقشه :
نقشه زاينده است .
بدون يک نقشه شما گرفتار بی نظمی و خودسری هستيد .مسائل بزرگ فردا ، که ضرورت های جمعی آن را تحميل می کند،مسئله ‘نقشه’ را در شکل جديدی مطرح می کند .زندگی مدرن خواستار و منتظر نوع جديدی از نقشه ، هم برای خانه و هم برای شهر است .
خطوط تنظيم کننده :
عنصری اجتناب ناپذير در معماری .
ضرورتی برای نظم ، خط تنظيم کننده تضمينی است دز مقابل خودسری . اين موجب رضايت فهم می شود .خط تنظيم کننده ، وسيله ای است برای هدفی ؛ يک نسخه و دستورالعمل نيست .انتخاب آن و نحوه های بيان آن جزو تجزيه ناپذيری از آفرينش معماری به شمار می روند
ريشه های معماری مدرن (۳)
مكان جديد
تأمين سكونتگاه جديد براي بشر، چيزي فراتر از برپايي خانه‌هاي مدرن است. انسان تنها در خانه‌اش «سكني نمي گزيند»؛ او در كنار همشهري‌هايش در مؤسسات عمومي و فضاهاي شهري نيز زندگي مي‌كند. از اين رو براي تجربه تعلق و مشاركت، شناسايي وسيع و گسترده امري ضروري است. هدف از اين شناسايي ويژگي مكان است، كه با ساختارهاي طبيعي و همچنين مصنوعي تعيين مي‌شود. بنابراين هدف غايي معماري، خلق و محافظت از مكان است. بگذاريد تكرار كنم كه مكان مي‌تواند به عنوان سنتز سازماندي فضايي درك شود و فرم ساخته شده (به طور قياسي، سكونتگاه، سنتز تشخيص موقعيت و شناسايي است)، و معناي آن با زبان معماري يا سنت نشان داده مي‌شود. همچنين مي‌توان اضافه كرد كه معماري تنها مسئله چگونه و چه نيست، بلكه مسئله كجا نيز هست.
بنابراين، مسئله نهايي ما اين است كه معماري در خلق مكان‌هاي رضايت‌بخش براي شيوه جديد زندگي موفق بوده است. با وجود اين ، مكان مدرن مكاني است كه هويت خاص خود را دارد. البته در عين حال، مكان بايد داراي نوعي آشكارگي يا فراخي واقعي باشد كه حضور همزمان «مكانهاي بيشمار» را نشان دهد. گفتيم كه برخي از ابزارهاي لازم براي حل اين مسئله ، يعني تصور جديد از فضا و فرم، قوام گرفته بودند. همچنين خاطر نشان كرديم كه اين ابزارها براي حل آن وظايف ساختمان كه مكان مصنوعي تعيين مي‌كرد، مورد استفاده قرار گرفتند. دست آخر اين واقعيت را يادآوري كرديم كه جنبش مدرن مدت‌ها پيش نياز به عظمت و منطقه گرايي جديد، يعني نياز به فرم‌هاي نمادين جديد، را تشخيص داد. اينجا شرايط لازم براي خلق مكان‌هاي معاصر وجود دارند، و در اين ميان مي‌توان به تلاش‌هاي بسيار چشمگير براي حل ملموس اين مسئله نيز اشاره كرد. در فصول بعد، درباره «چگونه» و «چه» و «كجا» ي معماري مدرن به تفصيل بحث خواهد شد؛ و نقاط ضعف و دستاوردهاي ممكن آن نيز خاطر نشان خواهد گرديد.
اما پيش از ادامه بررسي‌ها، اشاره به برخي مخاطرات كه رشد اين سنت جديد را مانع شدند، اجتناب‌ناپذير مي‌نمايد. به طور كلي آنها پيامد اعتقاد يك بعدي در منطق و دودستگي تفكر و احساسي بودند كه ريشه در عصر روشنگري داشت. ظاهراً معماري مدرن قرار نبود به عنوان شقي از فن‌آوري عقلاني عمل كند، بلكه مي‌بايست به عنوان مكمل آن در نظر گرفته مي‌د. پيشگامان، جهان جديد را قبول داشتند، اما مي‌خواستند بعد هنري آن را كه در مرحله ابتدايي آن به فراموشي سپرده شده بود، به آن بازگردانند. برج ايفل تجلي شكوهمند اين هدف است. گرچه پيشگامان در كارهاي خاص خود موفق بودند،اما

 

دانلود فایل

تحقیق مسکن و معماری | ویرایش نو baran

تحقیق مسکن و معماری تحقیق, مسکن, و, معماری, مقدمه:
انسان با ساختن خانه از محيط بي انهاي پيرامون خود در يك نقطه گرد مي آيد و از پراكندگي و گريز از طبيعت به تمركز و حضور روي مي آورد و بدين گونه به طبيعتي كه بدون حضور انسان رها شده و پراكنده و فاقد معني است معني مي دهد و با بنا كردن خانه به اين تمركز و تجمع هويت مي بخشد و به ايجاد درون و برون دست مي زند. درون و بروني كه قبل از حضور انسان و سكني گزيدنش بروي زمين وجود داشته اند و با پديد آوردن خانه دروني را مي سازد كه بدون حضور انساني كه در آن ساكن مي شود و سكني مي گزيند تحقق نمي يابد. حقيقت خانه سكني بخشيدن و آنچه در رابطه با آن طرح
مي شود اعم از شكل خانه و مصالح و تركيب آنها جزء امور تبعي به شمار مي آيند و آنچه مهم جلوه مي كند رابطه خانه با انسان از يك سو و يا طبيعت از سوي ديگر است. ارتباطي ميان انسان و كل عالم، گرايش از پراكندگي و گريز از طبيعت خالي از انسان به مركزيت حضور انسان.
در سنت ديني حضور انسان بروي زمين، سكني گزيدن و آرامش يافتن كه در بهشت نخستين كه به انسان هويه داده شده بود با شب، همه، زمين، آبي كه در دسترس مي باشد و ابري چند گاهي سايه بيندازد قرين شده كه مظهر و جامع همه آنها خانه و شهر است.
خانه قبل از هر چيز فضا و مكاني دروني است و البته در رابطه با بيرون، كوچه و خيابان و زمين و آسمان و طبيعت و همه هستي، اما آنچه كه به آن معنا مي دهد«سكونت» و پناه گرفتن در مامني است كه پيوند خاطره و خيال است و القاء كننده آرامشي كه در آن خيالاتمان را مرور مي كنيم. خيالاتي بر پايه ارزشهايي تاثير گذار بر آدمي، كه پويش را در آدمي بر مي انگيزد و او را به ادامه و استمرار توصيه مي كند. هر چه خانه تو در تو تر باشد و با گوشه هاي رنج، ماجاء و مامن مناسب تري براي سكونت خاطره است.
مجموعه حاضر مطالعات مربوطه به مجموعه مسكوني واقع در ميدان فردوسي مشهد
مي باشد. كه در آن ابتدا با بررسي تعريف خانه و مفهوم سكونت سعي شده تا نكات مهم در اين زمينه كه گاه مورد توجه قرار مي گيرد مشخص مي شود و مباني نظري كاربر براساس آن شكل گيرد و در ادامه با توجه به رابطه تعامل مسكن و افراد خانواده بر هم به بررسي و شناخت سنا پيدايش و سير تحول و ويژگي هاي مسكن پرداخته شده است و از آن چه پروژه مورد نظر نيازها و ديدگاههاي آنان با هم مقايسه شود.
در انتها با توجه به مفاهيم به دست آمده و بررسي هاي انجام شده بر روي سايت مورد نظر طرحهاي پيشنهادي شكل گرفته است و مطالعات سازه اي و راه كارهاي موجود در اين خصوص ارائه شده است.
روند پژوهش(تحقيقات)
در اين پروژه يك مجموعه مسكوني به گونه اي كه بيشترين امكانات را در طول زمان در يك مكان فراهم آورده مورد نظر بوده است. در روش طراحي خطوط اصلي سايت، بررسي نقاط مهم سايت و محورهاي تاثيرگذار و ويژگي اصلي يك مبناي مسكوني و باورهاي يك فرد از يك مبناي مسكوني در دستور كار طراحي قرار گرفته است.
با توجه به اينكه مجموعه مورد استفاده اقشار مختلف قرار ميبايستي نيازها و تمايلات آنها پاسخ داده شود در اين راستا با توزيع فرمهاي نظرسنجي در بين افراد و بررسي نظرات آنها مباني كلي كار مشخص هستند توجه به فضاي سبز باز، حركتها و چرخشها. مسيرهاي حد پياده ديد و منظر مناسب و نحوه دسترسي به مجموعه از نكات مهمي بودند كه در طراحي مدنظر قرار گرفته. ابزار مورد استفاده در طراحي، كتابهاي موجود و مقالات و نشريات سازمانها و ادارات است كه توجه به استانداردهاي موجود حداقل هاي مورد نياز و ابعاد فضاها پيش بيني شده است.
اهميت موضوع:
در ميان فضاهاي معماري، مسكن اولين نيازي بود كه در ذهن انسان جاي گرفت. توجه انسان اوليه به مسكن تنها به دليل رفع نياز به سرپناه و ايجاد فضاي امن بوده است ولي به تدريج كسب آسايش بيشتر از نظر فيزيكي و رواني در راستاي پيشرفت انسان در طول تاريخ به عنوان اولويتهاي بعدي مطرح شدند بدين ترتيب مي توان گفت مسكن با اهميت ترين فضاي معماري در ميان فضاهاي مختلف هم از نظر پيشينه تاريخي و هم از نظر مدت حضور در آن براي بشر بوده است.
خانه ها در كنار هم هسته اوليه شهرها را تشكيل مي دهند و ديگر عناصر شهري به عنوان فضاي هدماتي وابسته به آن مطرح مي شوند.
بنابراين مسكن در معناي فضاي زندگي بايد به تمام ابعاد فيزيكي و رواني انسان پاسخ دهد چرا كه الگوهاي رفتاري اعضاي جامعه از روحيه حاكم بر فضاي زندگيشان نشات
مي گيرند.
آنچه موجب شاخص شدن يك فضاي معمار از مي شود توجه به همين تعريف موضوع است كه خانه را از طراحي براساس روشهاي ساخت و استانداردها خارج كرده و مفاهيم جديدتر و عميق تري را ارائه مي دهد. به طوري كه مفهوم مسكن در هر زمان و مكان، با توجه به نياز و روحيات مخاطبان خود تغيير و تحول يافته است.
مفهوم سكونت:
سكونت را مي توان بيانگر تعيين موقعيت و احراز هويت دانست. بيانگر برقراري پيوندي پر معنا بين انسان و محيطي موزون كه اين پيوند از تلاش براي هويت يافتن معيني به مكاني احساس تعلق داشتن ناشي مي شود بدين ترتيب انسان زماني به خود وقوف مي يابد كه مسكن گزيند و در نتيجه هستي خود را در جهان تثبيت كرده باشد. بنابراين سكني گزيدن هدف و مقصود ساختن را نشان مي دهد.
ساختن تنها وسيله اي براي سكونت كردن به معناي پناه گرفتن نيست بلكه به نحوه ي خودي پيش از همه چيز سكونت كردن است. رابطه انسان با مكان و به تبع آن با فضا ويژگي هاي سكني گزيدن است هنگاميكه به ارتباط مكان و فضا و انسان مي انديشيم فوري بر ماهي

 

دانلود فایل

تحقیق تاریخ معماری | ویرایش نو baran

تحقیق تاریخ معماری رویکرد تحلیلی به تاریخ معماری,رویکرد توصیفی به تاریخ معماری,تاریخ معماری,تاریخ معماری,معماری,تحقیق تاریخ معماری تاریخ معماری

معماری
به عنوان یکی از قدیمی‎ترین اشکال هنر، از پیشینه‎ای کهن برخوردار است. از زمانی که انسان پا به عرصه حیات نهاد، معماری نیز حیات خود را آغاز نمود و تا به امروز پا به پای بشر و سایر پدیده‎های بشری روند تکاملی خود را طی کرده و دگرگونی‎های بسیاری را به خود دیده است. معماری پدیده‎ای است که طی هزاران سال وجود داشته است و نمونه‎های آن به شکل بناها و ساختمان‎های متعدد در سراسر جهان پراکنده می‎باشند. وجود چنین سابقه دیرینه‎ای یک مزیت در پژوهش معماری محسوب می‎شود، چرا که در زمینه تحقیق، کمتر رشته‎ای است که مانند معماری از چنین گنجینه‎ای از مدارک و شواهد برخوردار باشد.
حقایق مربوط به معماری طی دوران‎های طولانی و از طریق تجربه و آزمون‎های مستمر توسط بشر بدست آمده‎اند. از این رو می‎توان گفت تاریخ معماری مجموعه مدون آزمون‎های تجربی ثبت شده بشر در امر معماری است. اگر از تاریخ دل خوشی نداریم، می‎توانیم نام شواهد تجربی را به آن اطلاق کنیم. بررسی این شواهد برخی از واقعیت‎های معماری را نشان می‎دهد.
شناخت و مطالعه تاریخ معماری بنا به دلایل مختلف که در زیر به برخی از آنها اشاره می‎شود، از اهمیت فراوانی برخوردار است:
1. شناخت هر پدیده مستلزم شناخت تاریخ شکل‎گیری آن است و هیچ پدیده‎ای را نمی‎توان بصورت مجرد و فارغ از زمینه تاریخی‎اش مورد بررسی قرار داد. پژوهش در عرصه معماری نیز بدون تعمق در تاریخ و سیر تحول آن کاری ناقص و یک جانبه خواهد بود.
2. معماری به عنوان پدیده‎ای که جوانب فنی و هنری را یکجا در خود جمع دارد، حرفه‎ای دشوار است. با قبول دشوار بودن معماری، دور از عقل است که نقش انبوه تجارب انسان را در آفرینش معماری‎های جدید نادیده بگیریم.
3. یک کار مهم تاریخ معماری این است که شواهد و مدارک تاریخی موجود در زمینه معماری را بررسی نماید و آنها را در بافت اجتماع واقعی‎اش تحلیل کند، بطوری که ایجاد رابطه بین شواهد معماری و مردمی که آن را بوجود آورده و از آن استفاده کرده‎اند، امکان‎پذیر شود. در این صورت تاریخ معماری رابطه مردم و معماری را در طی دوره‎ای طولانی مطرح می‎نماید و خود تبدیل به شالوده‎ای برای اندیشیدن به مسائل معماری نوین می‎گردد.
4. تاریخ معماری به ما کمک می‎کند تا با انطباق مفاهیم و مسائل هر زمان با اثر ساخته شده در آن عصر، بتوانیم عوامل ثابت و عوامل متغیر را در طراحی معماری پیدا نماییم و سعی کنیم که حقایق مربوط به معماری را از آنها استنتاج کنیم.
در بررسی تاریخ هنر و نیز تاریخ معماری دو رویکرد عمده یا دو روش متفاوت وجود دارد:

1. رویکرد توصیفی به تاریخ معماری:
در این رویکرد به شکل توصیفی با تاریخ برخورد می‎شود و تاریخ معماری به ترتیب دوره‎های آن تنها روایت می‎شود و اطلاعات متعددی بدون تحلیل چرایی آنها ارائه می‎گردد. در این روش معمولاً مطالعه ارزش‎های فرمال در درجه اول اهمیت قرار می‎گیرد و تنها به کیفیات و روابط فرم‎های خارجی توجه می‎شود.
2. رویکرد تحلیلی به تاریخ معماری:
در این رویکرد معماری بصورت علمی و تحلیلی و در ارتباط با سایر پدیده‎های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بررسی می‎شود. تاریخ تحلیلی معماری حیطه مطالعات را وسیع‎تر کرده و تمام مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، فلسفی و … را که منجر به ایجاد معماری‎های مختلف شده است، مورد مطالعه قرار می‎دهد، هرچند که در نگاه اول رابطه آنها با معماری چندان مشهود به نظر نرسد. به عبارت دیگر چرایی ایجاد سبک‎های مختلف را با کمک گرفتن از پدیده‎های مرتبط با معماری بیان می‎کند، مثلاً چرا معماری مصر کاملاً مونومانتال و خارج از ابعاد انسانی است و برعکس در جزء جزء معماری یونان حضور مردم احساس می‎شود. برای مورخی که اینگونه تاریخ را می‎نویسد، یک بنا تنها مجموعه‎ای از طبقات و یا مصالح ساختمانی نیست، در نظر وی معماری پدیده‎ای است که تمام اعمال………

 

دانلود فایل

بررسی تاثیر معماری بر سینمای اكسپرسیونیست | ویرایش نو baran

بررسی تاثیر معماری بر سینمای اكسپرسیونیست بررسی, تاثیر, معماری, بر, سینمای, اكسپرسیونیست بررسی تاثیر معماری بر سینمای اكسپرسیونیست
معماری و سینما هر دو به ایجاد فضا و روح زندگی میپردازند و در فرآیند ادراك فضا، هر دو هنر به اصول مشتركی پایبندند. مصالح معماری عموما مادی و واقعی است و مصالح سینما صوری و خیالی … اگرچه در معماری های اخیر نیز مواردی از قبیل فرا سطح ، فرا فضا و واقعیت های مجازی ، معماری نیز زاه پر پیچ و خم خیال و تصور را به سختی می پیماید و وجوه مشترك معماری و سینما در استفاده از ابزار نوین دیجیتالی برای عینیت بخشیدن به تصورها و تجربه های ما از فضای شهری نیز بر هیچ كس پوشیده نیست.
وقتی معماری به عنوان عام ترین شكل هنر با سینما ارتباط برقرار میكند، جذاب ترین پیوند هنری رخ می دهد.
در گروهی از فیلم های اكسپرسیونیستی ، معماری تاثیری عمیق و موشكافانه داشته است و در گروهی دیگر از قبیل متروپلیس و دونده روی تیغ تصاویر خیالی شهرها ، فیلم را تشكیل داده اند و سینما تحت تاثیر عظیم و شگرف معماری قرار دارد. معماری با ایجاد فرمهای غیر عادی، راهروهای پیچ در پیچ، فضاهای بغرنج، پله های ترك خورده ، بازی با نور و نقاشی های گوناگون، در ایجاد هیجان در فیلم های اكسپرسیونیستی تاثیر شگرفی داشته است. نوشتار فوق به بررسی و معرفی اكثر فیلم های اكسپرسیونیست آلمان و تاثیر معماری بر آنها و همچنین به بررسی تعداد معدودی از فیلم های بعد از سینمای اكسپرسیونیست آلمان كه تا حدودی ریشه های اكسپرسیونیستی دارند، می پردازد.

در ابتدا باید به معنی اكسپرسیونیسم نظری بیفكنیم، ریشه اكسپرسیونیسم ابتدا در نقاشی (1911) و سپس به سرعت در هنرهای دیگر ، از قبیل تئاتر، ادبیات و معماری رشد یافت و شكوفا شد. گر چه در معماری، اكسپرسیونیسم به سال 1884 و گارهای گائودی بر میگردد.
اكسپرسیونیسم
عنوان «هیجان گری» در 1911 برای متمایز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به كار رفت كه در دهه اول سده بیستم بنای كار خود را بر بازنمایی حالات تند عاطفی و عصیان گری علیه نظام های ستم گرانه و ریاكارانه حكومت ها و مقررات غیرانسانی كارخانه ها و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند. این هنرمندان برای رسیدن به هدف همان رنگ های تند و تشویش انگیز و ضربات مكرر و هیجان زده قلم مو و شكل های پیچیده «ون گوگ وار» را در فضایی از چارچوب در رفته و با ژرفنمایی به دور از قرار و سامان می نشانند و هر آنچه آرام بخش و مهذب و چشم نواز و متعادل بود از صحنه كار خود بیرون می راندند. بدین ترتیب میان سالهای 1905 تا 1913 مكتب هیجان گری با درك الهام از هنر خاص وان گوگ و به علمداری نقاشانی چون كوكوشكا و نولده (وفات 1956) و كرشنر در شهر در سد و با عنوان «پٌل» بر پا شد. در میان هیجان گرانی كه شهرت جهانی یافته اند از نام های زیر یاد میكنیم: انسور بلژیكی(وفات 1949) با احلال هراس انگیز و نیشخند خراش آور و مونش نروژی كه پرده معروفش جیغ (در 1893) به تنهایی مفهوم كامل شیوه هیجان گری را در نظر هر بیننده روشن میسازد و باز امیل نولده(وفات 1956) كه با تجسم بخشیدن به پندارهای دینی و صور كابوسی ذهن آشفته اش یكی از نقظه های او آن شیوه را پدید می آورد.تابلو های برخی از هنرمندان قرن شانزدهم همچون گرونوالت و اِل گوكو، كه عواطف شدید دینی را از طریق فرم های كژنما و غیربازنما انتقال می دهند، ( اكسپرسیونیسم با این مفهوم كلی، در انگلیسی و فرانسه یا حرف چ كوچك نوشته میشود). واژه اكسپرسیونیسم به مفهوم خاص آن ( با حرف بزرگ E ) به جریان وسیعی در هنر مدرن اروپا اطلاق میشود كه پیشینه آن به ون سان ونگوگ باز میگردد.
اكسپرسیونیسم در معماری از نوع گرایش های شخصی شمرده میشد كه خیلی سریع به خاموشی گرایید. اكسپرسیونیسم معماری بسیار نزدیك به هنر نو بود كه به پیشگامی ویكتورهورتا شكل گرفت، از معماران آن می توان از آنتونی گائودی نام برد. آنتونی گائودی فراتز از هنر نو بود ، او خانه مسكونی كازامیلا را كه تركیب نئوگوتیك و نئوباروك بود طراحی كرد و مهمترین اثر اكسپرسیونیستی كلیسای ساكرادا فامیلیا( خانواده مقدس) 1884 است كه به هیچ قرنی تعلق ندارد و یك معماری افسانه ای است. لئوناردو بنه ولو درباره كارهای اكسپرسیونیستی گائودی می گوید: «كارهای او حالت خودكامه داشته و اختصاصی بود، او دشمنانی داشت كه نتوانست طرح هایش را ادامه دهد و توسط بقیه معماران انجام گیرد، اما كارهای او هم چون رویداد حباب گونه ای است كه عمری ندارد.» از دیگر معماران اكسپرسیونیست اریك مندلسون است كه كارهای او دارای پرسپكتیوهای گوناگون است. كارهای او نمایشگاه كارهای 4 معمار گمنام در برلین 1917 و هم چنین طرح برای یك استودیو و برج انیشتین در پوتسدام آلمان 1920 است.
اكسپرسیونیست انتزاعی
این اصطلاح كه حدود سال 1950 متداول شد ، توصیف كننده جنبشی در هنر انتزاعی تجسمی است كه در دهه 1940 در نیویورك پا گرفت. اكسپرسیونیسم انتزاعی ابتدا درباره برخی از كارهای اولیه كاندینسكی به كار رفت، ولی هنگامی رایج شد كه به كارهای آرشیل گوركی و جكسن اطلاق شد. اندكی بعد به آثار دیگر نقاشان نیویورك تسری یافت كه نه انتزاعی بودند ( مانند آفریده های دكونینگ و گاتلیب) و نه اكسپرسیونیستی ( همچون كارهای روتكو و كلاین). نقاشانی كه با این اصطلاح توصیف می شوند، بیش از آنكه سبكی مشترك داشته باشند، در نگرش و دیدگاه دارای وجه اشتراكند: همه می خواهند در برابر قیود سبكهای سنتی طغیان كنند، روشهای تكنیكی دستوری را زیر پا نهند و معیارهای هنر تمام بر طبق ضوابط دیرینه زیباشناختی را لغو و بی معنا اعلام كنند، دارای روحیه ای پرخاشگرند و بیان گری آزاد و خود انگیخته را طلب می كنند. بارزترین نمونه این خود انگیختگی ، نقاشی كنشی جكسن پولاك است. این جنبش تا حد زیادی نقاشان اروپایی دهه های 1950 و 1960 را تحت تأثیر قرار داده است. این نخستین بار بود كه یك جنبش آمریكایی می توانست در چنین موقعیتی قرار گیرد و موجب شود كه نیویورك به عنوان مركز جهانی هنز پیشتاز، جانشین پاریس گردد.
نئو اكسپرسیونیسم
این نهضت واكنشی علیه انتزاع پیشرو است و اساس پیدایش آن به ویژه نزد هنرمندان آلمانی تا حدودی بر هرج و مرج گرایی استوار است. موج بین المللی شگفت انگیز و تا حدودی دور از انتظار فیگوراتیوهاییكه «نئو اكسپرسیونیست» خوانده می شوند، در اولین سالهای دهه 1980 شكل گرفت. نئو اكسپرسیونیسم برای هنرمندانی كه نگران موقعیت پیشه خود بودند، پدیده ای كاملا قابل درك بود كه بعد از سالهای پرتنش دهه 1970 فرصتی برای تخلیه آرام احساسات و عصبیت های پنهان هنرمندان فراهم آورد. می توان گفت كه این موج عظیم، ریشه د

 

دانلود فایل

تحقیق تاثیر یک مساله فلسفی بر معماری ( ایران ) | ویرایش نو baran

تحقیق تاثیر یک مساله فلسفی بر معماری ( ایران ) تحقیق, تاثیر, یک, مساله, فلسفی, بر, معماری, (, ایران, ) تاثیر یک مساله فلسفی بر معماری

تاثیر یک مساله فلسفی بر معماری ایران
در بررسي تأثير فلسفه بر معماري، نگرش هاي متفاوتي وجود دارد، بعضي از آنها به معماري به عنوان يك بخش خاص كه الزماً با فلسفه اي خاص در هم تنيده است، نگاه مي كنند، در اين نگرش معماري به عنوان نمود و تجلي يك فلسفه خاص، ظهور پيدا مي كند و بیشتر به عنوان ‘ فلسفه معماري ‘ شناخته مي شود. اما اين مقاله، چنين نگرشي را درست و به حق نمي داند، معماري هيچ گونه فلسفه خاص- تأكيد مي كنم فلسفه خاص – و جدا از خود فلسفه ندارد. به عبارت ديگر، ‘ فلسفه معماری وجود ندارد’. اما اين بيان مانع از آن نمي شود كه فلسفه با معماري هماهنگ نباشد. در اينجا، تأثير اين دو بر يكديگر به صورت ساختاري است. تأثير ساختاري به معناي هماهنگي كلي تمام معارف آدمي با يكديگر است. به گونه اي كه هر كدام از معارف آدمي، مي تواند در معرفت ديگر او موثر باشد، هر چند كه اين تأثير و چگونگي آن، به صورت نا خود آگاه باشد .معمول است که در نگاه ساختاری، محقق به دنبال یک بسته پیش فرض ها یا زیر ساختار است تا بتوانند بنای معرفت را بر خاک آن زیر ساختار بنا کند.حال این مقاله سعی دارد تا رابطه ی یکی از ارکان اصلی فلسفه را با معماری نشان دهد.این رکن اصلی، نوع نگاه به ابژه، به عنوان موضوع شناخت در هر فلسفه ای است.
يكي از مباحث اصلي فلسفه مسلمانان، چگونگي رابطه بين فاعل شناسا ( سوژه ) با شي مورد شناسايي- ابژه – مي باشد. در فلسفه مسلمانان رابطه سوژه با ابژه، در ذيل بحث هستي شناسي قرار مي گيرد نه معرفت شناسي، و همينجا است كه پل ارتباط بين سوژه و ابژه، به پلی ميان ‘ دو هستي ‘ تبديل مي شود، وجود ذهني و وجود عيني. سوژه، در وجود ذهني متبلور مي شود و ابژه در وجود عيني، و همينجاست كه فهم رابطه سوژه و ابژه ، در اين مقال ، مهم نشخيص داده شده است زيرا كه معماری چيزي نيست جز وجود عيني -خود اثر- يك موجود ذهني- نقشه ذهني بنا-
گفتیم که رابطه بین فاعل شناسا با شی مورد شناخت در فلسفه مسلمانان در ذیل بحث هستی شناسی قرار می گیرد بنا براین با ابژه و سوژه فلاسفه غرب تفاوت بنیادی دارد زیرا ابژه و سوژه در فلسفه غرب در دایره هستی شناسی قرار دارد.بنابراین تعبیر سوژه برای وجود ذهنی و ابژه برای وجود عینی با مسامحه است و فقط برای فهم بهتر مساله است.به نوعی تطبیق سهل وار این دو مساله است و الا مساله وجود ذهنی و وجود عینی خاص فلاسفه مسلمان است و مساله سوژه و ابژه خاص فلاسفه مدرن غرب است.
مسلمانان در ابتدا ، وجود ذهني يك پديده را، قرينه و يكسان با وجود عيني آن دانستند، اما پس از چندي اشكالي در اين قاعده عنوان شده كه باعث و باني بركات فلسفي بسيار گشت. حكماي مسلمانان، به تبع ارسطو، متفق القول، علم را از مقولات ‘ كيف نفساني ‘ مي دانستند، اما همانطور كه ذكر شد، وجود ذهني يك پديده، قرينه و يكسان با وجود عيني آن بود، يعني اگر پديده اي در وجود عيني اش ‘ جوهر’ باشد، آنگاه در وجود ذهني اش هم ‘ جوهر’ مي باشد و به خاطر اينكه از مقوله ‘ علم ‘ است باید ‘ كيف نفساني ‘ باشد. به گونه اي يك پديده هم بايد ‘ جوهر ‘ باشد و هم ‘ عرض ‘. حكماي مسلمان براي حل اين معضل فلسفي به تكاپو افتادند. ‘ فاضل قوشچي ‘ رابطه بين عالم و معلوم را به گويي درخشان در وسط ظرفي بلورين تشبيه كرد. گوي درخشان ‘ معلوم ‘ است و انعكاس آن به ديواره بلورين، ‘علم’ عالم را تشكيل مي دهد. در اينجا گوي بلورين، از مقوله پديده بيروني است و انعكاس آن از مقوله كيف نفساني [1].’ سيد سند’ از حكماي اشراقي، از انقلاب در ماهيت پديده ها، سخن گفت، پديده در وجود عيني اش، مي تواند جوهر يا عرض باشد اما هنگامي كه به ذهن آمد، ديگر به عرض ‘ كيفيت ‘ تغيير مقوله مي دهد. ‘محقق دوانی’ انگشت انكار را بر روي كيف نفساني بودن، علم قرار داد و آن را از همان مقوله پديده بيروني دانست. اما ملاصدرا پس از همه اين نزاع هاي عقلي حرف ديگري را پيش كشيد.البته ما الان می دانیم که این حرف ملاصدرا تازگی ندارد و قبل از آن بو علی اشاره جالبی به آن کرده است و حتی میرداماد تعبیر و تقریر دقیقی از آن داشته است و حتی عبارات و اصطلاحات او به عینه توسط ملاصدرا تکرار شده است ولی به هر حال شهرت حل این مساله با صدرا ست.’آری بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد.’ طبق این نظر، معلوم به حمل اولي، همان مقوله پديده بيروني است و به حمل شايع، همان كيف نفساني است. به زبان ساده، ذات معلوم و ماهيت آن، همان ماهيت پديده بيروني است ولي همان معلوم، به سبب وجود ذهنی اش جزئي از مصاديق كيف نفساني است. این پاسخ فصل الخطاب فلسفه مسلمانان قرار گرفت. طبق اين نظريه سوژه يا فاعل شناسا، مي تواند به ابژه، بدون هيچ دخل و تصرفي، وجود ذهني دهد و آنرا به تمامي بشناسد بدون آنكه ماهيت آن تغيير يابد. فاعل شناساي ما در اينجا توانايي دخل و تصرف يا قلب ماهيت ابژه را ندارد، ابژه وجود عيني است كه تا مرز وجود ذهني امتداد مي يابد و در ذهن فاعل شناسا مي نشيند.
حال با اين مقدمات، به يك بناي معماري به عنوان ابژه، مي پردازيم و توضیح می دهیم این تور از رابطه بین ابژه و سوژه چه نکاتی را در معماری پس از اسلام این دیار روشن می کند:
1:تعیین بهترین زاویه دید: از آنجا كه ابژه، يك وجود ممتد سيال از عين تا ذهن است. بهترين زاويه نگرش به ابژه هم جايي است كه ابژه، اجازه حداكثر امتداد و كشش را داراست. اگر بيرون از بنا هستيم، بهترين جا، روبرو آن است. جايي كه بنا پس از گذشتن از حوض يا ديواره ای از درخت و سبزه به ديدگان ما مي نشيند مانند حمام فين كاشان. اما بهترين مثال براي اين مدعا، چهل ستون اصفهان است در اينجا بيست ستون در آب انعكاس يافته و پس از گذشتن از اين فضاي بي تعين به ديدگان ما مي رسد، گويي وجود ممتدي از عينيت به ذهنيت ما پل زده است.و اگر درون بنا هستیم بهترین مکان برای رویت بنا همان مرکز بنا ست.جایی که تمامی نقاط بنا گویی با خطوط ممتدی به دیدگان ما می رسد.مسجد شیخ لطف ا… اصفهان بهترین مثال این امر است کافی است تا در مرکز این بنا بایستید تا حس کنید که تمامی این شاهکار معماری با تمام ابهتش به ذهن شما می آید و یا بر عکس با تمامی ابهتش از ذهن شما دور می شود و به عینیت می رسد.
2: انعطاف پذيري و هم عرضي وجود: وجود ممتد و سيال گونه ابژه اي كه تغيير ماهيت نمي دهد، راه را براي نگرش هاي وحدت وجودي باز مي كند. در اينجا خدا همان وجود متعالي است كه رقيق مي شود و به انسان و حيوان و نامي و جمادي مي رسد. در اينجا ديگر موجودات با يكديگر اختلاف ذاتي ندارند بلكه اختلافشان در ميزان بهره مندي از نور وجود است يكي كمتر مي شود و ديگري بيشتر، به نوعي در عين اختلاف مرتبت، هم عرض اند و در عين وحدت، متكثرند. پس لاجرم معماري هم بايد اين وجود ممتد و سيال را به عرصه ظهور برساند و انعطاف پذيري و هم عرضی را به ديدگان بنشاند. بهترين مثال اين امر، استفاده بسيار از مَنْدَل و ترجيح دايره در كاشي كاريها و گنبدها و مدارس و مساجد دانست. جايي كه دايره به واسطه مثلث به مربع تبديل مي شود و بر عكس. گويي وجود است كه سيلان مي كند و به هر پديده اي، بهره اي مي بخشد.دایره ها مثلث می شوند و مثلث ها شش ضلعی و شش ضلعی های کوچک شش ضلعی های بزرگتر.وحدت در کثرت موج می خورد و کثرت در وحدت آرام می گیرد.
3: حداقلي كردن تغيير: در فلسفه مسلمانان ذات و ماهيت ابژه تغيير نمي كند و انسان به

 

دانلود فایل

تحقیق جایگاه ممتاز معماری اسلامی در هنر جهان | ویرایش نو baran

تحقیق جایگاه ممتاز معماری اسلامی در هنر جهان تحقیق, جایگاه, ممتاز, معماری, اسلامی, در, هنر, جهان جایگاه ممتاز معماری اسلامی در هنر جهان
خبرگزاری مهر – گروه دین و اندیشه: معماری اسلامی برگرفته از زبان قرآن است و عمق و غنای تمدن اسلام را با بهره‌گیری از روح معنویت نشان می‌دهد. این امر به گونه‌ای است که اعتقاد به توحید و ایمان به تعالیم اسلام به عنوان اندیشه زیبایی‌شناسی دین اسلام در معماری اسلامی تجلی می‌یابد
به گزارش خبرنگار مهر، مؤلفه‌های به جا مانده از پیش از ظهور اسلام نشان می‌دهد از زمانی که انسان هنررا شناخت یعنی از هزاران سال پیش به طراحی رنگی از حیواناتی که منقرض شدند به منظور نشان دادن واقعیتها و مهارتهای خود بر روی دیوارها پرداخت . در واقع هنر پیش از زبان و ادبیات در زندگی انسان وسیله‌ای برای برقراری ارتباط او به شمار می‌رفت .
هنگامی که تمدن پا به عرصه وجود گذاشت، خیزشی جدی در ارائه مهارتهای موجود ایجاد شد که اینک در کشورهای اسلامی و غیراسلامی بخوبی قابل رؤیت است که برخی از آنها به هزاره هفتم قبل از میلاد مسیح (ع) باز می‌گردد.
اما آنچه که بیشتر از دیگر هنرها توجه انسان را به خود معطوف داشت، معماری و هنرهای تجسمی بود که انسان بر روی اشیاء یا ساختمانهایی که می ساخت از هنر خود بهره مند می شد و آن را به نمایش می گذاشت. معماری هنری بود که به غیر از تنوعات رنگی، هویت و فرهنگ را نشان می‌داد؛ به گونه‌ای که تجلی معماری در تصاویر یا کنده کاریها بخوبی نمایان است. در قصرهای ساخته شده در زمان امویان کنده‌کاریهای رنگی و غیررنگی با عکسهای قدیمی بسیاری داشت. دستنوشته ها، ظروف و یا اثاثیه هایی که به علت تنوعات رنگی و نوع کار بر روی آنها از اهمیت به سزایی برخوردارند، نشانگر ارتباط و علاقه انسان با هنر است.
بنابراین باید میان معماری و هنر معماری تفاوت قائل شد که دو مفهوم کاملا مجزا هستند. در معماری منظور ساخت و ساز در راستای انجام وظیفه اجتماعی و خدمت رسانی است. مانند ساختن اماکن مسکونی، عبادتی و یا تحصیلی. اما در هنر معماری تأکید بر استفاده از شاهکارهای هنری و دستاوردهای تزئنیی بر روی دیوارها، سقف، ستونها، پنجره ها و درهاست و حتی باغها و حوض ها نیز به گونه ای با هنر معماری ترکیب می شوند تا تأثیرگذاری بنا بر بیننده بیشتر شود

 

دانلود فایل

تحقیق دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام | ویرایش نو baran

تحقیق دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام تحقیق, دستور, زبان, فضا,, در, معماری, مساجد, مجموعه, آرامگاهی, جام, دستور زبان فضا, در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام ,معماری مساجد, مجموعه آرامگاهی جام دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام

معماری زبانی دارد که بر اساس یک دستور شکل گرفته است. مهمترین عناصر معماری، فضا است؛به نحوی که معمار، هدف اصلی خود را در فضا متجلی می کند. لذا لازم است که برای نزدیک شدن به هنرمند و درک معانی مورد نظر وی، بیشتر در فضا و دستور زبان آن تامل نمود. مقاله حاضر با احساس چنین ضرورتی به بررسی زبان فضا در مسجد عتیق و مسجد کرمانی، از مجموعه آرامگاهی شیخ احمد جام می پردازد و طی آن با اشاره ای به مفهوم فضا و مقیاس، ضمن مقایسه ویژگیهایی همچون تزئینات، بافت، رنگ، و تناسبات؛ سعی در استخراج زبان فضا از بطن ویژگیهای فضا دارد.
بر اساس مطالعه صورت گرفته، چنین به نظر می رسد که مسجد کرمانی با تزئینات بسیار و سطوح صیقلی و درخشان، و نسبتهای نزدیک به حالت ایستاده، فضایی است که برای عبادت جمعی، طراحی و ساخته شده است. در مقابل، فضای مسجد عتیق با تزئینات کم، بافت زبر و مات، و نسبتهای نزدیک به حالت نشسته، برای عبادت شخصی و خلوت کردن با معبود مناسب است.
واژگان کلیدی: معماری، فضا، مقیاس، مجموعه شیخ احمد جام، تربت جام، مسجد عتیق، مسجد کرمانی

مقدمه
معماری اجتماعی ترين هنر بشری و ظرف زندگی انسانها است . برای ارتباط برقرار کردن با معماری بايد زبان آن را شناخت . علاوه بر اصول و مبانی حاکم بر معماری ايرانی ، لازم است که در معانی و مفاهيم معماری دقت بيشتری نماييم . يکی از موارد مهمی که بايد در بررسيهای معماری به آن توجه شود ، مفهوم و دستور زبان فضا است . فضای معماری ايرانی دارای دستور زبانی است که با شناخت بهتر آن می توان به هدف هنرمند از خلق فضا ، نزديکتر شد .
اگرچه تاکنون مطالب مفصل و بعضاً مقالاتی درباره فضای معماری نوشته شده است ، اما کمتر تلاشی برای يافتن دستور زبان فضا صورت گرفته است . اين مقاله به صورت موردی به بررسی دستور زبان فضا در دو مسجد ( مسجد عتيق و مسجد کرمانی ) از مجموعه آرامگاهی شيخ احمد جام ، واقع در شهرستان تربت جام ، می پردازد .



فضا، در معماري ‌ايران
معماري‌ايران به عنوان وجهي از فعاليت اقوام‌ايراني براي شكل دهي فضاهاي عمومي‌و خصوصي با قبول چهارچوب‌هاي فرهنگ‌ايراني و به منظور تحكيم و تعالي ارزش‌هاي همان فرهنگ عمدتا با تكيه در ماده جوهري آن يعني فضا، بيان مي‌شود.‌اين ويژگي‌ها به دو دوره معماري‌ايران يعني دوران باستان و دوران اسلامي‌تعلق دارند. سازماندهي فضا در معماري ‌ايران براساس حضور و درك يك شبكه سه بعدي نامرئي تنيده در درون تمامي‌ فضاهاي خرد و كلان صورت مي‌گرفته كه طيف گسترده‌اي از تمامي‌فعاليت‌هاي آدمي ‌از فكر كردن و تماشاي گل و گياه گرفته تا برگزاري مراسم پرجمعيت بوده است

 

دانلود فایل

تحقیق ريجناليسم در معماری ( REGIONALISM ) | ویرایش نو baran

تحقیق ريجناليسم در معماری ( REGIONALISM ) تحقیق, ريجناليسم, در, معماری,تحقیق ريجناليسم در معماری,ماهيت ريجناليسم,اهداف ريجناليسم,پست مدرنيسم,سبک بین الملل,هويت و معماری,بارقه های ريجناليسم در دوره مدرن,حسن فتحی,چارلز کوره ا,بالکرشنا دوشی,رفعت الغديری,,,,ریجنالیسم ( REGIONAL,,, فهر ست :
ماهيت ريجناليسم
اهداف ريجناليسم
پست مدرنيسم
سبک بین الملل
هويت و معماری
بارقه های ريجناليسم در دوره مدرن
حسن فتحی
چارلز کوره ا
بالکرشنا دوشی
رفعت الغديری

منابع

ریجنالیسم ( REGIONALISM )

ماهیت :
ریجنالیسم عنوان مكتبی در معماری است كه در دهه های 1960-1970 شكل گرفت . كلمه ریجنالیسم از واژه انگلیسی Region كه به معنای منطقه است ***و معادل فارسی آن منطقه گرایی است و در واقع معماری است كه به متن و زمینه و شرایط محیطی و فرهنگی توجه می كند و یكی از شاخه های معماری پست مدرن است كه شباهت های زیادی با معماری بومی ( محلی ) دارد و در این مكتب چون فرهنگ و خصوصیات و شرایط اقلیمی با عبور از هر منطقه به منطقه ای دیگر فرق می كند و شكلی تازه می یابد باید معماری هم تغییر كند چون در واقع معماری هم بر آمدی از آنهاست و با جهت گیری نسبت به شعارهای دوران مدرن ادامه یافت .

اهداف :

– معماری هر منطقه باید متناسب با آن منطقه باشد كه در آن بوجود آمده است .
– هویت ***با استفاده از اشكال ومصالح و نهادهای محلی .
– استفاده از امكانات محلی ( مانند مصالح بوم ***, تكنیكهای محلی و… ) .
– مبارزه علیه استعمار و استعمار زدایی .
– نقد معماری مدرن به ویژه معماری بین المللی ( به خصوص جهت گیری كه نسبت گذشته و هویت محلی داشتند )

پست مدرنیسم) بستر و منشا ریجنالیسم (

معماری پست مدرن كه در دهه های 50 و70 قرن بیست میلادی و همزمان با افول معماری مدرن و در جهت گیری مقابل با آن شكل گرفت . با شعارهایی چون توجه به متن , زمینه , ساختار , رشد همه جانبه , تاریخ , بستر فرهنگ و سنن و … به وجود آمد . این محلات در بخش معماری و شهر سازی بیشتر متوجه خشكی و ساده گرایی افراطی سبك انترناسیونالیسم یا جهان وطنی بود كه به مخالفت با هر گونه مفاهیم و ارزشهای سنتی و قومی است . بر عقل گرایی افراطی )راسیونالیسم ) استوار بود كه به شیوه به این اهداف می رسیدند كه همین دو شیوه هم بعدها در معماری رجینالیسمی مورد توجه قرار گرفت

گرایش به فرم و ظاهر Gray post modern
گرایش به محتوا White post modern

یكی از عناصر مورد اختلاف مدرن و پست مدرن در نحوه برخورد با سنن است و از جمله مشكلات ناشی از افراط در این سبك می توان به عواملی همچون سنت گرایی تا حد عتیقه پرستی , رجعت به گذشته های ارناستالیستی ( اصالت تزئینات ) , تنوع طلبی مجاهد و حصر … توجه كرد . بعدها باعث به وجود آمدن معماری بومی و محلی و ریجنالیستس در دامان خود شد و بستر مناسب برای شكل گیری آنها بود كه در بعضی موارد اشتراكات زیادی با هم دارند .

 

دانلود فایل