معماری

دریافت مختصری بر سبک های معماری ديكانستراكشن (Deconstruction) با کد 18582

مختصری بر سبک های معماری ديكانستراكشن ,بررسي آثار معماري,ويژگي‌هاي معماري ديكانستراكشن ,مختصری بر سبک های معماری ديكانستراكشن (Deconstruction)

مختصری بر سبک های معماری ديكانستراكشن (Deconstruction)

مقدمه

در بررسي آثار معماري در ادوار مختلف تاريخ مي‌توان به رابطه‌ي مستقيم و عميق بين نحوه‌ي نگرش و ايدئولوژي بشر نسبت به هستي و اعتقادات او و به طور كلي آن چه را فرهنگ مي‌ناميم و آنچه كه به عنوان اثر معماري عرضه مي‌نمايد پي برد.
به اين معني كه نحوه ی تفكر و تفسيرانسان از هستي در شكل‌گيري معماري او به شدت تأثيرگذار بوده است. به عبارت ديگر آن چه به عنوان كالبد معماري شكل مي‌گيرد، متأثر از كيفيات روحي است، كه خالق آن اثر مدنظر داشته است درست به مثابه‌ي نقاشي كودكي كه از روي آن مي‌توان به نحوه تفكر و حالات رواني كودك در هنگام خلق نقاشي‌اش پي برد.
مقارن با تحولات عظيمي كه در چند قرن اخير در حوزه‌ي تفكر صورت گرفته است، معماري نيز دستخوش دگرگوني‌هايي گرديده كه باز خورد آن را مي‌توان در تعدد سبك‌ها مشاهده كرد. به اين معني كه، اين معماري است كه آن تفكرات را توصيف مي‌كند.
هر تفكر جديد و يا نظريه ی علمي تازه باعث ايجاد سبكي نو در معماري شده است.
مطالعه حاضر، كه به عنوان تحقيق درس «آشنايي با معماري معاصر» صورت گرفته است در نهايت چنين نتيجه‌ي كلي را استنباط نموده است.
در اين مطالعه، ابتدا مقدمات فلسفي مرتبط با موضوع بررسي شده، آنگاه در بخش دوم و سوم به تعريف سبك‌هاي ديكانستراكشن و فولدينگ در معماري پرداخته شده و بخش چهارم به مقايسه‌ي اين دو سبك اختصاص يافته است.
در بخش پنجم نيز نتيجه‌گيري و جمع‌بندي موضوعات مورد بحث درج گرديده و نهايت آن كه فهرست منابع مورد استفاده در پايان آورده شده است.
بايد توجه كرد كه در جاي جاي اين تحقيق به ويژه در بخش‌هاي مقايسه و نتيجه‌گيري از برداشت‌هاي فردي استفاده شده است.
به اين معنا كه پس از مطالعه منابع، آنچه به عنوان برداشت فهميده شده درج گرديده است.
«هرچند كه در بعضي از موارد از نقل قول‌هاي مستقيم نيز استفاده شده است»

بخش اول – مقدمات فلسفي

قبل از بررسي ويژگي‌هاي معماري ديكانستراكشن (Deconstruction) و فولدينگ (folding) ابتدا بايد به فلسفه‌اي كه اين دو نوع معماري از آن ملهم گرديده اشاره كنيم.
فلسفه ی هر دو نوع سبك شباهت‌هاي بسيار زيادي دارد و اندك تفاوت بين فلسفه ی آن‌ها در بخش چهارم (به عنوان تفاوت دو سبك) آورده شده است.
مكتب ساختارگرايي (ساخت‌گرايي – structuralism) كه در نقطه‌ي مقابل با ديكانستراكشن قرار دارد، به عنوان يك روش تجزيه و تحليل، در ابتدا توسط فرديناند سوسور (F. Desaussure – 1857 – 1913) در زبان شناسي وارد و گسترش پيدا كرد.
ساخت گرايي ريشه‌هاي خودش را به طور مستقيم در هرمنوتيك دارد.
هرمنوتيك كه در آن به بررسي شناخت و فهم و تفسير متن مي‌پردازد، ابتدا در زبان شناسي مطرح بود، اما در فلسفه، روان‌شناسي، جامعه‌شناسي نيز گسترش يافت. در اينجا متن ديگر متن موردنظر زبان شناسان نيست بلكه متن به مثابه‌ي هستي و پديده‌هاي عالم است.
ساخت‌گرايان در هر پديده، عناصري مرتبط با يكديگر مشاهده مي‌كنند و در پي بررسي‌ قوانين حاكم بر اين روابط هستند.
پيدا كردن ساخت‌ها در مواردي مانند قواعد خويشاوندي، اساطير، مناسك اجتماعي، هنرها، تغذيه و… هدف اصلي ساخت‌گرايان است.
از ديدگاه ساخت‌گرايان پديده‌هاي انساني در حكم مجموعه عناصري هستند كه تحت تأثير قوانين حاكم بر آن پديده‌ها، با يكديگر در رابطه هستند.
به عبارت ديگر وقوع پديده‌ها (پديده‌هاي انساني) از ساحت ناخودآگاه انسان( رويدادهايي كه به ظاهر فراموش شده‌اند اما ناخودآگاه در ذهن باقي مي‌مانند و زندگي فرد را تحت تأثير قرار مي‌دهند، علت‌هايي كه وجود دارند، اما آشكار نيستند.) نشئت مي‌گيرد و چون انسان در انجام اين امور آگاهانه عمل نمي كند با بررسي اين پديده‌ها (و حالت تكراري حاكم بر آن‌ها) مي‌توان قوانيني استخراج كرد كه در موارد مشابه هم صادق باشند. (استدلال استقرايي) به طور خلاصه ساخت‌گرايي يك نظريه‌ي روش شناختي است كه در آن مي‌توان هر مسأله‌اي را مورد بررسي قرار داد و قوانين حاكم بر آن مسائل را استخراج و از آن قوانين در جهت پيش‌بيني مسائل بهره جست.ساختار گرایان معتقدند ، بخش بزرگی از آگاهی های ذهن بشر به صورت نا خوداگاه است ، به دیگر سخن مفاهیمی در زندگی اقوام گذشته وجود داشته ، که در زندگی انسان معاصرهم وجود دارد وما از این مفاهیم بعنوان ((کهن الگوها )) یاد می کنیم .
ساخت‌گرايي، نقدي بر فلسفه و انديشه مدرن بود كه در آن تمامي پديده‌هاي انساني از ديدگاه عقل بشر مورد بررسي قرار مي‌گرفت و نقش عوامل ناخودآگاه (مانند تأثيرات فرهنگ، قوميت و..) در بررسي آن پديده‌ها ناديده گرفته مي‌شد.
از سوسور زبان شناس سويسي و استراوس (claude levistrauss – 1908- ) مردم شناس فرانسوي مي‌توان به عنوان نظريه پردازان اين مكتب نام برد.
در نيمه‌ي اول قرن بيستم، از سوي ژان پل سارتر (1980 – 1905) فيلسوف فرانسوي فلسفه‌ي( اصالت وجود) (اگزيستانسياليسم) مطرح گرديد.
سارتر معتقد بود هر فرد ماهيت خويش را شكل مي‌دهد، هيچ دو فرد يا پديده‌ي مشابهي وجود ندارد و بنابراين تجزيه و تحليل ساختي كه مبتني به روش استدلال استقرايي (كشف قوانين و نظم موجود در پديده از طريق مشاهده و بررسي تكرار آن‌ها) است مردود است.
به اين ترتيب فلسفه اصالت وجود (به مثابه‌ي پايه مكتب ديكانستراكشن) نيز ريشه در هرمنوتيك و نحوه‌ي تفسير پديده‌ها دارد با اين تفاوت كه پيروان ساختارگرايي معمولاً متن مداراند، يعني به متن توجه مي‌كنند تا مؤلف آن ولي پيروان مكتب ديكانستراكشن مفسرمداراند، به اين مفهوم كه بيان مي‌دارند هر فردي (مفسري) مي‌تواند تفسيري متفاوت از يك متن واحد داشته باشد. يعني به تعداد افراد (مفسران) از يك متن، تفسير وجود دارد (كثرت معاني).
مكتب فكري ديكانستراكشن كه اساس خود را از فلسفه‌ي اصالت وجود دارد توسط ژاك دريدا ( -(Jaceques Derrida -1930 فيلسوف معاصر فرانسوي پايه‌گذاري شد .
دريدا با ساختارگراها مخالف است و معتقد است چون فرهنگ و شيوه‌هاي قومي هر لحظه تغيير مي‌كنند، پس روش ساختارگراها كه مبتني بر مطالعه ی تكرارها است صحيح نيست.
به عقيده دريدا يك متن هرگز مفهوم واقعي خودش را آشكار نمي‌كند و هر خواننده و يا هركس آن را قرائت مي‌كند (در اينجا مفسر)، مي‌تواند دريافت متفاوتي از قصد و هدف مؤلف آن داشته باشد. به عبارت ديگر يك متن معني واحدي ندارد و كثرت معاني (به تعداد مفسران) در مورد آن درست است پس چون تكرار و مشابهت در كليه متون وجود ندارد روش استقرايي ساختارگرايان مورد سوال است، به همين دليل در بينش ديكانستراكشن ما در يك دنياي چند معنايي زندگي مي‌كنيم.

………………..

فهرست منابع مورداستفاده
1- ديباج، سيدموسي. «بررسي زمينه‌هاي عام فلسفي ديكانستراكشن». مجله‌ي معماري و فرهنگ. سال اول، شماره 4، (بهار 1379)، ص 70.
2- رضاقلي، علي. جامعه شناسي نخبه‌كشي. تهران: نشر ني، 1377 ، چاپ هشتم.
3- قباديان، وحيد. «مباني معماري فولدينگ». مجله‌ي معماري و فرهنگ. سال اول، شماره 4، (بهار 1379)، ص 87.
4…………..
5…………
6…………
7…………..
8…………..
9…………
و……

دانلود فایل

دریافت تحقیق کامل مرمت و معماری با کد 18594

تحقیق کامل مرمت و معماری, مرمت و معماری,حفظ و مرمت آثار تاريخي

تحقیق کامل مرمت و معماری

فصل اول:
مرمت و معماري
مفهوم مرمت
مباني نظري مرمت
مرمت معماري ، روشي ويژه براي مهيا سازي زمينه جهت ارزيابي آثار و ابنيه گذاشته است كه گاه با دخل و تصرف در بنا تغييرات بصري ايجاد مي كند . مباني نظري مرمت ، متكي بر اصولي است كه در قرن نوزدهم مدون و ارائه گرديد . هدف عمده آن عبارت بود از نزديك كردن اثر معماري به فضاي تاريخي خود ؛ در اين راستا ايجاد شرايط لازم جهت استقرار بنا در محيط و فضايي كه شكل گرفته است با لحاظ كردن روابط آن با فرهنگ ، سليقه و ذوق زمان بنا ، ضروري است . از سوي ديگر مرمت معماري عبارت است از ايجاد شرايطي كه بنا بتوانند مجدداً‌ زندگي يافته و بعنوان عضوي ارزشمند و تكميل كننده از دنياي زمان ما ، در حيات آن مشاركت فعل داشته باشد ، ضمن اينكه هويت شكلي و الگوي زمان تاريخي خود را حفظ و ارائه مي كند . اين تفكر به عنوان يك مباني نظري ، حاصل يك نگاه تحليلي و نقادانه در هنر است كه با شاخص كردن تفاوت بين زمان حال و گذشته امكان معرفي زمان گذشته را فراهم آورده و آن را به مقياس تاريخي خودش بر مي گرداند . بي ترديد ارحجيت نگاه تاريخي ، فلسفي و نقادانه ، تحويلي اساسي در همه زمينه ها ايجاد مي كند ، كه معماري اصيل بنا را با يك شيوه حسي از اقدام خلاقانه جديد متمايز مي گرداند . از زماني كه اقدام ما در زمان حال مي خواهد با استفاده از روشهاي خاص خود به معرفي گذشته بپردازد ، درست از لحظه ضرورت احترام به گذشته شروع مي شود . و در واقع در نتيجه اين نگرشي است كه حفاظت بنا مطرح مي گردد . با اين پيش فرض كه بنا داراي ارزشي تاريخي ، كالبدي با محتوا و پيام فرهنگي ، اعتقادي است و از اين لحظه به بعد بناي معماري حائز شرايط جهت انتقال به آينده مي گردد . در نتيجه روند برنامه ريزي و كار ما مستلزم مباني نظري و ابزارهاي فني مشخص شده و در واقع عمل معمار، مرمت كار براي پيوند گذشته بر حال ، يك عمل هنري تلقي مي شود و تا زماني كه زنده و پوياست ، داراي حيات خواهد بود ، كه يكي از رموز كار هنري تضمين تداوم اين پويايي و حيات زنده است. بنا بر اين مرمت معماري يك عمل آگاهانه در دو بعد نقدي و خلاق مي باشد . نگاه عمده آن به تاريخي است كه آميخته با اعتقاد و فرهنگ است و اين كالبد را مانند مصداقي عيني از كنش هاي اجتماعي مي بيند

چرا مرمت مي کنيم؟
يکي از سوالات اساسي که حول و هوش مرمت پيش مي آيد اين است که چرا و به چه خاطر به مرمت بناها و يا به طور کلي به مرمت ثروتهاي فرهنگي مي پردازيم؟
جوابهاي گونه گوني مي توانيم داشته باشيم نخست آنکه، به همان دليلي که علوم انساني را پي گيري و فرا مي گيريم يعني خود شناسي ومعرفت شناسي و اينکه به هويت تاريخي خود دست يابيم. به خصوص در سرزميني مثل ايران که مکتوبات کمي در اين باره داريم که اين خود به روحيه و طرز تفکر مشرقي برمي گردد که در اين نوشتار مجال پرداختن به آن نيست، مي تواند مهم و قابل بررسي باشد.
دوم ، دستيابي و حفظ و نگهداشت آنچه به عنوان ارزش مي شناسيم و تحويل آن به آيندگان تا آنان نيز در خور و شايسته خودشان از آنان بهره ببرند. و بتوانند با آگاهي از گذشته خويش حال و آينده خود را بهتر رقم زنند.

چه را مرمت مي کنيم؟
سوال مهم ديگري که ميتواند جلوي روي ما قرار گيرد مي تواند اين باشد که چه چيزي را مرمت مي کنيم؟ به راستي آيا هرچه که از گذشتگان برايمان باقي مانده است بايد مرمت شوند؟
براي جواب به اين سوال بايد به اين نکته اشاره داشته باشيم، اينکه مفهوم ارزش را دريابيم يعني اينکه ما ارزش را در چه چيزي مي بينيم آيا فقط نشستن غبار تاريخي صرف مي تواند دليل موجهي براي حفاظت و مرمت باشد؟ يا انکه معمار يا سازنده اثر شخص شناخته شده اي باشد مي توانيم آن اثر را با ارزش بدانيم؟
و اينکه آيا واقعا ما به آن اندازه امکانات نرم افزاري و سخت افرازي داريم که بتوانيم به شايستگي از اين ثروتها حفاظت کرده و آنها را به نحوي وارد زندگي مان بکنيم؟
و آخر اينکه از لحاظ قانوني و حقوقي تا چه اندازه در اين باره تلاش کرده ايم؟

حفظ و مرمت آثار تاريخي
مطالعات مربوط به سيرهنر در تاريخ از جمله وسيع ترين، پوياترين در عين حال جذاب ترين مطالعات است. چرا كه آثار هنري خلق شده توسط انسانها، معلول عوامل متعدد و متنوعي چون اعتقادات ديني، شرايط اقليمي وضعيت اقتصادي ، اوضاع سياسي و بافت رواني و شرايط اجتماعي هنرمند، تأثير فرهنگ هاي همجوار و دهها عامل ديگر است.
قوه خلاقيت و نوآوري نيز از عناصر مهمي است كه در شكل گيري يك اثر هنري تأثير بسزا دارد. فرآيند خلاقيت از جمله مواردي است كه ذهن روان شناسان را تا به امروز مشغول داشته و هنوز زواياي پنهان آن كشف شده و عرضه بي پايان آن مورد مطالعه شايسته قرار نگرفته است. خلاقيت از صفات خداوندي است كه به همراه بسياري از صفات پيچيده ي ديگر در انسان به وديعت نهاده شده است. حال اگر عنصر خلاقيت و ويژگيهاي رواني فردي هنرمند را در كنار دهها عنصر ديگر مؤثر در شكل گيري آثار هنري قرار دهيم و به دامنه ي وسيع و بي پايان دانشهاي مربوط به هر يك نظر افكنيم. وسعت و عمق معرفتي كه موضوع آن در سير هنر در تاريخ است بر ما آشكار خواهد شد.
به هنگام روبرو شدن با عرصه اي چنين گسترده و ژرف، و مطالعه ي تاريخ ، نمونه هاي آثار و تجزيه و تحليلهاي مربوط به كارهاي هنري مي بايد خود را در مقابل دو سؤال مهم و بنيادي قرار دهيم :
1 – دانش ما در اين باب چقدر كامل است؟
2 – قضاوتهاي ما در مورد انگيزه و علت پيدايش آثار هنري تا چه حد قطعي و معتبر است؟
در پاسخ به اين دو سؤال بنيادي لازم است بدانيم كه در راه نيل به يك دانش كامل در باب تاريخ هنر چه منابعي مورد نياز هستند و اينكه مواد خام اين مطالعه چگونه تأمين مي شود. دسترسي به آثار هنري مقدم است بر مطالعه ي آن چرا كه بديهي است در مورد آثار به علت نيامده و تمدنهاي كشف نشده نه دانشي داريم و نه مي توانيم قضاوتي بكنيم.
علم باستان شناسي در كشف آثار به جا مانده از تمدنهاي كهن نقش كليدي دارد.
باستان شناسي علمي است كه هدف آن كشف و بررسي آثار مربوط به ادوار بيش از تاريخ و دوره هاي نخستين تاريخي است. هدف اين اكتشافات و مطالعات درك نظام، تقدم و تأخر وقايع و سير بروز فرهنگ ها و تمدنها در يك روند منطقي و صحيح است.
اين عمل از يك سو با انسان شناسي و قوم شناسي و در سوي ديگر با علم تاريخ ، خط شناسي و فرهنگ هاي بومي مرتبط است و لذا گستره ي وسيعي را تحت پوشش قرار مي دهد. علم باستان شناسي بر اشياء و آثار به جاي مانده دريافت شده از ادوار كهن اتكا دارد.
آثاري از سنگ، استخوان، سفال ، بقايا آتشگاههاي قبايل، قبرها، و ويرانه هاي برجاي مانده از دهكده ها، شهرها و كتيبه ها و ابزار و منابعي هستند كه باستان شناسان نظريه هاي خود را بر آنها بنا مي كنند.حتي فسيلها ، بقاياي برگ ها و دانه هاي گياهان مي توانند باستان شناسان را در پي بردن به آثار زيست انسانها و كشف اشياء و مصنوعات در آن حوالي ياري كنند.
دامنه ي باستان شناسي بسيار گسترده است. باستان شناسان و هنرشناسان كوشيده اند تا اين يافته ها را در اتباط منطقي با هم قرار داده، آنگاه استنباط خود را به عنوان يك نظريه مطرح نمايند. بسيار پيش آمده كه نظريه ي رايجي با بافته هاي جديد مردود شناخته شده و نظريه ي ديگري كه مبتني بر اكتشافات و اطلاعات جامعتري است جايگزين آن شده است.
از مباحث فوق معلوم مي شود كه :
1 – دانش ما نسبت به تاريخ هنر ( خصوصاً در باب تمدنهاي كهن) به علت كمبود قراين همواره، ناقص است و نظريه هاي ارائه شده در مورد قانونمندي هنرهاي آن ادوار ممكن است با يافته هاي جديد دستخوش تحول شوند.
2 – اعتبار فرضيه هاي ارائه شده در مورد علل و انگيزه هاي پيدايش آثارهنري هنگامي قوت مي يابد كه مستنداتي در تأثير آن نظريه از جهات تاريخي، اجتماعي و عقيدتي وجود داشته باشد. پس اعتبار نظريه ها تا زماني است كه با مدارك جديد و ارائه نظرات اصلاحي، تكميل يا مردود نشده باشند. يافته هاي نو مي توانند اعتبار نظريه ها را تقويت يا تضعيف نمايند.

حفظ و مرمت آثار تاريخي :
كتب هنري همواره مملو از تصاوير هستند چرا كه كلام صرف از بيان كامل آنچه به چشم مشاهده مي شود عاجز است. زبان بدون تصوير در وادي هنر به مانند تلاش در توصيف چهره اي زيبا است كه تا به مشاهده در نيايد در پرده اي از ابهام باقي خواهد ماند. حتي تلاش در توصيف غزلي زيبا از حافظ بدون خواندن خود عزل كاري عبث مي نمايد و بارزتر از اين مثال شايد اين باشد كه فردي بخواهد لطافت، عمق و عظمت يك قطعه موسيقي را در كلام بياورد. يا آنرا مكتوب نمايد بدون اينكه نواي آن قطعه را به گوشها آشنا سازد. اين است كه تصاويرجزء لاينفك مطالعه ي هنرهاي تجسمي به شمار مي ايند.
اما تصوير تنها مي تواند انسان را تا اندازه اي به اصل اثر نزديك نمايد. «ابعاد» ، «جنس» ، «بافت» و «فضا» (خصوصاً در آثار سه بعدي) از عناصري هستند كه دسترسي به آنها از دريچه تصوير ميسر است. موزه ها و فضاهاي باستاني مي توانند ما را چند پله ي ديگر به واقعيت نزديك كنند. از اين مرحله به بعد است كه انسان مي تواند با كمك تخيل و خلاقيت، با استفاده از مكتوبات و اسناد و مطالعات مربوط، از سد زمان و مكان عبور كند و تا حد ممكن به اصل اثر در محيط واقعيش نزديك شود.
رشته خط و مرمت آثار هنري از تخصصهاي مهم وابسته به هنر است و همانطور كه از نامش پيداست به محافظت آثار سالم هنر و ترميم آثار مصدوم مي پردازد، آثار هنري را عواملي چون فرسايش هاي فيزيكي و عفونتهاي بيولوژيكي و تحولات شيميايي تهديد و تخريب مي كند. ايجاد فضاي مناسب ( دما – رطوبت – نور) استفاده از شيوه هاي مختلف گندزدايي – اسيد زدايي و .. كه بر دانش شيمي و فيزيك و بيولوژيك و … استوار است بقاي آثار در شرايط مطلوب تضمين مي نمايد. در مورد ‌آثاري كه به نحوي تخريب شده اند، روشها قدري پيچيده ترند. آگاهي از مصالح و مواد مورد استفاده و شناخت واكنشهاي فيزيكي و شيميايي هر يك از مواد مي تواند يك مرمت گر را در انتخاب شيوه ي بازسازي مناسب بر اثر مورد مرمّت ياري دهد.
دانش هنري از ضروريات كار يك حفاظت گويا مرمت گراست چرا كه اين متخصصان در مواردي مجبور به بازسازي بخش مفقود گشته ي يك اثر مي شوند. در چنين مواردي سبك شناسي ، آشنايي با فرم، رنگ، حجم و مهارت استفاده از ابزار هنري چون قلم مو، براي مرمت گر ضروري است.
حفظ و احياي اثار هنري از قرن بيستم ، كه بشر بيش از پيش به ارزش معنوي و مادي اين اثر پي مي برد مورد توجه قرار گرفته است به طوري كه رشته هاي آكادميك و دانشگاهي مختص اين علوم پا به عرصه وجود گذاشته اند. رشته هاي علوم موزه اي، مرمت آثار هنري، و مرمت ابنيه تاريخي، سه رشته مستقلي هستند كه در بعضي از كشورها تا مقطع دكترا تدريس مي شوند.
در اين ميان رشته ي مرمت آثار هنري خود به شاخه هاي تخصصي تر مثل مرمت نقاشي رنگ و روغن، مرمت آثار سنگي، چوبي ، فلزي و حتي مرمت نسخ خطي و آثار كاغذي … تقسيم مي شود.
پيدايش تخصصهاي مختلف هنري حكايت از نياز انسان به حفظ ميراث فرهنگي دارد. هر چه زمان به جلو مي رود،‌احساس نياز بشر نسبت به حفظ هويت خود بيشتر مي شود هر چه بشر در مورد هويت خود مي انديشد آثار هنري را صادق ترين آئينه ي هويت خود مي داند، اين آثار هنري هستند كه جوهره ي هويت انسان را در طول قرون و هزاره ها و اعصار با خود حمل كرده اند.
بشر بدودن توجه به ردپاي گذشته خود به هراس مي افتد. هراس از گم كردن مبدأ، انسان اينك ارزش اين گنجينه را كه با تاريخ تفكر، فطرت و هويت او مرتبط است. دريافته و قصد دارد تا با بهره گيري از علوم و فنون متفاوت آنرا پاس دارد.

دانلود فایل

دریافت هنر و معماري اسلامي با کد 18592

هنر و معماري اسلامي ,هنر اسلامي ,معماري اسلامي

هنر و معماري اسلامي

هنر و معماري اسلامي
جهاني شدن را با سه رويکرد مورد توجه و تأمل قرار داده‌اند. گروهي آن را معادل غربي شدن قلمداد کرده و چون اين تمدن را فاقد صلاحيت‌هاي لازم براي جهانشمولي فرهنگ و انديشه‌اش (به ويژه در ابعاد اخلاقي و آرمانگرايي) مي‌دانند، جهاني شدن را خطري براي جهان معاصر ارزيابي مي‌کنند و البته دلائل کافي وافي براي اثبات مدعاي خويش – در فقدان صلاحيت‌هاي لازم تمدن غربي – دارند. اما اين که جهاني شدن کاملاً معادل غربي شدن باشد، فيه تأمل.
گروهي ديگر جهاني شدن را تحقق رؤياهاي بشري در رسيدن به زبان و انديشه‌اي مشترک دانسته و آن عاملي براي رسيدن به نوعي عدالت جهاني و توزيع همسان و يکسان ماده و معنا در سطح جهان مي‌دانند. از ديدگاه اينان جهاني شدن فرصتي طلايي براي رسيدن به سطحي از ترقي است که ضعف‌ها و قوت‌ها در هم آميزند و حاصل اين آميختن، نوعي عدالت در بهره‌بري از امکانات مادي و معنوي زمين باشد و گروه سوم، صحت و واقع‌نگري هر دو ديدگاه فوق را در تبيين دقيق جهاني شدن، انکار، و آن رامحصول ذوق‌زدگي از يک سو و بدبيني مفرط از ديگر سو مي‌دانند اينان عقيده دارند، جهاني شدن از براي ملت‌ها و تمدن‌هايي که صاحب ايده و انديشه‌اند، يک فرصت است. جهاني شدن تنها فرصتي براي عرضه کردن استعدادها قابليت‌هاي تمدن‌ها و فرهنگ‌ها – به ويژه معنايي و معنوي – در جهان آيينه‌گوني است که رسانه‌ها آن را ساخته و پرداخته‌اند و نه صرفاً بستري مطيع و مهيا براي سلطه‌گري جهاني تمدن‌هايي خاص. به يک عبارت از تصور جهاني شدن لزوماً استعداد جهاني بودن حاصل نمي‌گردد. لذا بايد از اين فرصت براي رسيدن به جهاني بهتر، عادلانه‌تر و بخردانه‌تر بهره جست‌ و اين با شناخت جهان و فرهنگ‌هايش و نيز ايده‌ها و انديشه‌هايش حاصل مي‌شود. جهاني شدن پروسه‌اي است که مي‌بايست مقدمه‌اي چون جهان‌شناسي داشته باشد. گروه سوم قبل از صدور حکم نفي يا قبول جهاني شدن، سعي بر آن دارند که جهان را با تمامي جلوه‌هاي فکري و فرهنگي و هنري‌اش بشناسند و خود را بشناسانند. اين جهاني شدن مطلوب تمامي کساني است که به کرامت، عزت و استعدادها و قابليت‌هاي شگرف انسان اعتقاد دارند.
اين مقاله از رويکردهاي فوق، رويکرد سوم را برگزيده است و در همين راستا از قابليت‌هاي تمدني سخن مي‌گويد که به دليل اعتقاد به وحدانيت مصوري خالق و نيز کرامت انسان، زبان و بياني جهاني دارد. و اين جهاني بودن آن‌گاه بيشتر آشکار مي‌شود که به نگره‌هاي شهودي و بنيان‌هاي اشراقي هنر اين تمدن به ديده دقت و تأمل نظاره شود.

اندلس (يا همان اسپانياي امروزي)، حلقه واسط فرهنگ و هنر اسلام و غرب است. حضور هشتصد ساله مسلمين در اين سرزمين و به بار نشستن عميق فرهنگ و هنر اسلامي، اسپانيا را پلي ميان دو تمدن تبديل نمود. شايد اولين حاکم اسلامي که اندلس و به ويژه قرطبه را به مرکزي فرهنگي تبديل و آن را مهمترين نقطه اتصال فرهنگ و هنر اسلامي با غرب قرار داد، عبدالرحمان دوم (متوفي 238 هجري – 852 م) باشد. در زمان وي اندلس به پيشرفت‌هاي فرهنگي، علمي، فني و هنري شگرفي دست يافت و طلايه‌دار فرهنگي متعالي در رويارويي با تمدني گرديد که آغازين قرون دوره تاريکي خود را پشت سر مي‌گذاشت.
شوق و ذوق او در تبديل قرطبه به يکي از علمي‌ترين شهرهاي جهان، سبب گسيل شاعر دربارش «عباس بن‌ناصح» به مشرق زمين شد. وي مأموريت داشت تا کتب با ارزش را خريداري و علوم ايران و يونان را استنساخ کند. تلاش‌هاي او در اين مورد به خلق کتابخانه‌اي در قرطبه انجاميد که به گفته «لويي پرونسال» چهارصد هزار کتاب در آن موجود بود. (بخش مهمي از اين کتب پس از قدرت يافتن کاردينال

دانلود فایل

دریافت تحقیق معماری در كوير با کد 18628

تحقیق معماری در كوير ,مناره‌اي در كوير

تحقیق معماری در كوير

مناره‌اي در كوير
گردشگری – اعظم السادات راستی:
شهر بادگيرها را با يك نگاه گذرا نمي‌تواني بشناسي. يزد، شهري است بر پهناي بي‌ترحم كوير با معماري منحصر به‌فرد و مردمان خونگرم؛
البته شيريني‌هاي معروف و ديدني‌هاي فراواني نيز دارد. امروز قصد پرداختن به شهر زيباي يزد را داريم.
استان يزد در قسمت مركزي فلات ايران و در همسايگي استان‌هاي اصفهان، فارس، خراسان جنوبي و كرمان قرار دارد. اين استان داراي 9شهرستان، 19شهر، 17بخش و 43دهستان است. باران در يزد بسيار كم مي‌بارد به طوري كه متوسط بارندگي سالانه در اين استان، بين 50 تا 100ميلي‌متر است. محدوده استان يزد جزئي از فلات مركزي ايران به شمار مي‌رود كه كويرهاي ايران نيز عمدتاً در اين فلات جاي دارند؛ پس بخش بزرگي از مساحت استان را كويرهاي مختلف در بر گرفته‌اند.
پيشينه تاريخي
منطقه يزد يكي از سرزمين‌هاي باستاني اقوام ايراني و داراي ميراث درخشاني از فرهنگ و تمدن كهن ادوار مختلف تاريخي با قدمت 3هزار سال است. برخي مورخين، بناي اوليه شهر يزد را به زمان اسكندر مقدوني نسبت مي‌دهند كه وي زنداني ساخته و نام آن را چنين نهاده است و به اعتقاد عده‌اي ديگر از تاريخ‌نويسان، در دوره ساسانيان به فرمان يزدگرد اول(421– 339م) در اين محل شهري به نام ‹‹يزدان‌گرد›› بنا شد و نام يزد از همين عنوان گرفته شده است كه به معني مقدس، فرخنده و در خور آفرين است. شهر يزد نيز به مفهوم شهر خدا و سرزمين مقدس است. يزد، نگين كوير است و اولين بار نام آن در كنار اسم ‹‹چيتر تخمه›› يكي از همرزمان داريوش آورده شده است. اين ناحيه همواره در دوره هخامنشيان از راه‌هاي معتبر مؤسسه‌هاي راهداري و مراكز چاپاري برخوردار بوده است. راهداري در يزد قديم چنان اهميتي داشت كه خاندان «آل‌مظفر» از منصب راهداري ناحيه ميبد به پادشاهي رسيدند.
مردم يزد به زبان فارسي رايج با پاره‌اي ويژگي‌هاي گويشي سخن مي‌گويند و بسياري از واژه‌ها و تركيبات زيباي فارسي را در گويش خود حفظ كرده‌اند.گردشي كوتاه در شهر يزد، ساعت‌ها وقت لازم دارد؛ پس اينجا تنها به برخي از آثار تاريخي، مذهبي و ديدني اين شهر اشاره مي‌كنيم.
آب‌انبار شش‌بادگيري
در شهري كويري همچون يزد، ارزش آب بيش از هر جاي ديگر حس مي‌شود. در اين شهر بيش از 75 آب‌انبار وجود دارد كه «آب‌انبار شش‌بادگيري» معروف‌ترين آنهاست. اين آب‌انبار داراي 6بادگير است و 180سال پيش در دوره قاجاريه ساخته شده. از ويژگي‌هاي مهم اين اثر تاريخي، دو‌دهانه‌ مقرنس‌كاري‌شده است. همچنين 55پله ورودي در قسمت جنوبي كه بين پله 25 و 26 از بالا يك هشتي با سنگفرش آجري قرار دارد، ويژگي ديگري است كه در اين آب‌انبار ديده مي‌شود.

مجموعه مارکار
اين مجموعه شامل برج ساعت و مدرسه بوده، متعلق به اوايل دوره پهلوي است. مجموعه مارکار در محله تل (دروازه قصاب‌ها) قرار دارد.
برج و باروي قديمي شهر يزد
حصار قديمي شهر يزد در سه قسمت و سه دوره بنا شده است:
شاهزاده فاضل و قلعه كهنه(دوران آل‌مظفر)
مالمير(مادر امير/ دوره اتابكان يزد)
فهادان و سيدگلسرخ(دوره ابوجعفر كاكوئيه)
آتشكده زرتشتيان
يكي از اماكن مربوط به زرتشتيان، آتشكده آنهاست. اين بنا در خيابان آيت‌الله كاشاني واقع شده و شامل ساختمان و باغ مشجّري است كه در قرن اخير ساخته شده‌اند. در اين محل، آتشي كه براي زرتشتيان محترم است و داراي قدمتي ديرين بوده و بايد هميشه روشن نگه داشته شود، نگهداري و از آن مراقبت مي‌شود. قدمت اين آتش به 1500سال مي‌رسد. ساختمان اصلي آتشكده در وسط حياط و بر بلندي قرار دارد و آن ‌را درختاني هميشه‌سبز احاطه كرده‌اند. حوضي مدور و بزرگ در محور ورودي بنا، زيبايي خاصي به آن بخشيده است. آتش در محفظه‌اي بلندتر از سطح زمين در اتاقي نسبتاً وسيع و دور از تابش خورشيد قرار گرفته و اتاق‌هايي براي مراسم نيايش، پيرامون آن طراحي شده است.
دخمه زرتشتيان
دخمه در فرهنگ فارسي به معناي گورخانه گبر است. دو دخمه در حاشيه جنوبي شهر يزد، در حوالي منطقه صفائيه در بالاي تپه‌اي نسبتاً مرتفع قرار دارد كه يكي قديمي‌تر است و به نام «هانجكي هاتريا»(زرتشتي هندي‌الاصل) شناخته مي‌شود و ديگري كه بعدتر ساخته شده، گلستان نام دارد. در وسط اين دو دخمه، چاله‌اي سنگي وجود دارد كه زرتشتيان، مردگان خود را در آن مي‌گذاشتند. اين اثر، مربوط به دوره قاجار است. دخمه گلستان 25متر قطر دارد و ارتفاع ديوار آن از سطح تپه 6متر است. دخمه هانجكي نيز 15متر قطر دارد.
مدرسه ضيائيه
اين ساختمان (مشهور به زندان اسكندر) متعلق به سال 631هجري قمري است. باني اين بنا شرف‌الدين علي رضي است. اين مدرسه در محله فهادان و در مجاورت بقعه دوازده‌امام قرار دارد.
حمام خان
حمام خان به گرم‌خانه نور نيز شهرت دارد. سابقه احداث حمام به سال 1212هجري قمري برمي‌گردد و در تاريخ 1242هجري قمري، تجديد بنا شده است. تزئينات حمام خان بسيار ساده بوده بطوري كه مهم‌ترين تزئين آن، نقاشي‌هاي بخش شاه‌نشين است. مساحت حمام، 1170متر مربع و زيربناي آن 900متر مربع است.
بازار خان
ساخت اين بازار به زمان ناصرالدين‌شاه قاجار بازمي‌گردد. ساختار متفاوت و عرض متباين آن، حكايت از ساخت تدريجي‌اش دارد. اين بازار 258متر طول دارد و ارتفاع آن بين 4 تا 6 متر متغيّر است. در بخش شمالي- جنوبي 53مغازه و در بخش شرقي-غربي آن 100مغازه وجود دارد.
مسجد جامع كبير
اين مسجد، يكي از باارزش‌ترين بناهاي تاريخي-هنري شهر يزد است. باني ساختمان اصلي مسجد را علاءالدوله گرشاسب آل‌بويه (قرن ششم هجري) مي‌دانند ولي مسجد كنوني مربوط به آل‌مظفر و تيموريان (قرن هشتم و نهم هجري) است. از امتيازات هنري و معماري اين مسجد مي‌توان قدرت و استواري كاشيكاري‌هاي نفيس و جالب، سردر بلند، دو كتيبه نفيس (يكي به خط كوفي و ديگري به خط ثلث) روي كاشي لاجوردي معرق در كنار سردر باشكوه، دو مناره زيبا و تزئينات كاشي‌كاري‌شده ديوارهاي داخلي شبستان و زير گنبد و خارج گنبد اشاره كرد. ارتفاع مناره‌هاي مسجد حدود 48متر و ارتفاع سردر آن حدود 24متر است.

مجموعه اميرچخماق
اميرجلال‌الدين چخماق از سرداران و امراي شاهرخ تيموري و حاكم يزد، با همكاري همسر خود فاطمه‌خاتون جهت آباداني يزد، مجموعه‌اي شامل تكيه، ميدان، حمام، كاروانسراها، خانقاه، قنادخانه، چاه آب سرد و از همه مهم‌تر مسجد اميرچخماق را بنيان نهادند.
سنگ نصب‌شده در كرياس مسجد به طرف ميدان و نقر وقف‌نامه بر آن به خط نسخ، شبكه‌هاي ظريف از كاشي‌هاي معرق دور خارجي گنبد محراب صفه اصلي با طاق‌نماي مقرنس‌كاري و… اين مسجد را از نظر مرتبه زيبايي، بعد از مسجد جامع قرار داده است. اين بنا كه مسجد جامع نو نيز ناميده مي‌شود، در قرن هشتم هجري قمري بنا نهاده شده است.
مسجد ملااسماعيل
اين مسجد بزرگ در جنوب ميدان خان قرار گرفته و اثر همت والاي آخوند ملااسماعيل عقدائي در سال1222 است.
اين مسجد مشتمل است بر ايوان وسيع با دهنه 75/15متر و شبستان با 32ستون و گنبدهاي زيبا، نقش و نماي آجري درگاه‌ها و گاهي تلفيق‌شده با كاشي و سنگ مكتوب در طرف چپ بالاي سردر بزرگ ورودي با مطالبي با خط نستعليق و سنگ‌لوحه‌هاي مختلف.
مسجد ريگ
اين مسجد كه كاروانسرايي مخروبه بوده، توسط اميرمعين‌الدين اشرف بنا شده است. منار گلي مزين به كاشي با خطوط و نقوش هندسي، قفسه‌اي چوبي در بالاي منار كتيبه خط ثلث بر كاشي معرق در سه طرف سردر، در كنده‌كاري دولنگه‌اي، كاشي‌هاي شش‌ضلعي فيروزه‌اي و آبي با حاشيه‌هاي سياه و سفيد مرسوم قرن نهم هجري در بدنه محراب و طاق‌نماي محراب با گچ‌كاري مقرنس، از برجستگي‌هاي مهم اين مسجد به شمار مي‌رود.

بقعه دوازه امام
اين بقعه مشتمل بر دوازده گنبد منفرد در سال 429هجري به دستور ابوسعيد و ابويعقوب از امراي علاء‌الدوله فرامرز ساخته شده است. در اين بقعه، كتيبه‌اي به خط كوفي، بالاي سر درگاه كه در حاشيه‌اي از نقوش گُل و بوته قرار دارد و سنگ قبر فخرالدين اسفنجردي از مشايخ بزرگ قرن هشتم به اندازه 92×60 كه در محراب نصب است، توجه بينندگان را به خود جلب مي‌كند.
خانه لاري‌ها
اين خانه در سال 1286قمري ساخته شده و مالك آن حاج‌محمدابراهيم لاري بوده كه سابقاً به عنوان خانقاه نعمت‌اللهي از آن استفاده مي‌شده است. مساحت آن، حدود 1700متر است و زيربنايي معادل 1200متر مربع دارد.
درها، پنجره‌ها، ارسي‌ها و اتاق‌هاي آيينه‌كاري و نقاشي‌شده آن، يكي از نمونه‌هاي زيبا و عالي خانه‌هاي اعياني قرن سيزدهم است.

دانلود فایل

دریافت تحقیق معماري فلسفي شرق دور (چین) با کد 18627

تحقیق معماري فلسفي شرق دور,تحقیق معماري فلسفي شرق دور (چین),تحقیق معماري , (چین)

تحقیق معماري فلسفي شرق دور (چین)

معماري فلسفي شرق دور

چين:
از ميان تمدنهاي بزرگ غيرغربي، تمدن چين نخستين تمدني بود كه اروپائيان با آن آشنا شدند و آن را ارزيابي كردند. ولي فقط در پنجاه و اندي سال گذشتة اخير است كه دستآوردهاي هنر و ادبيات چيني بتدريج بر جهان خارج آشكار شده و منظماً مورد بررسي قرار گرفته‌اند؛ با وجود اين، بسياري از كساني كه امروزه به دامنه و پيوستگي تمدن چين پي برده‌اند و بر زيبائي چشمگير هنر اين سرزمين صحه ميگذارند، هنوز از پيچيدگي اين دو شاخه فعاليت معنوي چينيان اطلاع كافي به دست نياورده‌اند.
چين، كشوري پهناور با اوضاع گوناگون جغرافيائي و مساحتي معادل مساحت ايالات متحده است. با آن‌كه دامنة تفاوتهاي زباني مردم چين بسيار زياد است و در بسياري از نقاط، زبان مردم نقاط ديگر براي مردم ديگر نقاط مفهوم نيست، زبان مكتوب اين ملت در سراسر چين يكشكل براي همگان قابل فهم بوده است. اين عامل،‌انسانهائي هزاران كيلومتر دور از همديگر را قادر ساخت كه سنتهاي ادبي، فلسفي، و مذهبي مشترك خود را زنده نگه‌دارند و تقويت كنند، همين وجه اشتراك و يكنواختي را ميتوان در شيوه‌هاي بيان هنري نيز مشاهده كرد، زيرا تغييرات در شكلهاي هنر چين، در همة دوره‌ها، بجز دوران پيش از تاريخ، بسيار اندك است.
درك اولية نقاشي چين در بيان موضوعات، تدريجاً در اثر تحولات اخير هنرهاي غربي، طي هزاران سال گذشته، براي ذهن غربي آسانتر شده است. دامنة آگاهي غربيان از تفاوتهاي بنيادي بين هنر غيرديني چين با هنر سنتي و هنر دوران پيش از هنر نوين در غرب كه زائيدة تفاوتهاي موجود ميان فلسفه‌هاي طبيعت و انسان در دو فرهنگ مزبور است نيز بسي گسترش يافته است.
جايگاه انسان در جهان‌بيني چيني:
در نظر چينيها انسان بر طبيعت مسلط نيست، بل‌كه بخشي از آن است و مانند همة موجودات ديگر به فعل و انفعالات آن واكنش نشان ميدهد، معني شادمان و سعادتمند زيستن، همآهنگ بودن با طبيعت است؛ معني نقاش بودن، تبديل شدن به ابزاري است كه طبيعت با استفاده از آن خود را بر انسان مينماياند. كار نقاش، بيان پيوستگي‌اش به موج زندگي و همآهنگي‌اش با همة آن چيزهائي است كه در رشد و تغييرند؛ به گفتة ديگر، بيان خصلتي شخصي است كه در اثر نظارة طبيعت پالايش يافته است. گذشته از اين، چون طبيعت با معيارهاي زمان و مكان اندازه‌گيري و طبقه‌بندي نميشود، نقاشي چيني هم آن را به قابهاي پرسپكتيو يا رنگهاي سير و روشن محدود نميسازد، او نميكوشد تا با استفاده از چنين وسيله‌اي شكلهاي طبيعي را تكثير و تثبيت كند. تقارن موجود در موجودات رشد يابنده، حركات بيپايان و درهم طبيعت، بيپاياني حوادث آسماني، همگي با محدود شدن به يك قاب چهارگوشه، خطوط راست و خشك، آغاز و پايان، مانعه‌الجمعند. شكل ظاهر، هميشه با گذر هنرمند از درون آن تغيير شكل مييابد؛ همچنان كه هنر او بيان كلي تجربه‌اش از طبيعت است خود او نيز بخشي از بيان كلي هنرش ميشود.
معماري:
دربارة معماري چين كمتر سخني گفته شده يا مطلبي نوشته شده است و علتش شايد اين باشد كه ساختمانهاي اندكي از روزگاران گذشته بر جا مانده‌اند يا سبك معماري چين طي سده‌هاي گذشته دچار تحولات چشمگير نشده است. ساختمان در چين امروز، دقيقاً شبيه نمونة اولية آن در هزاران سال پيش است. به بيان دقيقتر، نيمرخ مسلط بر سقف ـ كه بخش بزرگي از خصوصيات معماري چيني از آن سرچشمه ميگيرد ـ احتمالاً به دورة «چو» يا «شانگ» مربوط ميشود.
معماري بودائي، شكل خاصي از ساختمان‌سازي را به نام «پاگودا» به معماري جهان عرضه كرد كه در نظر بعضيها به نماد كشور چين تبديل شده است.

ژاپن:
هنرهاي ژاپني و نقش انكارناپذير سنت در آن:
هنرهاي ژاپني به‌طور كلي با هنرهاي هندي و چيني تفاوت دارند (اگر بتوان چين و هند را به‌عنوان دو قطب بزرگ و مهم هنري در آسيا معرفي كرد)؛ به اين صورت كه نه پيوستگي و استمرار سبكهاي هندي را دارند، نه تنوع گسترده هنرهاي چيني را. مسير تكامل هنري ژاپن تحت تأثير يك سلسله عوامل پراكندة خارجي بوده است. ليكن صرفنظر از اين‌كه شكلها و سبكهاي جديدي چه اثر عميقي بر هنرهاي اين سرزمين داشته‌اند، سنتهاي بومي همواره خودنمائي كرده‌اند. به همين علت، الگوي هنري ژاپن با توالي همآهنگ دوره‌هاي مشخص عاريتگيري، جذب و بازگشت به الگوهاي بومي شكل گرفت.

دانلود فایل

دریافت تحقیق جامع معماري بين النهرين با کد 18626

تحقیق جامع معماري بين النهرين,سرزمين بين النهرين,مقاله بين النهرين,معماري بين النهرين

تحقیق جامع معماري بين النهرين

معماري بين النهرين:
سرزمين بين النهرين مركز يكي از كهن ترين تمدن هاست.نخستين تمدن شناخته شده اين سرزمين را سومريان تشكيل دادند.معماري سومر در خدمت معابد بوده است و مردم آن كشاورز بودند.آنان طرز مهار كردن سيل را آموختند و شهرهايي با ديوار قطور ايجاد كردند.از آثار معماري سومريان مي توان معبد انانا(از سنگ آهك) ، معبد ستون و معبد سفيد را نام برد.
از ديگر اقوام اين منطقه آكادي ها و بابليان بودند كه در اكثر بناها ويژگي معماري سومر را حفظ كردند.برجسته ترين بخش مجتمع ودر واقع شناخته شده ترين ساختمان در دره بين النهرين زيگورات ها بودند.زيگورات در لغت (زبان)بابلي به معناي سكو يا بناي پله پله اي است كه عرض و طول هر طبقه از اشكوبه (طبقه يا سقف) پايين كمتر است.احتمالا هر كدام از طبقات ساختمان زيگورات رنگ مخصوص داشته و بر روي آن درخت كاري يا گل كاري شده بوده است.دروازه ايشتار نيز يكي آثار برجسته ي معماري شهر بابل در دوران جديد است. آشوريان از ديگر اقوام ساكن در دره ي بين النهرين (بخش شمالي) بودند و بدليل فراواني سنگ در منطقه ي آنان،بناهاي مستحكم تري از ساختمان هاي بابل ايجاد مي كردند.هنر آشور آميخته از هنر سومر و بابل بوده است.ارگ ناتمام سارگون يكي از بناهاي ساخته شده توسط آشوريان است.

دروازه ایشتار

خاور نزدیک (سومر كشور- شهر و زیگورات،پیکر تراشی،میثاق سازی،وحدت عنصر صوری و طبیعی)
● سومر
قریبا’ در اوایل هزاره چهارم بیش از میلاد ، حادثه ای عظیم در بین النهرین به وقوع پیوست و آن مسکون شدن دره های بزرگ رودخانه ها بود . پس از این حادثه بود که نوشتن ، هنر ، معماری ساختمانی ، و شکلهای جدید سیاسی در بین النهرین و مصر ، اما با تفاوتهای چشمگیری در کارکردشان ، به ظهور می رسند . هنری فرانکفورت در این باره می نویسد :
کهن ترین اسناد مکتوب بین انهرین … شناخت واحدهای بزرگ اقتصادی یعنی اجتماعات کنار معابد را آسانتر کرد . نخستین اسناد مکتوب مصری ، نوشته هایی بر روی ساختمانهای شاهی یا کنده کاریهای مهر گونه ای برای شناسایی مأموران پادشاه بودند . نخستین آثار هنری بین انهرین ، غالبا’ جنبه مذهبی دارند ؛ در صورتی که در هنر مصری به ستایش از کارهای پادشاهان مربوط می شوند و موضوعات تاریخی را نمایش می دهند . معماری ساختمانی در بین انهرین شامل معابد و در مصر شامل آرامگاههای پادشاهان می شود . نخستین جامعه متمدن در بین النهرین به صورت هسته های جداگانه ، چندین شهر مجزا و مستقل – حکومتهای مشخص و متکی به خود – با سرزمینهای قابل کشت در اطرافشان ، تبلور یافت . جامعه مصر شکل قلمرو واحد ، یکپارچه ولی روستانشین یک پادشاه مستبد را به خود گرفت .
بدین ترتیب ، نه یک تمدن بلکه دو تمدن در این نقاط به ظهور رسیدند و هریک خصلتهای ویژه ای برای خود داشت . از آن لحاظه به بعد تاریخ جهان به صورت ثبت پیدایش ، رشد ف زوال تمدنها و خیزش و سقوط خلقتها ، دولتها ، و ملتها در چارچوب آنها درآمد . با پیدایش همین دو تمدن قدرتمند و متضاد درر منطقه ساحل شرقی دریای مدیترانه است که درام بشریت غربی ، حقیقتا’ آغاز می شود .

دانلود فایل

دریافت تحقیق مختصری در مورد معماری زيگورات (چغازنبيل) با کد 18629

تحقیق مختصری در مورد معماری زيگورات (چغازنبيل),تحقیق مختصری در مورد معماری زيگورات, (چغازنبيل),معماری زيگورات

تحقیق مختصری در مورد معماری زيگورات (چغازنبيل)

زيگورات
بنايي با قدمتي 3300ساله.بنا مربوط به تمدني است که در تاريخ ايران زمين مظلوم واقع شده وکمتر به آن اشاره شده است.
بنا ي زيگورات چغازنبيل مربوط به تمدن عيلامي مي باشد اشاره خواهيم کرد تا بيشتر با تمدن کهن اين مرز و بوم آشنا شوید.
اين شهر در اوايل قرن 13 قبل از ميلاد توسط پادشاه ايلامي اونتاش نپيريشا (Untash Napirisha) ساخته شده و دوراونتاش (Dur Untash) ناميده مي‌شده است. دوراونتاش به معناي قلعه اونتاش مي باشد. در بعضي از متون ميخي اين شهر ال اونتاش (Al Untash) ذكر شده كه به معني شهر اونتاش است. در مركز شهر ذيقورات عظيمي كه بصورت معبدي مطبق مي‌باشد, بنا شده كه امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. اين معبد مطبق به دو تن از خدايان بزرگ ايلاميان يعني اينشوشيناك و نپيريشا اهدا شده است. دورتا دور ذيقورات را ديواري احاطه ميكرده كه در مجاورت آن در جبهه شمال غربي معابدي براي خدايان كريريشا, ايشني‌كرب و هومبان بنا شده است. همچنين معابد ديگري در جبهه شمال شرقي قرار داشته اند. مجموعه اين معابد توسط حصار ديگري احاطه مي‌شده است. در خارج از اين حصار بقاياي اندکي از خانه هاي شهر در سطح زمين ديده ميشوند. دورتادور شهر سومين ديوار قرار داشته كه كل شهر را محصور ميكرده است. طول اين حصار خارجي حدود چهار كيلومتر ميباشد. در زاويه شرقي شهر و در نزديكي حصار خارجي، كاخهاي شاهي قرار داشته اند. در زير يكي از اين كاخ‌ها پنج مقبره زيرزميني كشف شده است كه احتمالا به خانواده شاهي تعلق داشته اند. در طرف مقابل شهر و بر روي ضلع شمال غربي حصار خارجي مخزني براي آب موجود است.
دو دوره مشخص ساختماني در برپايي ذيگورات رديابي شده است در مرحله اول، طبقه نخست به صورت اتاق‌هايي پيرامون يک حياط مرکزي ساخته شده است و در مرحله بعد حجم‌هاي مربوط به طبقات در ميان حياط مرکزي ساخته شده‌اند.
بناهاي شهر از خشت و آجر ساخته شده اند و با وجود قدمت بسيار هنوز قسمت بزرگي از آنها برجاي مانده اند. بر روي بسياري از آجرها ذكر اقدامات و سازندگيهاي اونتاش نپيريشا به خط ميخي ايلامي و اكدي نگاشته شده‌اند
عمده مصالح مجموعه چغازنبيل خشت مي‌باشد به همين خاطر از پوشش آجري با هدف حفاظت از حجم‌هاي زودفرساي خشتي، به ويژه در مورد ذيقورات استفاده زيادي شده است در واقع از هزاران آجر پخته شده و کتيبه‌دار ذيقورات را تزيين مي‌کرده‌اند علاوه بر اين از آجرهاي لعابدار، ملات قير طبيعي، اندودهاي گچي، تزيينات شيشه‌يي، گل ميخ‌هاي سفالين استفاده زيادي شده است. همچنين طي حفاري‌هاي به عمل آمده مجسمه‌هاي سفالين و لعابدار گاوهاي نر که از دروازه‌هاي ورودي به بناي ذيقورات محافظت مي‌نمودند، به دست آمده است در نزديکي معابد هيشميتيک و روهوراتير کوره‌اي يافت شده است که به منظور پخت سفالينه‌ها بکار مي‌رفته است .

دانلود فایل

دریافت سازه ایده آل ساختمان مدرسه با کد 18644

سازه ایده آل ساختمان مدرسه,,مقاومت سازه در مقابل آتش ,تراكم دانش آموزان

سازه ایده آل ساختمان مدرسه

سازه ایده آل ساختمان مدرسه

مقاومت سازه در مقابل آتش

  تعداد طبقات

حداكثر ارتفاع

حداكثر سطح طبقات يا آپارتمان (متر مربع)

حداكثر حجم ساختمان يا آپارتمان (متر مكعب)

حداقل مقاومت اجزاي اصلي سازه در برابر آتش (بر حسب
ساعت)

1       

 نامحدود

800 

4000     

نيم ساعت

1

نامحدود

نامحدود

نامحدود

نيم ساعت

4-2

m 15

800

8500

نيم ساعت

4-2

نامحدود

نامحدود

نامحدود

1 ساعت

7-5

m 28

نامحدود

14000

1 ساعت

بيش از 5 طبقه

نامحدود

نامحدود

نامحدود

5/1 ساعت

 

* سيل:
     براي حفظ و حراست ساختمان هاي آموزشي و امنيت دانش آمزان در مقابل سيل به كارگيري تمهيداتي در انتخاب مكان مي تواند موثر واقع گردد. اين تمهيدات شامل احتراز از ساخت فضاهاي آموزشي در مناطق پست و سيل گير و حفظ حريم سيل ها و رود خانه هاي فصلي و دائمي خواهد بود.
* نكات كلي براي ايمني در مدارس:
•    نرده هاي حياط طوري انتخاب شوند كه امكان بالا رفتن يا خريد اجناس از ميان آنها براي كودكان ميسر نباشد.
•    از بكارگيري مصالح صاف و صيقلي در كف پرهيز شود.
•    از بكارگيري درهاي شيشه اي پرهيز گردد، مگر شيشه هاي ايمني.
•    پنجره ها بايد به داخل باز شوند تا به سادگي قابل تميز كردن باشند.
•    نصب حفاظ براي پنجره ها در طبقات لازم است. در طبقه همكف اين حفاظ بايد طوري طراحي شود كه در واقع اضطراري امكان فرار از پنجره ميسر باشد.
•    اتاق كمكهاي اوليه در نزديكي دفتر مدرسه و يا اتاق مربي بهداشت پيش بيني شود به طوري كه از نور طبيعي ، تهويه و فضاي كافي براي تجهيزات كمكهاي اوليه برخوردار باشد.
•    كليدهاي برق بايد روي ديوار خارجي توالت ها نصب شود. توالتها، بهتر است به طرف بيرون باز شوند.
•    مبلمان مدارس بايد عاري از هر گونه خوردگي و يا لبه هاي تيز فلزي باشد.1
خصوصيات فيزيكي مدرسه:
* تراكم دانش آموزان:
       تحقيقات نشان مي دهند ، تراكم زياد جمعيت به عنوان عامل فيزيكي، رفتارهاي تهاجمي را افزايش مي دهد و در صورت استمرار، موجب بروز واكنش هاي بيمار گونه و نابهنجاري مي شود. تراكم فيزيكي نيز در انسان حساس ازدحام بر مي انگيزد. نظر به اينكه دانش آموز به اندازه سطح كلاس مشخص مي كنند. احساس ازدحام از ميزان تراكم تأثير پذيرد ولي پديده اي است ذهني و از عوامل روانشناختي از يكسو و محيطي – فرهنگي از سوي ديگر متأثر مي شود.
آستانه تحريك پذيري افراد از نظر احساس ازدحام تحت تأثير تجارب پيشين آنان قرار مي گيرد. به عنوان مثال معلميني كه به تدريس در كلاسهاي پر جمعيت عادت كرده اند، در يك كلاس سي نفره احساس ازدحام مي كنند.
نوع فعاليتي كه قرار است در فضاي واحد انجام شود نيز عاملي بس موثر در بروز احساس ازدحام مي باشد. به عنوان مثال هرگاه در يك كلاس پر جمعيت (با تراكم بالا) دانش آموزان با رفتار انفعالي، فقط به سخنان معلم گوش كنند، ازدحام محسوب نمي شود. مگر اينكه موضوع درس (كاردستي) باشد و يا يك روش تدريس ويژه دانش آموزان را به فعاليت و تحرك بيشتر وادار نمايد. به طور خلاصه احساس ازدحام هنگامي به انسان دست مي دهد كه علاوه بر عوامل ديگر، تراكم جمعيت مخل آسايش شده، موانعي در مقابل جريان طبيعي فعاليتها ايجاد كند.

دانلود فایل

دریافت مختصری بر مفاهيم سنتی معماری و شهرسازی ایران با کد 18637

مختصری بر مفاهيم سنتی معماری و شهرسازی,مختصری بر مفاهيم سنتی معماری و شهرسازی ایران

مختصری بر مفاهيم سنتی معماری و شهرسازی ایران

مفاهيم سنتي معماري و شهرسازي ايران

بشر سنتي همه آفرينش و عالم خلقت را چون فيضان و تجلي حق ، واحد مي بيند و با اين كشف دروني كه با طبيعت اشتراك ساختمان و تناسبي دارد كه كميت آن با ارقام رياضي قابل تبيين است ، بكار خود ادامه مي دهد . در نتيجه همه آفرينشهاي انسان و طبيعت را چون صورتهاي تكويني مينگرد كه با قوانين رياضي مشابهت ، تقارن و هم آهنگي دارد . بنابراين زيبايي كه در بلور برف مشاهده مي شود ، به همان اندازه به نظام هندسي در جسماني آن بستگي دارد كه به استعداد و توانايي آن براي انعكاس بخشيدن نظامي متعالي تر و ژرف تر . پس چنين نتيجه مي شود كه همه شكلها ، سطحها و خطها ، هم آهنگ يا نسبتهايي كه در طبيعت نهفته است و بازتاب زيبايي و جمال مثالي و رب النوعي است ، ترتيب يافته اند . پس در حاليكه بر پايه و شالوده اي عيني و واقعي استوار بوده مستقل از انسان و دگرگونيهاي ذوق و سليقه درون ذهني او هستند . زيبايي و جمالي كه عام و شامل كلي و جاويدان است بدست مي آيد و نظم و تناسب چون قوانيني كلي و جهاني هستند كه انسان رويدادهاي آن را با حساب ، هندسه و علم نسبت در مييابد . تناسب در فضا همان نقش را دارد كه وزن در زمان با هماهنگي در صدا . همانطور كه نظام كيهاني و صداهاي هماهنگ بر حسب عدد قابل توجيه است دريافت و ادراك تناسب نيز از آن آغاز مي شود . واحد چون خالق و آفريننده . از نقطه آغاز ميكند و چون خط از نقطه ميگذرد كه حركت آن مانند شعاع دايره است و سپس كره را بوجود مي آورد . كره آشكارترين رمز و و تمثيل وحدت است و تقسيم آن به چند ضلعيهاي منظم محاط اساس و بنياد همه قوانين سنتي و هم آهنگي را نشكيل مي دهد . بارزترين نمودار كنش و واكنش متقابل بين دايره و مربع در هنر سنتي مندل و يا تصويري است از جهات ، كه در فرهنگهاي گونگون به صورتهاي مختلف نمايان شده است . مندل چون بازتابي از جهان و رويدادهاي جهاني در درون همه چيز است و با قوانين اعداد و ارقام هندسه كار ميكند . از وحدت آغاز ميكند و پس از سير در تجليات و مظاهر دوباره به وحدت اصلي خويش باز مي گردد . در آن واحد پايداري و بقاي بهشت را چون صورتي ملكوتي و ناپايداري و فني آنرات بصورت واقعيت زماني جلوه گر ميسازد . بلسان عرفاني آن تسليم و رضاي صوفي را در ژرف ترين معناي آن ، كه تسليم به ( من مطلق ) باشد – بياد مي آورد .
مفهوم سطح
گفتيم كه در درون سلسله مراتب تعاريف مربوط به فضا ، اشكال بوسيله سطحهاي خود محدود مي شود . از آن حيث ، سطحها ميتوانند وظايفي دوگانه انجام دهند و از لحاظ جسماني ميتوانند شكل را محدود كنند و از اين جهت ميتوانند فضاهاي گسترده و نامحدود زميني را تبلور دهند ، و از جهت عقلاني ميتوانند با تكامل و گسترش صفات و مميزات متعالي خود ، روح انسان را به مراحل اعلاي واقعيت كه در وراي فضاهاي آفيده انسان قرار دارند رهنمون شوند .
مميزات و صفات متعالي سطحها در هر يك از طرق زير جلوه گر مي شود و از اصالت ذاتي و غناي موادي كه بكار گرفته مي شود ، از طريق شكل و هيات سطح و زينت و آرايش آن و از تركيب اثرات تزيين صورت و بكار گرفتن مواد اصيل و عالي . كيفيت متعالي مواد نتيجه تركيب و تلفيق اجزاء آن و درجه روشني و تيرگي آن و استعداد ذاتي آن براي شيفته كردن و مدهوش ساختن ذهن وقاد و تفكر گرا است . يك قطعه مرمر شفاف با جلوه گر ساختن اشكال گوناگون خود احساسي سرد وانعطاف پذير است ولي تيرگي آن بر ذهن ما سنگيني ميكند و ان را به ستوه مي آورد پس از در اينجا حنبه هاي تكميل كننده آهن رابايد جستجو كرد تا ثقل ذاتي ان خفت گيرد و سطح تيره و كدر آن شكل قوام يابد و بتواند سايه افكني كند و سايه بيافريند و نور روشن را جذب كند و بديگر سخن آنگونه دگرگوني هايي كه براي اهن براي رسيدن به هم اهنگي و تناسب كامل ضروري است بايد جستجو گردد فنون بدست آوردن اين حالت ، تعادل گرائي هاي طبيعي هندسي و هم آهنگ به وجود آورده است ،‌انتخاب موادي كه بدون دگرگوني هاي زائد نمودار طبيعتي اصيل و شريف باشد ابتدايي ترين و طبيعي ترين روشهاي به وجود آوردن تعادل است در اينجا گونه ميانه روي و صرفه جويي در مواد آشكار است .كه نتيجه ضروري و گريز ناپذير خود ان مواد است . در مورد چوپ غالباًچوب هايي كه داراي رگه هاي غني است به كار ميرود . نحوه تركيب اجزا نتيجه خود طبعت و ماهيت مواد است .روشهاي هندسي دو يا چند ماده را در طرحهايي يگانه يا چند گانه كه به ويژگي طبيعي مواد و نيز به كيفيت متعالي اشكال و سطوح فراهم امده به هم مي آميزند . در اينجا اشكال نيرومند ساختماني كه با قوانين هندسي به وجود آمده است از طرحهاي هندسي طرحهاي خود نيرو ميگيرد ، طرحهاي آجري قبه شمالي مسجد جامع اصفهان و بقعه پادشاهان ساماني در بخاراو مقرنس هاي گچي ايوان گوهر شاد در مشهد نمونه بارزي از اين نظام هندسي هستند . از ويژگي هاي ممتاز شيوه ( هماهنگ) تركيب و تلفيق سيلان طبيعت با تغيير شكل هندسي سطح هاست . در اين شيوه ساختمن مواد تاثرات بصري و ذهني را به وجود نمي آورد ، بلكه هدف جستجوي طرحهاي ططبيعي و كيفيت رنگ سطح ها دردرون يك هيئت جامع هندسي است .جنبه تعالي با بكاربردن طرحهاي طبيعي كه فضا را پر نميكند و در چند سطح گوناگون بصورت برجسته در زمينهايي پذيرا يا خنثي گسترش يافته اسيت و به شكل خانه هاي هندسي قرارگرفته است يژبه وجود مي آيد . طاق سردر مسجد شيخ لطف اله در اصفهان نمونه اي از نمونه هاي بسيار از فن تزئين سطح است ، ظرافت بخشيدن اشكال هندسي با طرح و رنگ چنان بدست مي آيد كه هم اثر آفريننده را توازن مي بخشد و هم اينكه در كيفيت آن درجات مختلف را به وجود مي آورد

دانلود فایل

دریافت تحقیق معماری نرم افزار با کد 18636

تحقیق معماری نرم افزار,دیدگاه های معماری,روشهای طراحی معماری نرم افزار, كاركرد‌هاي سيستم و معماري نرم‌افزار

تحقیق معماری نرم افزار

چکیده
با گسترش روز افزون استفاده از مدل¬های فرایند مبتنی بر معماری، طراحی معماری نرم افزار اهمیت ویژه¬ای یافته است. یک طراحی معماری خوب، طراحی است که نیاز¬های کیفی مورد انتظار مشتری را برآورده نماید. در این گزارش روش ¬های گوناگون طراحی معماری نرم افزار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. سپس ویژگی کیفی قابلیت تغییر به طور دقیق و جزئیات معرفی خواهد شد و سپس معماری یک سیستم مطالعه موردی با دیدگاه دستیابی به قابلیت تغییر طراحی خواهد شد.

فهرست مطالب

1 مقدمه 4
2 معماری نرم افزار چیست ؟ 5
2-1 تعاریف پایه در معماری نرم افزار 6
الگوهای معماری یا سبکهای معماری 6
مدل مراجع 6
معماري مرجع 6
2-2 دیدگاه های معماری 7
ديدگاه Bass 7
ديدگاه 4+1 8
ديدگاه‌هاي دیگر 8
3 طراحی معماری نرم افزار 9
3-1 كاركرد‌هاي سيستم و معماري نرم‌افزار 9
3-2 ويژگي‌هاي كيفي 9
3-3 ويژگي‌هاي كيفي سيستم 10
3-4 سناريو‌هاي ويژگي‌كيفي 10
3-5 ويژگي‌هاي كيفي كسب و كار 11
3-6 ويژگي‌هاي كيفي معماري 12
3-7 يك طراحی معماری خوب بايد داراي چه ويژگي‌هايي باشد؟‌ 12
3-8 دستیابی به ویژگیهای کیفی 12
تاکتیکهای معماری 12
الگوهای معماری 14
ارتباط تاکتیکها و الگوهای معماری 15
4 روشهای طراحی معماری نرم افزار 16
4-1 طراحی مبتنی بر ویژگی 16
4-2 طراحی به کمک سبک های معماری مبتنی بر ویژگی 17
4-3 طراحی با ملاحظات اقتصادی با استفاده از روش آنالیز سود هزینه 19
5 ويژگي كيفي قابليت تغيير 23
5-1 تعريف قابليت تغيير 23
5-2 مشخص نمودن نياز‌هاي قابليت تغيير با استفاده از سناريو‌هاي كيفي 23
5-3 مدل سازي قابليت تغيير در سطح معماري نرم افزار 24
5-4 تاكتيك‌هاي قابليت تغيير 24
5-5 تاكتيك‌هايي كه تغييرات را محلي مي‌كنند. 25
5-6 تاكتيك‌هايي كه ميدان ديد وظايف را كاهش مي دهند. 26
5-7 تاكتيك‌هايي كه از پخش شدن تغييرات جلوگيري مي‌كنند. 26
5-8 ارزيابي قابليت تغيير 27
ارزيابي نحوه اختصاص وظايف 27
ارزيابي وابستگي بين ماژول‌ها 27
انواع وابستگي 27
نحوه بازنمايي وابستگي‌ها 29
روش Brute-force 29
استفاده از بستار انتقالی 29
استفاده از روش‌هاي بهينه سازي 30
استفاده از جدول وابستگي‌ها 30
5-9 تصميم گيري نهايي در مورد طراحي ويژگي كيفي قابليت تغيير 30
6 مطالعه موردي 31
6-1 مرحله 1 – انتخاب يك سناريو حقيقي 31
6-2 مرحله 2 – بررسي نوع سناريو حقيقي 31
6-3 مرحله 3 – انتخاب چهارچوب استدلال مناسب 32
6-4 مرحله 4 – مشخص نمودن پارامتر‌هاي محدود و آزاد 34
6-5 مرحله 5 – مشخص كردن تاكتيك‌هاي وابسته به پارامتر‌هاي آزاد 35
6-6 مرحله 6 – اختصاص مقادير اوليه به پارامتر‌هاي آزاد 36
6-7 مرحله 7 – انتخاب تاكتيك‌ها و به كاربردن آنها براي دستيابي به پاسخ مناسب 36
استفاده از كامپايلر به عنوان واسط 38
استفاده از سيستم‌عامل به عنوان واسط 38
6-8 مرحله 8 : اختصاص مسئوليت‌ها به عناصر معماري 38
7 خلاصه و نتیجه گیری 40
8 مراجع 41

فهرست مطالب

شكل 1 – ارتباط بين الگوي معماري، مدل مرجع و معماري مرجع 7
شكل 2 – بخش‌هاي تشكيل دهنده سناريو ويژگي كيفي 11
شکل 3 – خلاصه¬ای از تاکتیک¬های قابلیت تغییر 11
شکل 4 – خلاصهای از تاکتیکهای کارایی 13
شکل 5 – مجموعه ای از مهمترین الگوهای معماری 14
شکل 6 – ورودیها و خروجیهای روش ADD 16
شکل 7 – الگوی معماری خط لوله همزمان 18
جدول 1 – پارامترهای الگوی خط لوله همزمان 18
جدول 2 – خروجی فاز اول روش CBAM 20
شكل 8 – نمودار مقايسه ميزان كاربرد هر راهبرد در مقابل هزينه 20
شكل 9 – انواع نمودار‌هاي ممكن براي سودمندي براساس پاسخ 21
شكل 10 – معماري سه لايه 24
جدول 3 – نحوه بازنمايي وابستگي بين دو ماژول 29
شكل 11 – نمودار جريان داده ( تغييرات به طور غير مستقيم از A به B منتقل مي‌شود) 30
جدول 4- سناريو حقيقي قابليت تغيير براي سيستم مورد مطالعه 31
جدول 5 – سناريو عمومي قابليت تغيير براي مسئله مورد بررسي 32
شكل 12 – نمايش سيستم به صورت دو ماژول وابسته 32
جدول 6 – چهارچوب استدلال براي ويژگي كيفي قابليت تغيير 33
شكل 13 – پارامتر‌هاي اثر گذار بر روي هزينه تغييرات 34
جدول 7 – پارامتر‌هاي قابليت تغيير و تاكتيك‌هاي اثر گذار بر روي آنها 35
جدول 8 – قانون‌هايي كه نحوه استفاده از تاكتيك‌ها را مشخص 36
شكل 14 – تكه طراحي تاكتيك شكستن زنجيره وابستگي 38
شکل 15 – اختصاص وظايف با توجه به تاكتيك‌هاي اعمال شده 39

1 مقدمه

امروزه يكي از مهمترين ويژگي‌هاي هر سيستم نرم‌افزاري، كيفيت مي‌باشد. با پيشرفت‌هاي انجام شده و گسترش ابزار‌هاي گوناگون براي توسعه نرم‌افزار، توسعه نرم‌افزار‌هايي كه كاركرد‌هاي مورد نظر مشتريان را برآورده سازند، امري آسان و سريع گشته است. در حال حاضر، تفاوت بين دو نرم‌افزار را توانايي نرم‌افزار‌ها در برآورده ساختن ويژگي‌هاي كيفي مورد انتظار تعيين مي‌كند.
معماري نرم افزارِ يك برنامه يا سيستم كامپيوتري، ساختار يا ساختارهايي از سيستم مي باشد، كه در برگيرنده اجزاء، صفات قابل مشاهده آن اجزا و ارتباط بين آنها باشد[Bass 03] . معماري نرم‌افزار شامل اولين تصميمات طراحي سيستم مي‌باشد و اين تصميمات زيربناي فعاليت‌هاي طراحي، پياده‌سازي، استقرار و نگهداري سيستم مي‌باشد. همچنين معماري نرم‌افزار، اولين عنصر قابل ارزيابي در فرايند توسعه نرم‌افزار مي‌باشد[Bass 03] . بنابراين براي طراحي سيستمي كه نياز‌هاي كيفي مورد نظر را برآورده سازد، توليد معماري نرم‌افزار اولين گام در دستیابی به كيفيت در نرم‌افزار و همچنين ارزيابي ويژگي‌هاي كيفي است.
در مدل¬های فرایند توسعه نرم¬افزار مبتنی بر معماری معمولاً ابتدا نیاز¬های کیفی سیستم تعیین شده و سپس معماری نرم¬افزار مربوطه طراحی می¬گردد. پس از طراحی معماری، می¬توان به ارزیابی آن پرداخت و تغییرات لازم را در طراحی مورد نظر ایجاد داد. بنابراین دو بخش اساسی در مدل¬های فرایند توسعه نرم¬افزار مبتنی بر معماری، بخش¬های طراحی و ارزیابی معماری نرم افزار می¬باشند. این دو بخش در ارتباط مستقیم با یکدیگر می¬باشند و هر یک مکمل دیگری می¬باشد. بنابراین فرایند طراحی معماری را می¬توان شامل ساخت معماری نرم¬افزار، ارزیابی آن و اصلاح معماری پیشنهادی دانست.
در این گزارش، هدف بررسی روش¬های موجود در طراحی معماری نرم¬افزار بر اساس ویژگی¬های کیفی مورد نظر مشتریان و بررسی نحوه خودکار سازی فرایند طراحی معماری با ارائه ابزار¬هایی برای این منظور می¬باشد. ادامه مطالب گزارش به این صورت طبقه بندی شده اند. در بخش 2 توضیح مختصری در ارتباط با معماری نرم¬افزار و مفاهیم مرتبط با آن ارائه می¬شود. این مفاهیم در ادامه مطالب گزارش به کار گرفته خواهند شد. در بخش 3 طراحی معماری نرم¬افزار، ویژگی¬های یک طراحی خوب و عوامل تاثیرگذار در طراحی معماری مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در بخش 4 روش¬های طراحی معماری نرم افزار مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در بخش 5 خلاصه و نتیجه گیری ارائه خواهد شد. در بخش 6 مراجع مورد استفاده در این گزارش معرفی می¬گردد.
2 معماری نرم افزار چیست ؟
براي معماري نرم‌افزار، تعريفي كه به طور عمومي پذيرفته شده باشد، وجود ندارد. افراد مختلف، معماري نرم‌افزار را به اشكال گوناگون تعريف كرده‌اند. اين تعاريف، از لحاظ ظاهري متفاوتند ولي به مفهوم مشتركي اشاره مي‌كنند.
در [Bass 03] معماري نرم افزار به صورت زير تعريف شده است :
معماري نرم افزار يك برنامه يا سيستم كامپيوتري، ساختار يا ساختارهايي از سيستم مي باشد، كه در برگيرنده اجزاء، صفات قابل مشاهده آن اجزا و ارتباط بين آنها باشد.
از تعريف فوق مي توان به نتايج زير دست يافت :
• معماري، اجزاي نرم افزار را تعريف مي نمايد. همچنين در اين تعريف، از جزئياتي از اجزا، كه در نحوه استفاده و ارتباط با اجزاي ديگر كاربردي ندارند؛ صرف نظر مي گردد.
• هر سيستم نرم افزار شامل چندين ساختار مي باشد؛ و هيچ يك از اين ساختارها، به تنهايي معماري نرم افزار نمي¬باشد. بلكه اين ساختارها در كنار يكديگر معماري نرم افزار را تشكيل مي دهند.
• هر سيستم نرم افزاري داراي يك معماري مي باشد. (زيرا هر سيستم نرم افزاري داراي اجزايي است كه اين اجزا با يكديگر داراي رابطه مي باشند).
• رفتار هريك از اجزاء، بخشي از معماري نرم افزار مي باشد. (زيرا اين رفتار در نحوه ارتباط بين اجزا تاثيرگذار است.)
• معماري نرم افزار بايد قابل ارزيابي باشد تا بتوان از روي آن تشخيص داد سيستم مورد نظر بر پايه معماري انتخاب شده نيازهاي خود را برآورده خواهد كرد يا خير.
علاوه بر تعاریف ارائه شده در [Bass03] تعاریف گوناگون دیگری نیز برای معماری نرم افزار ارائه شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد :
در [IEEE00]معماري نرم افزار به صورت زير تعريف شده است :
معماري نرم‌افزار، سازمان زيربنايي سيستم مي‌باشد، كه در قالب اجزا و روابط بين آنها و همچنين روابط آنها با محيط، بيان شده است و براي طراحي و تكامل آن اصولي وجود دارد.
در اين نوع تعريف، فرايند توليد معماري، عضوي از معماري در نظر گرفته شده است. ( زيرا قوائد و اصول طراحي و تكامل نيز عضوي از معماري در نظر گرفته شده اند.‌) در حالي كه اين موارد جزء معماري محسوب نمي‌گردند. معماري هر سيستم نرم‌افزاري مي‌تواند بدون توجه به نحوه توليد آن مشخص و ارزيابي گردد.
در [Booch 98] معماري نرم افزار مجموعه‌اي از تصميمات مهم درباره ساختار سيستم نرم‌افزاري ، انتخاب اجزاء ساختاري و ارتباطات بين آنها و همچنين مشخص نمودن نحوه همكاري اين اجزاء با يكديگر مي‌باشد. وقتي اين اجزاء در كنار يكديگر سيستم بزرگي را تشكيل دهند معماري نرم افزار به وجود خواهد آمد.
در [Garlan 93]، معماري نرم‌افزار سطحي از طراحي تعريف شده است كه داراي ويژگي‌هاي زير مي‌باشد :
• وراي الگوريتم و ساختمان داده طراحي شده باشد.
• شامل ساختار كلي سيستم، ساختار‌هاي كنترلي عمده، پروتكل‌هاي ارتباطي، اختصاص كاركرد‌ها به اجزاء، توزيع فيزيكي اجزاء باشد.
• تركيبي از اجزاء طراحي باشد كه از بين گزينه‌هاي طراحي موجود انتخاب شده است.

دانلود فایل