اسلامي

تحقیق هنر و معماري اسلامي | ویرایش نو baran

تحقیق هنر و معماري اسلامي تحقیق, هنر, و, معماري, اسلامي هنر و معماري اسلامي
جهاني شدن را با سه رويکرد مورد توجه و تأمل قرار داده‌اند. گروهي آن را معادل غربي شدن قلمداد کرده و چون اين تمدن را فاقد صلاحيت‌هاي لازم براي جهانشمولي فرهنگ و انديشه‌اش (به ويژه در ابعاد اخلاقي و آرمانگرايي) مي‌دانند، جهاني شدن را خطري براي جهان معاصر ارزيابي مي‌کنند و البته دلائل کافي وافي براي اثبات مدعاي خويش – در فقدان صلاحيت‌هاي لازم تمدن غربي – دارند. اما اين که جهاني شدن کاملاً معادل غربي شدن باشد، فيه تأمل.
گروهي ديگر جهاني شدن را تحقق رؤياهاي بشري در رسيدن به زبان و انديشه‌اي مشترک دانسته و آن عاملي براي رسيدن به نوعي عدالت جهاني و توزيع همسان و يکسان ماده و معنا در سطح جهان مي‌دانند. از ديدگاه اينان جهاني شدن فرصتي طلايي براي رسيدن به سطحي از ترقي است که ضعف‌ها و قوت‌ها در هم آميزند و حاصل اين آميختن، نوعي عدالت در بهره‌بري از امکانات مادي و معنوي زمين باشد و گروه سوم، صحت و واقع‌نگري هر دو ديدگاه فوق را در تبيين دقيق جهاني شدن، انکار، و آن رامحصول ذوق‌زدگي از يک سو و بدبيني مفرط از ديگر سو مي‌دانند اينان عقيده دارند، جهاني شدن از براي ملت‌ها و تمدن‌هايي که صاحب ايده و انديشه‌اند، يک فرصت است. جهاني شدن تنها فرصتي براي عرضه کردن استعدادها قابليت‌هاي تمدن‌ها و فرهنگ‌ها – به ويژه معنايي و معنوي – در جهان آيينه‌گوني است که رسانه‌ها آن را ساخته و پرداخته‌اند و نه صرفاً بستري مطيع و مهيا براي سلطه‌گري جهاني تمدن‌هايي خاص. به يک عبارت از تصور جهاني شدن لزوماً استعداد جهاني بودن حاصل نمي‌گردد. لذا بايد از اين فرصت براي رسيدن به جهاني بهتر، عادلانه‌تر و بخردانه‌تر بهره جست‌ و اين با شناخت جهان و فرهنگ‌هايش و نيز ايده‌ها و انديشه‌هايش حاصل مي‌شود. جهاني شدن پروسه‌اي است که مي‌بايست مقدمه‌اي چون جهان‌شناسي داشته باشد. گروه سوم قبل از صدور حکم نفي يا قبول جهاني شدن، سعي بر آن دارند که جهان را با تمامي جلوه‌هاي فکري و فرهنگي و هنري‌اش بشناسند و خود را بشناسانند. اين جهاني شدن مطلوب تمامي کساني است که به کرامت، عزت و استعدادها و قابليت‌هاي شگرف انسان اعتقاد دارند.
اين مقاله از رويکردهاي فوق، رويکرد سوم را برگزيده است و در همين راستا از قابليت‌هاي تمدني سخن مي‌گويد که به دليل اعتقاد به وحدانيت مصوري خالق و نيز کرامت انسان، زبان و بياني جهاني دارد. و اين جهاني بودن آن‌گاه بيشتر آشکار مي‌شود که به نگره‌هاي شهودي و بنيان‌هاي اشراقي هنر اين تمدن به ديده دقت و تأمل نظاره شود.

اندلس (يا همان اسپانياي امروزي)، حلقه واسط فرهنگ و هنر اسلام و غرب است. حضور هشتصد ساله مسلمين در اين سرزمين و به بار نشستن عميق فرهنگ و هنر اسلامي، اسپانيا را پلي ميان دو تمدن تبديل نمود. شايد اولين حاکم اسلامي که اندلس و به ويژه قرطبه را به مرکزي فرهنگي تبديل و آن را مهمترين نقطه اتصال فرهنگ و هنر اسلامي با غرب قرار داد، عبدالرحمان دوم (متوفي 238 هجري – 852 م) باشد. در زمان وي اندلس به پيشرفت‌هاي فرهنگي، علمي، فني و هنري شگرفي دست يافت و طلايه‌دار فرهنگي متعالي در رويارويي با تمدني گرديد که آغازين قرون دوره تاريکي خود را پشت سر مي‌گذاشت.
شوق و ذوق او در تبديل قرطبه به يکي از علمي‌ترين شهرهاي جهان، سبب گسيل شاعر دربارش «عباس بن‌ناصح» به مشرق زمين شد. وي مأموريت داشت تا کتب با ارزش را خريداري و علوم ايران و يونان را استنساخ کند. تلاش‌هاي او در اين مورد به خلق کتابخانه‌اي در قرطبه انجاميد که به گفته «لويي پرونسال» چهارصد هزار کتاب در آن موجود بود. (بخش مهمي از اين کتب پس از قدرت يافتن کاردينال خمينس در اندلس در جشن کتاب سوزان غرناطه سوزانده شد.) (1)
حضور دانشمندان و رياضيدانان مشهوري چون ابن‌فرناس، (اولين دانشمندي که در قرن نهم ميلادي برنامه پرواز را با ساختن بال‌هايي براي خود و طي مسافتي، طراحي نمود) يحيي‌بن حبيب منجم، عبيدالله شمس و عبدالواحدبن اسحاق ضبي و نيز موسيقيدانان بزرگي چون زرياب (شاگرد اسحاق موصلي و يکي از مشهورترين موسيقيدانان دربار هارون‌الرشيد که خود آغازي بر ورود هنر به نقطه اتصال دو تمدن اسلامي و غربي بود) بر اهميت و شکوه علمي اندلس مي‌افزود.
از ديگر سو بلند آوازه‌اي چون محي‌الدين ابن عربي که سلطان مباحث عرفان نظري تمدن اسلامي است، خود زاييده مرسيه اندلس و ميراث بر فرهنگ غني و عميقي است که در آن سرزمين ريشه دوانيده بود. به عنوان مثال او در «فصوص» «و فتوحات» چه بسيار از «ابن مسره» (متوفي 899 ميلادي) به عنوان يکي از مهم‌ترين عرفاي اندلس نام مي‌برد که به تحقيق و تصديق محققان، کاملاً مؤثر بر انديشه‌هاي ابن عربي بوده است. ديدار مشهور ابن عربي با ابن رشد در مرسيه نيز خود بيانگر حضور فلاسفه و انديشمندان مهم اسلامي در اقصي نقاط غربي تمدن اسلامي است. فلاسفه‌اي چون ابن باجه (متوفي 1138 ميلادي) که او را در مقايسه با ساير فلاسفه مسلمان، به فارابي (معلم ثاني) شبيه کرده‌‌اند و صاحب کتاب مشهوري چون «تدبير المتوحد» است (کتابي که به سبک جمهوري افلاطون، در پي بنيادگذاري تئوريک مدينه‌اي فاضله است) بر اهميت علمي و فرهنگي اندلس مي‌افزايد. اين لغت‌شناس، شاعر، اديب، حافظ قرآن«، رياضيدان و منجم بزرگ، همچنين صاحب کتب ديگري چون «کتاب النفس» و «رساله الاتصال» علاوه بر تعليقاتش بر آراء جالينوس، فارابي و ارسطو است. ابن طفيل، فيلسوف نامدار ديگري از اندلس است که در سال 520 هجري (1106 ميلادي) در شهر قادس به دنيا آمد و در اهميت و نقش او همين بس که وي استاد ابن رشد، مهمترين مروج آراء فلسفي جهان اسلام در اروپاست.
علاوه بر فلسفه، در علوم ديگر نيز اندسل مسلمان، صاحب آوازه است. علومي چون ستاره‌شناسي، علم‌الافلاک و رياضيات. به عنوان مثال مجريطي (متوفي 1007 م) که در مجريط (Madrid) ديده به جهان گشود و از سرآمدان روزگار خود و به تعبير صاعد در «طبقات‌الامم» امام رياضيدانان عصر خويش بود، زيج خوارزم

 

دانلود فایل

تحجقیق مباني اتحاد ملي و انسجام اسلامي | ویرایش نو baran

تحجقیق مباني اتحاد ملي و انسجام اسلامي تحجقیق, مباني, اتحاد, ملي, و, انسجام, اسلامي مباني اتحاد ملي و انسجام اسلامي
چکيده:
در اين مقاله سعي شده است ضمن ريشه يابي کليدي واژگان عنوان، موضوع اتحاد و انسجام با توجه به کلام وحي، سنت، عقل و بيانات بزرگان و در رأس آن معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خميني (ره( مورد بررسي و کنکاش قرار گيرد. و از هرگونه برداشت شخصي، جناحي و حزبي و مصادره کردن اين عنوان بزرگ جلوگيري شود.
در اين مقاله راز اتحاد داخلي و ارائه الگو براي کشور‌هاي مسلمان بيان شده است. دعب نگارنده آن است که حتي الامکان غير مستقيم به اين موضوع بپردازد که در جاهايي لاجرم با صراحت اصول و مباني نيز بيان شده است.
مقدمه:
اتحاد داخلي و بين‌المللي يک ضرورت اجتناب ناپذير براي هر ملتي است. ملت پويا ملتي است که در جاي خود از تنش و مناقشات بهره مي‌برد و به موقع از هر گونه اختلاف و تفرقه دوري مي‌جويد. نه يک دستي، سکوت و رکود دارد و نه اغتشاش و درگيري و جدل. زيرا هر دو مايه افول ملت‌هاست.
افراد، گروه‌ها، صنوف و… هر کدام براي تعالي درون گروهي خود بايد فرياد برآورند و از همه ظرفيتهاي قانوني و شرعي براي ترقي و توسعه خود استفاده کنند. اما به هنگام خطر و تهديد امنيت يا منافع ملي از خواسته خود بصورت مقطعي، کوتاه آمده و به فکر دفع افسد باشد.
«تخم وفاق را تو در اين بوستان بکار – ميخ نفق را تو در اين زمين بکن» (اديب الممالک فراهاني(
اينکه در کجا بايد فرياد زد و در کجا سکوت، در کجا بايد عاقلانه و بر مبناي استدلال پيش رفت ودر کجا به مصلحت توجه کرد و… به شناخت اصول و ظرائفي محتاج است که در اين مقال در صدد تبيين آن مي‌باشيم.
اميد است خواننده محترم ( از هر جناح و فکر و سليقه‌اي که باشد ( با دقت و تأمل در اصول ذيل الذکر به کلمه تنومند «وحدت» چنگ زده و با ايثار و شهامت، جلوي خود کامگي و فرصت طلبي را بگيرد.
اتحاد ملی و انسجام اسلامی انسجام اسلامی در منابع دینی
ا از وحدت و انسجام اسلامی معنای تام و تمام آن مورد نظر است و در صورتی که معنای کامل آن حاصل نشود، پیگیری آن امری غیرضروری است؟

از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همواره یکی از مسائلی که از سوی مسئولان جمهوری اسلامی ایران مطرح شده وحدت مسلمانان و انسجام آنان بوده است. تقریب بین مذاهب اسلامی نیز به عنوان یک اقدام فقهی و حقوقی در این راستا مطرح شده است. اما هدف از طرح وحدت میان مسلمانان چیست؟ آیا این موضوع در تاریخ قدیم و جدید مسلمانان سابقه داشته است؟ ماهیت وحدت چیست و شامل چه موضوعاتی می شود؟ مخاطبان وحدت چه کسانی هستند و مخالفان و دشمنان وحدت چه کسانی هستند؟ طرح جمهوری اسلامی ایران به عنوان طراح وحدت مسلمانان برای دستیابی به این هدف کدام است؟ و مبانی مشروعیت وحدت و انسجام در آیات و روایات و سیره و سنت نبوی و علوی و دیدگاه های حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و مقام معظم رهبری درعصر حاضر چیست؟ آیا طرح وحدت یک طرح تاکتیکی است و یا استراتژی جمهوری اسلامی ایران است؟
نقش حوزه و دانشگاه در اتحاد ملي و انسجام اسلا مي
رهبر معظم انقلا ب اسلا مي با روشن نگري و درک عميق از شرايط سياسي اجتماعي داخل و خارج کشور سال 1386 را سال اتحاد ملي و انسجام اسلا مي اعلا م کردند و فرمودند: «به نظر من امسال سال اتحاد ملي و انسجام اسلا مي است». يعني در درون ملت ما اتحاد کلمه همه آحاد ملت و قوميت هاي گوناگون و اصناف گوناگون ملي و در سطح بين المللي، انسجام ميان همه مسلمانان و روابط برادرانه ميان آحاد امت اسلا مي از مذاهب گوناگون و وحدت کلمه آنها. بي ترديد تحقق اتحاد ملي و انسجام اسلا مي نيازمند شناسايي مباني و پايه هاي وحدت و انسجام و تلا ش در راه تقويت و تحکيم اين مباني و پايه است در اين مقاله به بررسي اين موضوع پرداخته مي شود که وحدت حوزه و دانشگاه به معناي حرکت به سوي يکي شدن است. يعني فرمان واحد بر اعضاي پيکر واحد راندن و از پريشاني رفتار جامعه پرهيختن. چون حکومت اسلا مي انگيزه و انديشه حوزه و دانشگاه است.
نقش محوري روحانيت در اتحاد ملي و انسجام اسلامی
« در تمام اين مراحل (نهضت ) روحانيت نقش اول را داشت . يعني دانشگاهي ها بودند روشنفكرها همه شان نه البته دانشگاهي ها دانشجوها تقريبا اكثرا هميشه همه …نقشي داشتند. لكن آن كه ملت را بسيج كرد آن روحانيون بودند…آن كه من هميشه به ملت ايران سفارش كردم كه اين دژ محكم (روحانيت ) را از دست ندهيد … (1) اعلام خطري كه به ملت مي كنم اين است كه جرياني در كار است كه روحانيت را كنار بگذارند و جرياني دركار است كه شما را از روحانيت جدا كنند . » (2 )
چنان كه تجربه هاي سياسي و اجتماعي در نهضت هاي صد ساله اخير به دست مي دهد ايران منهاي روحانيت يا اسلام منهاي روحانيت هرگز نمي تواند ايده اي تضمين كننده براي حيات و سرنوشت كشور و دين باشد زيرا با فرو ريختن دژ ديرينه و نفوذناپذير روحانيت متعهد شيعه هيچ دست و صنف و سازمان و حزبي نمي تواند انسجام ملي يا اسلامي ايرانيان را فراهم آورد.
از همين روست كه حضرت امام خميني (ره ) نه به دليل روحاني بودن يا مرجع ديني بودن خود بلكه به دليل تجربه ها و مشاهده هاي تاريخي اش بدين حقيقت دست يافته كه جدايي مردم از روحانيت متعهد به اخلاق و رفتار نبوي دين و جامعه را به روزگار طاغوتي باز مي گرداند.

 

دانلود فایل

تحقیق جنبشهاي اسلامي معاصر | ویرایش نو baran

تحقیق جنبشهاي اسلامي معاصر تحقیق, جنبشهاي, اسلامي, معاصر, , بنام خدا
جنبشهاي اسلامي معاصر

فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول:
مصر مهد بنياد گرايي اسلامي 2
نمونه هايي از پي آورد انقلاب ايران در مصر 8
فصل دوم:
الجزاير 14
مراكش 17
سودان 21
ليبي 22
تونس 24
نتيجه گيري 25
فصل سوم:
فهرست منابع و مآخذ 26

مقدمه:
اصولاَ بينش‌هاي بنيادي و اجتماعي كه در يك جامعه پديد مي‌آيد. تحولات زيادي در سطوح مختلف آن جامعه بوجود آورد. در ميان كشورهاي اسلامي اين تأثير‌پذيري بيشتر است. شايد بدليل مشتركات سياسي، اجتماعي و فرهنگي است كه ميان اين كشورها وجود دارد. از ميان كشورهاي اسلامي،‌ كشور ما ايران،‌؟ زيادي در انتظارات بسياري از كشورهاي اسلامي گذاشته است. در حقيقت بايد گفت انقلاب اسلامي ايران الگويي براي بسياري از بينش‌هاي اسلامي شد.
محور مورد بررسي‌ها در اين تحقيق تأثيري است كه كشورهاي شمال آفريقا ( الجزاير- مراكش – سودان ـ‌ليبي و تونس) از انقلاب اسلامي ايران پذيرفتند. در اين ميان تأكيد عمدة‌ ما بر تحولات ؟ اجتماعي كشور مصر است كه اهميت بيشتري دارد. همچنين در اين تحقيق كشورهاي شمال آفريقا بصورت Case Study مورد بررسي قرار گرفته‌اند. در واقع سعي شده است با توجه به گستردگي موضوع: از ياوه‌گويي و مطالب زايد مربوط به موضوع مورد بررسي جلوگيري شود.

«فصل اول»
وقوع انقلاب اسلامي در ايران مهمترين عامل رشد فزاينده گروههاي اسلامي در جهان عرب دهة‌1980 است. گرچه جنبش اسلامي با تأسيس اخوان المسلمين توسط حسن‌البنا در 1928 به شكل سازماني در مصر و ديگر كشورهاي عربي شروع به رشد كرد اما سركوب اين سازمان توسط رژيمهاي عرب و علاوه بر آن خط مشي ملاحظه كارانه رهبران آن در قبال قدرت سياسي حاكم از جاذبيت جنبش اخوان المسلمين كاست.
وجود انشعاب‌ها و شكاف‌هاي متعدد در اخوان المسلمين و ظهور جريان‌هاي نوپاي اسلامي از ميان آنها اين مسئله را ثابت مي‌كند كه جوانان طرفدار گرايش اسلامي با تأثير پذيرفتن از الگوي انقلاب ايران روش قهر‌آميز در برابر رژيمهاي حاكم را در پيش گرفتند.
وقوع انقلاب اسلامي در ايران و ظهور گروههاي اسلامي در سراسر جهان اسلام در دهة‌ 1980 باعث شد تا محققان و روزنامه نگاران ، كتابها و مقالات متعددي پيرامون رستاخيز اسلامي معاصر و جنبش‌هاي اسلام‌گرا به رشتة‌ تحرير درآورند.

 

دانلود فایل

تحقیق اخلاق و عرفان اسلامي | ویرایش نو baran

تحقیق اخلاق و عرفان اسلامي تحقیق, اخلاق, و, عرفان, اسلامي اخلاق و عرفان اسلامي
اخلاص؛ شرط قبولي طاعات:
تمام كارهايي كه مورد رضاي خدا هستند، مي توان به شكل عبادت انجام داد؛ و آن وقتي است كه نيت انجام آنها رضاي خدا باشد. ولي بعضي از اعمال حتما بايد به قصد قربت انجام بگيرند؛ اگر به قصد قربت انجام نگيرند نه تنها ثوابي ندارند، بلكه گناه هم دارند. اصلا عبادت واجب اگر نيت خالص و قربت نداشته باشد باطل مي شود؛ مثل نماز. البته عبادات ديگري هم هستند كه ماهيتشان عرض بندگي در پيشگاه الهي است. آنها هم متقوم به نيت هستند؛ اگر به قصد ريا انجام بگيرند باطل هستند. بعضي از عبادت هاي ديگر هم هستند كه بين فقها كم و بيش بحثهايي درباره آنها وجود دارد؛ مثلا، زكات و خمس. اگر كسي قصد قربت نداشته باشد، تكليف مالي از او ساقط نمي شود، يا اينكه وظيفه مالي ساقط مي شود، منتها گناه كرده يا از ثواب تكليف واجبش بي بهره مانده است؟ اين بحثها مال متخصصان است و فقها و بزرگان و مراجع بايد درباره آن بحث كنند.

در مجموع، كارهايي را كه به صورت عبادت انجام مي گيرند، مي توان به سه دسته كلي تقسيم كرد: يك دسته كارهايي هستند كه اصلا عنوان و ماهيت آنها عرض بندگي به پيشگاه الهي است، خودشان هيچ جهت ديگري ندارند؛ مثل نماز، حج و روزه. بعضي از عبادتها هم هستند كه اصل انجام كار في حد نفسه عرض بندگي نيست، منتها بايد به قصد قربت انجام بگيرند. زكات دادن، كمك به فقرا يا ساير مصارف زكات، اخراج مال زكوي از ذمه انسان است. حضرت امام خميني (ره) مي فرمودند: اينها را «افعال قربي» مي گوييم.

آنجا كه اصلا خود ماهيت كار عرض بندگي به پيشگاه خداست، وقتي كار انجام مي گيرد، نبايد هيچ قصد ديگري در انجام آن ملحوظ باشد؛ مثلا، وقتي آدم نماز مي خواند اگر همراه قصد نماز، اين قصد را هم داشته باشد كه ديگران او را ببينند و تعريف

 

دانلود فایل

تحقیق الهيات فلسفي اسلامي | ویرایش نو baran

تحقیق الهيات فلسفي اسلامي تحقیق, الهيات, فلسفي, اسلامي الهيات فلسفي اسلامي
مي‌خواهم‌ آثار دشوار سيد حسين‌ نصر را بر اساس‌ سخنراني‌هاي‌ گيفورد(lecture Gifford) ، با عنوان‌ معرفت‌ و امر قدسي‌(Knooleadge and the Sacred) بررسي‌ كنم‌ كه‌ در تكملهِ آن‌ چند سخنراني‌ بِجا در باب‌ ملاصدرا و مولاي‌ روم‌ افزوده‌ شده، اين‌ دو شخصيت، وجوه‌ تفكري‌ را مجسم‌ مي‌كنند، كه‌ نصر در قبولاندن‌ آن‌ به‌ ما اصرار مي‌ورزد، اما وي‌ با توجه‌ به‌ بحث‌ گستردهِ سخنراني‌هاي‌ گيفورد، همراه‌ با حوزهِ طرح‌ آن، تصميم‌ گرفت‌ كه‌ گفتار خود را آشكارا در جهتي‌ تطبيقي‌ پيش‌ ببرد. بدين‌ ترتيب‌ وجه‌ تفكر اشراقي‌ نيز كه‌ نصر مدت‌ها در جلب‌ مخاطبان‌ غربي‌اش‌ به‌ آن‌ با دشواري‌ هايي‌ مواجه‌ بود، اينك‌ خاستگاهي‌ براي‌ گفتگوئي‌ روشني‌ بخش‌ و متقابل‌ به‌ شمار مي‌آيد. من‌ قريب‌ بيست‌ سال‌ به‌ جستجوي‌ آثاري‌ از تفاهمات‌ متقابل‌ در ميان‌ انديشمندان‌ يهودي، مسيحي‌ و مسلمان، مشغول‌ بوده‌ام‌ — به‌ ويژه‌ در قروني‌ كه‌ پژوهش‌هاي‌ فكري‌ آنها با هم‌ تلاقي‌ پيدا كرده‌اند. سخنراني‌هاي‌ نصر دقيقاً همين‌ تفاهمات‌ را به‌ من‌ القا مي‌كنند. با اين‌ همه‌ انديشه‌هاي‌ گسترده‌اي‌ كه‌ سيد حسين‌ نصر به‌ مدد آنها به‌ اين‌ امر دست‌ مي‌يابد، از سنت‌ ايراني‌ (يا اشراقي) خاص‌ وي‌ سرچشمه‌ مي‌گيرد، و به‌ او اجازه‌ مي‌دهد كه‌ لبهِ تيز انتقاد خود را از سرنوشت‌ فلسفه‌ غرب‌ تيزتر كند – اين‌ انتقاد توازي‌ چشمگيري‌ با انتقادهاي‌ پير هادت‌(Pierre Hadot) دارد كه‌ من‌ ضمن‌ اداي‌ دين‌ به‌ او، در قرائت‌ انتقادي‌ خود از اثر نصر مواضع‌ آن‌ را به‌ كار خواهم‌ گرفت. افزون‌ بر آن، فرصت‌ ورود به‌ اين‌ گونه‌ گفتگو را بايد خوشامد گفت، زيرا اين‌ فرصت‌ با پرداختن‌ به‌ دانش‌ پژوهي‌ مسلمان‌ كه‌ صريحاً از نگرگاه‌ ايمان‌ يك‌ مسلمان‌ ما را مخاطب‌ مي‌سازد، كار تطبيقي‌ مرا به‌ فرجام‌ خوشي‌ مي‌رساند. با اين‌ همه‌ ترديد دارم‌ كه‌ اگر به‌ شركت‌ در اين‌ همايش‌ دعوت‌ نمي‌شدم، به‌ طريق‌ ديگري‌ جرات‌ مي‌كردم‌ از عهده‌ اين‌ مهم‌ برآيم. زيرا تا كنون‌ احترام‌ من‌ به‌ اثر نصر و شخصيت‌ خود او باعث‌ شده‌ تا از نوشته‌هاي‌ گوناگون‌ ايشان‌ بهره‌ فراواني‌ ببرم‌ و به‌ همين‌ دليل‌ در پرداخت‌ انتقادي‌ به‌ اين‌ نوشته‌ها مسامحه‌ كرده‌ام.

به‌ علاوه، وقتي‌ نخستين‌ بار سخنراني‌هاي‌ گيفورد منتشر شدند، حالت‌ گفتمان‌ آنها چنان‌ بود كه‌ مرا به‌ درنگ‌ و تأخير واداشت‌ و از آنجا به‌ علت‌ همان‌ احترام‌ و گرامي‌ داشت‌ تمايلي‌ به‌ در افتادن‌ با اين‌ نوشته‌ها نداشتم. سرانجام‌ احساس‌ اداي‌ تكليف‌ در ورود به‌ اين‌ گفتگو بر اكراه‌ و نگراني‌هاي‌ آغازين‌ غالب‌ آمد و هر چند نگراني‌ها هنوز رفع‌ نشده‌ بودند، اكنون‌ امكان‌ بيان‌ آنها در مقياسي‌ وسيعتر ميسر گرديد كه‌ سخن‌ راني‌ها خود فراهم‌ آورده‌ بودند. افزون‌ بر آن، مواجههِ فكري‌ با اثر ملاصدرا در همايش‌ بهار 1999 در تهران‌ مرا به‌ شيوهِ تفكر اشراقي‌ سوق‌ داد. نصر مي‌كوشد تا اين‌ طريقت‌ فكري‌ را در عينِ نگاه‌ تقديرآميزش‌ به‌ ديدگاه‌هاي‌ ديگر به‌ ما بفهماند. در نهايت‌ بايد بگويم‌ كه‌ من‌ عبارت‌ الهيات‌ فلسفي‌(Philosophical theology) را به‌ عنوان‌ بديلي‌ بر تئوسوفي‌ پيشنهادي‌ نصر، ترجيح‌ مي‌دهم. سرانجام‌ مطلبي‌ نيز دربارهِ اين‌ طريقت‌ فكري‌(theology Philosophical) بايد گفت‌ كه‌ من‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ بديلي‌ بر كلمه‌ تئوسوفي‌(theosophy) كه‌ نصر آن‌ را ترجيح‌ مي‌دهد، پيشنهاد ميكنم. من‌ بر آنم‌ كه‌ به‌ كارگيري‌ واژه‌ تئوسوفي‌ در غرب‌ يكسره‌ ناممكن‌ است؛ در واقع، قرائت‌ انتقادي‌ مبسوط‌ نصر در نخستين‌ سخنراني‌ ما را به‌ ملاحظه‌ اين‌ نكته‌ ياري‌ مي‌دهد كه‌ چرا بازتاب‌هاي‌ طنين‌ اين‌ واژه‌ به‌ هر معنايي‌ كه‌ از آن‌ مراد كنيم، با توجه‌ به‌ تاريخ‌ اخير كاربرد آن، همچنان‌ ابهام‌ آفرين‌ ميماند. افزون‌ بر آن، من‌ با واگذاشتن‌ واژهِ فلسفه‌ كه‌ سقراط‌ و نيز افلاطون‌ در توضيح‌ و شرح‌ وبيان‌ آن‌ عملاً بسي‌ دقت‌ به‌ خرج‌ داده‌اند، موافق‌ نيستم. در همين‌ جاست‌ كه‌ نقد پير هادت‌ ميتواند، به‌ مدد بازگرفتن‌ واژهِ فلسفه‌ به‌ جاي‌ واگذاري‌ آن‌ به‌ واژه‌اي‌ ديگر، مكمل‌ نظر نصر قرار گيرد. با اين‌ همه‌ من‌ اين‌ تك‌ واژه‌ را به‌ عبارت‌ ذاتاً مكمل‌ ‘فلسفهِ الهي’ بسط‌ داده‌ام‌ تا بدين‌ طريق‌ براي‌ اعادهِ همان‌ ابعادي‌ كه‌ نصر (و هادت) سرسختانه‌ از آن‌ دفاع‌ مي‌كنند، اهتمامي‌ صورت‌ گيرد. ساختار معنايي‌ ‘الهيات‌ فلسفيPhilosophical theology’، قريب‌ به‌ ساختار اضافه‌ در زبان‌ عربي‌ است‌ كه‌ مطابق‌ آن‌ دو اسم‌ در كنار هم‌ قرار ميگيرند تا مانند ‘خانهِ خانواده(Family house) ‘ يكي‌ نقش‌ واصف‌ ديگري‌ را1 ايفا كند. در چنين‌ مواردي، ساختار اضافي‌ با پيوند دو كلمه‌ به‌ يكديگر نسبت‌ وصفي‌ متقابلي‌ را براي‌ هر دو كلمه‌ بنا مي‌نهد. البته‌ ميان‌ زبانها تفاوت‌ هايي‌ وجود دارد، چنانكه‌ اين‌ مقايسه‌ ما را در نشان‌ دادن‌ اضافهِ صفت‌ به‌ اسم‌ در انگليسي‌ ياري‌ مي‌كند: الهيات‌(theology) به‌ آنچه‌ ما مشخصاً در جهت‌ اهتمام‌ به‌ بيان‌ نسبت‌ امر وحداني‌(the one) به‌ آنچه‌ كه‌ هست‌ انجام‌ مي‌دهيم، اطلاق‌ مي‌گردد؛ واژه‌ فلسفي‌(Philosophical) شيوه‌اي‌ را كه‌ برگزيده‌ايم‌ وصف‌ مي‌كند، زيرا واقعياتي‌ كه‌ در حيطهِ پژوهش‌ ما قرار دارند، جز از طريق‌ كاربرد ابزار فكري‌ لازم‌ و ضرور قابل‌ درك‌ نمي‌شوند. با اين‌ همه‌ ادغام‌ يا همجواري‌ اين‌ دو واژه‌ بايد به‌ يادمان‌ آورد كه‌ پژوهش‌ هايي‌ از اين‌ گونه‌ چه‌ بسا هم‌ براي‌ فلاسفه‌ و هم‌ براي‌ الهي‌ دان‌ها نامأنوس‌ به‌ نظر آيند، زيرا نتيجه‌ ادغام‌ يك‌ واژهِ پيوندي‌ ناب‌(genuine hybrid) است. بدين‌ لحاظ، الهيات‌ فلسفي‌ نمي‌تواند ذيل‌ ‘فلسفه‌ دين’ مندرج‌ گردد، زيرا فرض‌ و ادعاي‌ اين‌آموزه، بر آن‌ است‌ كه‌ احكام‌ و گزاره‌هاي‌ ايماني‌ به‌ محك‌ و ملاك‌ جنسي‌ فلسفه‌ تحويل‌ مي‌گردند، و اين‌ احكام، احكامي‌ هستند كه‌ وقتي‌ عبارت‌ ما بر اشتغال‌ به‌ الهيات‌ تأكيد دارد،به‌ طور رايج‌ به‌ ذهن‌ متبادر مي‌شوند. معهذا تأملات‌ ما چه‌ بسا از نظر الهي‌ دان‌ها نيز نامربوط‌ تشخيص‌ داده‌ شود، زيرا اغلب‌ متفكران‌ متعلق‌ به‌ سنت‌ ابراهيمي‌ به‌ ندرت‌ قدرت‌ تحمل‌ (و ذوق) آن‌ تفكراتي‌ را دارند كه‌ آنها را ملزم‌ مي‌كند تا با توسل‌ به‌ ابزار مفهومي، كه‌ بحق‌ نابسنده‌اش‌ مي‌شمرند، پذيره‌هاي‌ ايماني‌ شان‌ را به‌ پرسش‌ كشند. با اين‌ همه‌ كسان‌ ديگري‌ از ميان‌ ما، از جمله‌ خود من‌ و نصر، بر اين‌ امر واقفيم‌ كه‌ پژوهش‌ بشري‌ در امور گوناگون‌ از جمله‌ الوهيت‌ به‌ سهولت‌ نمي‌تواند از ابزار مفاهيم‌ چشم‌ پوشي‌ كند، حتي‌ اگر اين‌ پژوهش‌ها به‌ گونه‌اي‌ باشد كه‌ در همين‌ ابزار نيز تحول‌ و دگرديسي‌ ايجاد كند. 1) سخنراني‌هاي‌ گيفورد: معرفت‌ و امر قدسي‌ بنابراين‌ همانطور كه‌ نصر در ارائه‌ و معرفي‌ مؤثر سنت‌ اشراقي‌ اش‌ به‌ روشني‌ نشان‌ مي‌دهد، در چنين‌ پژوهش‌هايي‌ عقل‌ و ايمان‌ متقابلاً مي‌توانند مناط‌ اعتبار قرار گيرند. در حقيقت، به‌ سبب‌ همين‌ مناط‌ دو جانبه‌ است‌ كه‌ به‌ نظر من‌ او به‌ مشاركتي‌(mutuality) رسيده‌ است‌ كه‌ گاه‌ واژه‌ هايي‌ كه‌ او در بيان‌ علم‌ قدسي‌(Scientia Sacra) به‌ كار مي‌برد، آن‌ را نقض‌ مي‌كند. شايد در واقع‌ مفهوم‌ ‘ايمان’ آنگونه‌ كه‌ من‌ مراد مي‌كنم‌ با اهتمام‌ نصر در شرح‌ و بيان‌ فهمي‌ كه‌ علم‌ قدسي‌ در طلب‌ آن‌ است، تفاوت‌ عميقي‌ داشته‌ باشد، معذالك‌ من‌ بر آن‌ نيستم‌ كه‌ اين‌ تفاوت‌ به‌ تفاوت‌ ايمان‌ مسيحي‌ و اسلامي‌ راجع‌ مي‌گردد. به‌ طور خلاصه، من‌ در ملاحظات‌ انتقادي‌ خود آنقدر جرات‌ به‌ خرج‌ خواهم‌ داد كه‌ بپرسم‌ آيا آنچه‌ نصر عرضه‌ مي‌كند، موجب‌ واگذاري‌ چيزي‌ از سنخ‌ يگانگي‌ و بي‌ مانندي‌ وحي‌ و مكاشفه‌ به‌ هنجارهاي‌ آن‌ چيزي‌ نمي‌شود، كه‌ او خود آن‌ را ‘شهود عقلي(intellectual intuition) ‘ مي‌خواند و آن‌ ادراكي‌ است‌ كه‌ حصول‌ آن‌ تنها براي‌ بعضي‌ از مشايخ‌(adepts) يا عرفا و اهل‌ راز(gnostics) ميسر است‌ و در عين‌ حال‌ آشكارا قائم‌ به‌ آن‌ مكاشفه‌اي‌(revelation) است‌ كه‌ او خود سرسختانه‌ از آن‌ جانبداري‌ مي‌كند. وي‌ تأكيد ميكند كه‌ مكاشفه‌ براي‌ چنين‌ عرفاني‌gnosis در حكم‌ ‘امر انصراف‌ناپذير(sine qua non) ‘ است. – آدمي‌ ‘نيازمند مكاشفه‌اي‌ است‌ كه‌ تنها آن‌ مي‌تواند خرد را در او فعليت‌ بخشد و آن‌ را در ايفاي‌ نقش‌ درست‌ اش‌ هدايت‌ كند.’ (148)2 در عين‌ حال‌ شرح‌ و بيان‌ عرفان‌ به‌ اين‌ نحو مانع‌ از ترسيم‌ و تشخيص‌ اين‌ امر مي‌شود كه‌ چگونه‌ مناسبت‌ انساني‌ مكاشفه‌ و ايمان‌ براي‌ اين‌ وجه‌ فريد و يگانهِ ادراك‌ ضرورت‌ دارد. دست‌ كم، نصر تا فصل‌ پاياني‌ كتابش‌ يعني‌ ‘شناخت امر قدسي،همچون‌ رستگاري’ از بيان‌ اين‌ مطلب‌ سر باز مي‌زند. در اين‌ فصل‌ است‌ كه‌ او ‘شهود عقلي’ را در مقابل‌ آنچه‌ نامش‌ را ‘دانش‌ محقق(realised knooledge) ‘ مي‌گذارد، ابتر و ناكامل‌ مي‌داند و آن‌ دانشي‌ است‌ كه‌ مستلزم‌ تخصيص‌ شخصي‌(personal appropriation) از طريق‌ ‘تمرينات‌ روحي’ (اصطلاح‌ هادت) است. بنابراين‌ پيشنهاد من‌ به‌ عنوان‌ يك‌ خواننده‌ آن‌ است‌ كه‌ فصلهاي‌ اوليه‌ در پرتو فصل‌ پاياني‌ بازخواني‌ شود، همچنانكه‌ ميتوان‌ از طريق‌ طرح‌ دوبارهِ آنچه‌ ارسطو در باب‌ ‘انسان‌ اشرف(managnanimous man) ‘ ميگويد با توجه‌ به‌ تأملات‌ بعدي‌ وي‌ در مورد دوستي‌ كتاب‌ اخلاق‌ وي‌ را به‌ شكلي‌ ديگر دريافت. و اين‌ قياس‌ نه‌ چندان‌ بي‌ مناسبت‌ است، زيرا همانطور كه‌ به‌ باور من‌ استدلال‌ ارسطو در جانبداري‌ از فضيلت، اگر به‌ مدد ديدگاه‌هاي‌ نسبي‌ آثار بعدي‌ وي‌ به‌ شكلي‌ ديگر دريافت‌ نشود، به‌ وخامت‌ خواهد گراييد، بر اين‌ باور نيز هستم‌ كه‌ فصل‌ پاياني‌ كتاب‌ نصر به‌ ارائهِ طريقي‌ مي‌پردازد كه‌ اظهارات‌ اوليهِ او در باب‌ عرفان‌ و اوصاف‌ آن‌ را به‌ طريقي‌ مستحكم‌تر با سنت‌هاي‌ ايماني‌ يكپارچه‌ مي‌كند، و اين‌ دقيقاً به‌ منظور گراميداشت‌ يادداشت‌هاي‌ پيشگويانهِ وي‌ در مورد سنت‌ است‌ كه‌ خود به‌ روايت‌ انتقادي‌ آغازين‌ كتابش‌ در باب‌ ‘دانش‌ و تقدس‌ زدايي‌ آن’ جاني‌ تازه‌ مي‌بخشد. سه‌ سخنراني‌ بعدي‌ به‌ ارائه‌ شرح‌ و تفسير سازنده‌اي‌ دربارهِ سنت، طريقي‌ كه‌ سنت‌ از اهتمام‌ هايي‌ براي‌ بازيافت‌ امر قدسي‌ خبر مي‌دهد و چگونگي‌ سرچشمه‌ گرفتن‌ علم‌ قدسي‌ از اين‌ بازيافت، مي‌پردازد. حاصل‌ بحث‌ نگرگاه‌ مكان‌

 

دانلود فایل

تحقیق انقلاب اسلامي و بررسي تحولات جهاني همزمان با‌ آن | ویرایش نو baran

تحقیق انقلاب اسلامي و بررسي تحولات جهاني همزمان با‌ آن , تحقیق, انقلاب, اسلامي, و, بررسي, تحولات, جهاني, همزمان, با‌, آن,
نام پژوهش :
انقلاب اسلامي
و بررسي تحولات جهاني همزمان با‌ آن

مقدمه:
بي شك ارائه يك تحليل همه جانبه و واقع بينانه از انقلاب اسلامي و بررسي تحولات جهاني همزمان با آن ضروريست – زيرا هيچكس نمي تواند جنگ ابر قدرتها و تلاش آنان براي غارت و سلطه بر جهان سوم را ناديده انگارد و چه بسيار رودر روئيها وهم چنين چه بسيار سازشها ، كه بين آنان براي تجاوز يا ادامه استثمار ملتي مستضعف صورت پذيرفته است كه از يكسو بحران جهان را ساخته ( حركت ناوگان شوروي بسوي كوبا در سال 1961 و آماده باش نظامي امريكا كه لحظات اضطراب آوري براي جهانيان پديد آورد ، با بازگشت كشتيهاي شوروي در برابر اولتيماتوم آمريكا ،خاتمه يافت و همچنين در مورد كره در سال 1950 وجنگ سوئز در سال 1956) واز سوي ديگر نمونه هاي بسيار تفاهم آنها (آنگولا ، لبنان كه آمريكا حضور سربازان كوبايي را در آنگولا « مفيد » تشخيص داده و روسيه در قبال جنايات فالانژها در لبنان كوچكترين عكس العملي نشان نميداد) اين نظر را تقويت كرده است كه بدون «چراغ سبز » يك ابر قدرت ويا قدرت بزرگ ، ابر قدرت ويا قدرت بزرگ ، ابر قدرت ديگر در هيچ كجا ي جهان از «خط » عبور نمي كند وهمه با هم بر سر خوان پر از خون وضبحه مللي ستم كشيده بساط عيش خود را گسترده و ميگسترانند – عملكرد ابر قدرتها و قدرتها بر روي كشورهاي جهان سوم آنچنان وسيع وعميق بوده است كه حتي برخي انقلابها را خود هدايت كرده وبه انحراف كشانده اند ودر موارد ديگر ، انقلابها يا از آغاز مستقيماً باخود جهانخواران درگير بوده ويا به محض قيام بيدرنگ ابرقدرتها در صحنه آن بعنوان يكي از عوامل وجناحهاي نبرد ظاهر شده اند و نقش خود را ايفا كرده اند انقلاب اسلامي ايران نيز ، بويژه با توجه به سلطه همه جانبه مستكبرين در طول سالهاي دراز حكومت پهلوي ونفوذ هاي استثمار گرانه با توجه به سابقه انگليس ، نقش عمده امريكا وهمسايگي حساس شوروي يكي از بزرگترين و موثرترين انقلاب در قرون اخير است و آنها بمنظور حفظ سلطه خود بر جهان نمي توانند نسبت به عظمت و شكوهي كه اين انقلاب دارد عكس العمل نشان ندهند – وبا توجه باينكه انقلاب اسلامي ايران در طي نيم قرن اخير اولين انقلابي است كه ناقوس مرگ استعمار نوين در قالب مفاهيم استبداد واستثمار واستكبار جهاني بسر كردگي امپرياليسم غرب را بصدا در آ‎ورده ، لذا در اين مبحث به تحليل سياستهاي مزدورانه امپرياليسم با اشاره به روابط نظامي ، سياسي و اقتصادي امپرياليسم امريكا ، روسيه شوروي بلحاظ حساسيت همسايگي با ايران و نفوذ بيش از سه قرن انگلستان در ايران با چشم اندازي از تاريخ روابط في مابين اين سه كشور و آنچه كه اينان بر سر ملت ما آوردند نگاهي مي افكنيم ، سپس با مدد از آمار و ارقام به اوضاع اقتصادي حاكم بر ايران مي پردازيم كه در آن قرار دادهاي تحميلي بر ملت محروم و تحت ستم ميهنمان همچنين ميزان دست نشاندگي رژيم جنايتكار شاه را در اجراي سياستهاي امريكا نشان خواهيم داد ودر غايت تاثير انقلاب ايران در منطقه و جهان كه امپرياليسم غرب را بر آن داشت تا نوچه اش عراق را واداربه حمله عليه ايران كند و بدنبال آن اشاره مختصري به سياست خارجي ايران در بعد از انقلاب اسلامي خواهيم داشت .

الف : سلطه نظامي :
در اينجا لازم بتذكر است كه قدرتهاي جهاني تنها بلحاظ افزايش جو قهر نيست كه محتاج گسترش روز افزون صنايع نظامي هستند ، ونيز تنها بدان خاطر نيست كه سرمايه گذاريهاي نظامي از طريق حذف اثرات نيروهاي محركه اقتصادي عامل تعديل وثبات اقتصادي هستند بلكه عمده تا بخاطر آنست كه روابط مسلط وزير سلطه قائم بزور است و فقدان اين عامل به كشورهاي زير سلطه امكان ميدهد خود را بسرعت از زير بار سلطه رها سازند . در حقيقت تجزيه روز افزون جامعه و اقتصاد زير سلطه جز با اعمال زور ، ممكن نيست و بديگر سخن افزايش جو قهر هم نتيجه مقاومت وهم بر اثر اعمال روز افزون زور است واز اينروست كه هزينه هاي نظامي در جهان با سرعت سرسام آوري افزايش مي يابد .
در سال 1974 ايران به تنهايي به اندازه تمامي كشورهائي كه از آمريكا كمك نظامي دريافت داشته ويا اسلحه خريده اند ، اسلحه خريده است اين تابلو عينا از مجله آلماني « اشپيگل » نقل مي شود .
در سال 1974 از 13 كشوري كه نامشان در اين جدول آمده است ، ايران به تنهائي «3794» ميليون دلار و 12 كشور بقيه بر روي هم « 3967» ميليون دلار اسلحه خريده اند وايران واسرائيل دو ابزار دست امريكا بر رويهم « 5912» ميليون دلار اسلحه خريده اند . با اين تفاوت كه پول سلاح تحويلي به اسرائيل راخود آمريكا پرداخته است وپول اسلحه خريداري ايران را از محل در آمد نفت داده اند . وبودجه نظامي ايران در طول برنامه پنجم بر اساس خريد سالانه 4 ميليارد دلار اسلحه تنظيم شده بود و نيز از جمله صرفه جوئيهائي كه آمريكائيان از جهت كشورهاي نفت خيز بود خود بعمل مي آ‎ورند و مي آورند ، تحميل هزينه هاي دفاع از جهان آزاد (سرمايه داري ) به كشورهاي نفت خيز تابع و مطيع و بيشتر از همه ايران بود . آمريكائيان اين هزينه ها را كه بعلت افزايش جو قهر دائم بر ميزان آن افزوده ميشود با اين كشورها تحميل ميكنند ، بخشي از اين هزينه ها را هم تحت عنوان كمك و پيش خريد و سرمايه گذاري مشترك تحميل مي شود .
تا سال 1357 آمريكا هزينه هاي نظامي در خليج فارس ، هزينه هاي خرابكاري دركشورهاي عربي بويژه عراق و لبنان و اردن وهزينه هاي « حفظ وضع موجود » در كشورهاي منطقه و.. را به عهده ايران واگذار كرده بود .
از 8/7 ميليارد دلار بودجه نظامي سال 1975 تخمين زده مي شود كه بيش از 5 ميليارد آن خرج خريدهاي نظامي از خارج شده است ،منابع مختلف ميزان خريدهاي نظامي از آمريكا وغرب را يكسان ذكرنمي كنند .
« نيويورك تايمز» 9 فوريه 77- ميزان خريدهاي نظامي ايران از آمريكا را از سال 1972 به بعد به بيش از 15 ميليارد دلار تخمين ميزند فهرستي كامپيوتري كه از طرف وزارت دفاع آمريكا تهيه شده است و ظاهراً بجز 16 مورد سري ( 8 مورد در ارتش و 8 مورد در نيروي دريايي ) كليه خريدهاي نظامي ايران را اعم از اسلحه وخدمات آورده است .
ميزان كل خريد ايران از آ”مريكا بين 67- 1977 را بيش از 5/11 ميليارد دلار مينويسد – و بر اساس يك بر

 

دانلود فایل

تحقیق انقلاب اسلامي و انتفاضه فلسطين | ویرایش نو baran

تحقیق انقلاب اسلامي و انتفاضه فلسطين تحقیق, انقلاب, اسلامي, و, انتفاضه, فلسطين, انقلاب اسلامي و انتفاضه فلسطين
1- انقلاب اسلامي و تآثير آن بر جنبش آزاديخواهي مردم فلسطين
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در برابر قدرتمندترين رژيم خاورميانه و بزرگترين متحد
آمريكا و رژيم صهيونيستي ، بارقه‌هاي اميد را در ميان مردم فلسطين زنده كرد.
رهنمودهاي حضرت امام را حل (ره) ساختار مبارزه عليه رژيم صهيونيستي را دگرگون ساخت و انقلابي عظيم را در صحنه مبارزات پديد آورد و پرچم اسلام و مبارزات اعتقادي را به اهتزاز در آورد و همانگونه كه ملت ايران را با احياي اسلام زنده كرد ، ملتهاي فلسطين و لبنان و00
را نيز متحول ساخت. امام با زدودن زنگارهاي تحريف از چهره اسلام ناب خون تازه‌اي در رگهاي به خواب رفته جهان اسلام به جريان انداخت و طومار تمام محاسبات و معادلات استكبار جهاني و صهيونيزم بين المللي را در هم پيچيد و استراتژي‌هاي هژمونيك اين غده سرطاني را با مشكل مواجه ساخت و فلسطيني‌هاي آواره و اسير را در سرزمينهاي اشغالي به حركت در آورد.
وضعيت منطقه و سرزمين‌هاي اشغالي در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي
به وجود آمدن اميد در دل مسلمانان بويژه فلسطينيان عزم آنها را در مبارزه جدي ساخت. در آن شرايط وضعيت سرزمينهاي اشغالي به شرح ذيل بود :
1- قرار داد كمپ ديويد و ضيافت سادات در به رسميت شناختن اسرائيل و تعهد او با رژيم
صهونيستي مبني بر تضمين امنيت مرزهاي اسرائيل موجب شد تا وي از هر گونه مبارزه ضد اسرائيلي جلوگيري نمايد و مساعي خود را در راه اضمحلال ملت فلسطين به كار بندد و آنها را متفرق نمايد.
2-حكومت ملك حسين در اردن با حمله به فلسطيني‌ها و كشتار بي‌رحمانه آنان در سپتامبر سياه و بر چيدن پايگاههاي آنها اسرائيل را به رسميت شناخت.
3-لبنان نيز به علت ساختار فرقه‌اي از اتخاذ يك موضع مشخص عاجز بوده و در مراحل مختلف مبارزات اعراب با رژيم صهيونيستي بصورت طيفي عمل نموده و گاهي سكوت و گاهي پشتيباني و گاهي بر عكس عمل نموده است.
4- سوريه هم پس از روي كار آمدن حافظ اسد ، در سال 1973 فرضيه مبارزه مسلحانه را با اسرائيل در معرض آزمون قرار داده و با عدم همراهي مصر و عدم همراهي و حمايت به موقع شوروي سابق مواجه گرديد كه نتيجه آن شكست تز مبارزه كلاسيك با اسرائيل و سر آغاز نوعي حركت تبليغاتي و سياسي عليه رژيم صهيونيستي بود ، اما خود آنها به خوبي مي‌دانستند كه اين نوع مقابله هيچگاه رژيم صهيونيستي را به تهديد قطعي مواجه نمي‌سازد.
5- سازمان آزاديبخش فلسطين (صاف) نيز گرچه با انگيزه‌هاي انقلابي ، مبارزه با صهيونيست‌ها را آغاز كرد و در ابتدا هم درخشش‌هايي را كسب نمود اما به علت عدم وجود انگيزه‌هاي متعالي مبارزاتي و نيز وابستگي سران آن به دولتهاي محافظه كار و مرتجع عرب از ادامه كار مبارزه عاجز مانده و با نزديكي به مصر و اردن سعي در تقويت گرايشهاي سازشكارانه نمود.
6- رژيم‌هاي مرتجع عربي در شمال آفريقا و حواشي جنوب خليج فارس اگر چه اسرائيل را به رسميت نشناخته بودند اما در عمل ضمن هماهنگي كامل با روابط محافظه كارانه‌اي كه با رژيم صهيونيستي در پيش گرفتند ، ثابت كردند كه تمايل غالب آنها به سمت سازش با اين رژيم است.
7- با مسدود شدن امكان حضور و مبارزه فلسطين‌ها با اسرائيل در كشورهاي مصر و اردن
فقط كشورهاي لبنان و سوريه در جبهه مقاومت باقي ماندند ، بنابر اين فلسطيني‌ها مجبود به هجرت به لبنان و ايجاد پايگاههاي مبارزاتي در اين كشور شدند و پس از انقلاب موج جديدي حول اسلام آغاز گرديد.
تآثير انقلاب اسلامي بر مبارزات ضد صهيونيستي
پيروزي انقلاب اسلامي ايران نقش تعيين كننده‌اي در تغيير استراتژي‌هاي مبارزاتي جنبشهاي جهان اسلام داشت. با ظهور انقلاب اسلامي در ايران ، فعلآ بي هويتي در صحنه مبارزات ضد صهيونيستي مرتفع گرديد و با ظهور حركت مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) و سازمان جهاد اسلامي فلسطين و حزب الله لبنان و جايگزين شدن گرايش‌هاي اسلامي به جاي تفكرات ناسيوناليستي صاف و بوجود آمدن تشكيلات فتح ، مبارزات ضد صهيونيستي حول محور اسلام در ميان فلسطيني‌ها مستقر در سرزمينهاي اشغالي مشكل تازه‌اي گرفت و جنب و جوش جديدي در ميان آوارگان فلسطيني پديدار گشت و عليرغم متفرق شدن ملت فلسطين با مبنا قرار گرفتن اسلام ، هويت واحدي ظهور كرد و انسجام خاصي در ميان ملت فلسطين پديدار گشت.
نهضت‌هاي اسلامي در كشورهاي عربي در مصر نضج گرفت و شور و شعف خاصي در تشكيلات اخوان المسلمين پديد آمد و رژيم‌هاي مرتجع و سازشكار سخت در موضع انفعال و ضعف قرار گرفتند. جنبش‌هاي اسلامي تحت نام انتفاضه

 

دانلود فایل

تحقیق آرمان، دستاوردها و آسيب شناسي انقلاب اسلامي | ویرایش نو baran

تحقیق آرمان، دستاوردها و آسيب شناسي انقلاب اسلامي تحقیق, آرمان,, دستاوردها, و, آسيب, شناسي, انقلاب, اسلامي آرمان، دستاوردها و آسيب شناسي انقلاب اسلامي
مقدمه
آرمان ها ، دستاوردها و آسيب شناسي انقلاب اسلامي، سه مساله به هم پيوسته و مهم اند كه در اين فصل مورد مطالعه قرار مي گيرد . آرمان ها ، همان اهداف سلبي و ايجابي انقلابند كه مردم به منظور دستيابي به آن ها عليه رژيم پهلوي شوريده و تا سرنگوني آن از پاي ننشيند . دستاوردهاي انفلاب نيز آرمان هايي هستند كه تحقق يافته اند
در درجه بعد ، انقلاب ممكن است پس از پيروزي با انواع آفات ، موانع و آسيب ها روبرو شود و روند آن را با مشكلات متعددي مواجه سازد . آسيب شناسي انقلاب به ما كمك مي نمايد تا انحرافات احتمالي و تدريجي پديده انقلاب را بشناسيم و با پيش گيري از وقوع آن ها ، انقلاب را در جهت رسيدن به آرمان هايش ياري كنيم .

آرمان هاي انقلاب اسلامي
آرمان هاي انقلاب اسلامي را از خلال شعارهاي مردم در دوران پيروزي و پيام هاي رهبران سياسي و فكري به خصوص رهبري منحصر به فرد امام
خميني (ره) با استفاده از روش تحليل محتوا مي توان شناخت .
نكته مهم آن است كه اين هدفها در روند نهضت اسلامي به صورت كلي و غير شفاف بيان مي گرديدند كه پس از پيروزي انقلاب در كشاكش حوادث و رويدادها و نيز در قانون اساسي 1358 به مقدار زيادي شفاف تر و جزئي تر شده اند.
مهم ترين آرمان هاي انقلاب در حوزه هاي سياست ، اجتماع ، فرهنگ و اقتصاد عنارتند از :

الف. آرمان هاي فرهنگي و اجتماعي
مهمترين آرمان هاي فرهنگي و اجتماعي انقلاب اسلامي عبارتند از :
1-ايجاد محيط مساعد براي رشد فضايل اخلاقي بر اساس ايمان و تقوا
2- مبارزه با مظاهر فساد و تباهي
3- بالابردن سطح آگاهي هاي عمومي با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاي گروهي .
4- آموزش و پرورش و تربيت بدني رايگان براي همه در تمتم سطوح و تسهيل و تعميم آموزش عالي تا سر حد خود كفايي كشور
5- تقويت روح بررسي و تتبع و ابتكار از طريق تاسيس مراكز تحقيق و تشويق محققان

 

دانلود فایل

تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي | ویرایش نو baran

تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي تحقیق, برگزيده, اي, از, تاريخ, پيامبر, اسلامي برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي
مقدمه :
نوشته اند كه شماره مسلمانان در جنگ تبوك به سى هزار نفر رسيد و ده هزار اسب و دوازده هزار شتر داشتند, برخى هم عده مسلمانان را چهل هزار و بعضى ديگر هفتادهزار گفته اند ((366)).
ابوخيثمه
((ابوخيثمه )) از كسانى بود كه در حسن عقيده چند روزى با رسول خدا رهسپار بود,ولى به مدينه بازگشت و در كنار همسران خود آرميد او پشيمان گشت و گفت : پيامبرخدا در آفتاب و گرما رهـسـپـار باشد و ((ابوخيثمه )) در سايه اى سرد و خوراكى مهيا و بازنانى زيبا در مدينه بماند؟ از انـصـاف به دور است , سپس به زنان خود گفت : توشه فراهم كنيد و زنان چنان كردند, آنگاه شتر خـود را سوار شد و به راه افتاد و همچنان مى رفت تا در تبوك به آن حضرت ملحق شد رسول خدا وى را تحسين كرد و درباره اودعاى خير فرمود ((367)).

همسفران منافق
در غـزوه تـبـوك مـردانـى مـنـافـق نـيـز هـمـراه رسول خدا(ص ) رهسپار شده بودند, ازجمله : ((وديـعـة بـن ثـابـت )), ((جـلاس بن سويد)), ((مخشى بن حمير)) و ((ثعلبة بن حاطب )) كه احيانا سـخـنـان كـفـرآمـيز مى گفتند, از جمله اصحاب رسول خدا در سرزمين حجر از بى آبى شكايت كـردنـد, رسول خدا دعا كرد و ابرى پديد آمد وبارانى باريد و همه سيراب وشاداب شدند, اصحاب رسول خدا به يكى از منافقان گفتند: با اين معجزه ديگر چه جاى نفاق و ترديد است ؟ گفت : ابرى رهگذر بود كه بر حسب تصادف در اين جاباريد ((368)).
و نـيـز چـون شـتر رسول خدا در بين راه گم شد و اصحاب در جستجوى او بيرون شدند,يكى از مـنـافقان به نام ((زيدبن لصيت )) گفت : مگر محمد نمى پندارد كه پيامبر است وشما را از آسمان خبر مى دهد, پس چگونه اكنون نمى داند شترش كجاست ؟ رسول خدا(ص ) از گفتار زيد خبر داد و گفت : من پيامبرم و جز آنچه خدا به من تعليم مى دهدچيزى نمى دانم , اكنون خدا جاى شتر را به من بازگفت , شتر در فلان دره است و مهارش به درختى گير كرده است , برويد او را بياوريد.
بـه هر حال هر كدام از منافقان , سخنى كفرآميز از در نفاق گفتند تا آنجا كه ((مخشى بن حمير)) گـفت : به خدا قسم , راضى ام قرار باشد كه هر كدام ما را صد تازيانه بزنند, اما بر اثر اين گفته هاى شـما چيزى از قرآن درباره ما نازل نشود, آنگاه آيات 64 ـ66 و 74 از سوره توبه درباره ايشان نازل گشت .

داستان ابوذر غفارى
((ابـوذر)) از كسانى بود كه پس از گذشتن چند روز از حركت رسول خدا به راه افتاد ودر يكى از مـنـازل بـين راه به رسول خدا ملحق شد و رسول خدا درباره وى دعا كرد و چنين گفت : ((خدا ابوذر را رحمت كند, تنها مى رود و تنها مى ميرد و تنها برانگيخته مى شود)).
((عـبـداللّه بـن مـسعود)) خود, اين سخن را در غزوه تبوك درباره ابوذر از رسول خداشنيد و او به هـنـگـام مـرگ ((ابـوذر)) آنـچـه رسـول خـدا درباره اش گفته بود, محقق يافت وبراى ديگران بازگفت ((369)).

رسول خدا(ص ) در تبوك
رسول خدا (ص ) با سى هزار مرد وارد تبوك شد, بيست روز آن جا ماند و ((هرقل ))در حمص بود و گزارش نبطى ها درباره تجمع روميان در شام , اصلى نداشت .
رسـول خـدا نـمـازهـا را سـفرى مى خواند و از منزل ((ذى خشب )) تا روزى كه از تبوك به مدينه

 

دانلود فایل

تحقیق كليه مسجدهاي اسلامي در كشور هاي اسلامي(با تصویر) | ویرایش نو baran

تحقیق كليه مسجدهاي اسلامي در كشور هاي اسلامي(با تصویر) تحقیق, كليه, مسجدهاي, اسلامي, در, كشور, هاي, اسلامي(با, تصویر) كليه مسجدهاي اسلامي در كشور هاي اسلامي
مسجد الاقصی
مسجد بیت المقدس در شهر قدس و نخستین قبله مسلمانان بوده است. این مسجد را حضرت داوود علیه السلام بنا کرد و سپس فرزندش، حضرت سلیمان، تکمیلش فرمود، و از آن پس در طول تاریخ بارها تجدید بنا شد، از جمله در عهد عبدالملک بن مروان خلیفه اموی.
مسجدالاقصی یک بار در زلزله‌ای شدید ویران شد، در سال 585 م و در سال 583 هجری قمری توسط صلاح الدین ایوبی مرمت شد، و در قرن نهم هجری قسمت دیگری از مسجد ساخته شد.
در زمان جنگهای صلیبی مسیحیان در همین مسجد توقف داشتند؛ حتی دالانی در آن موجود است که انبار اسلحه لشگریان آنان بوده.
در این مسجد مصلای معروفی است که مورخین آن را مقام حضرت زکریا می‌شمارند. نام مسجدالاقصی در قرآن مجید در سوره اسراء در آیات مربوط به معراج پیامبر اسلام آمده است:«سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجد الاقصی»
در زمان عمر، در سال 15 هجری، شهر قدس توسط مسلمانان فتح شد و عمر خودش نیز به قدس آمد.
بیت المقدس در تاریخ 30 مرداد 1348 هجری شمسی دچار آتش‌سوزی مهیبی شد و قسمت‌های زیادی از آن ویران شد که در سال‌های بعد با کمک کشورهای اسلامی از جمله ایران مرمت گردید.
مسجد عمر در بيت‌لحم

مسجد عمر
مسجد عمر قدیمی‌ترین مسجد و تنها مسجد شهر بیت‌لحم است که به نام عمر بن خطاب دومین خلیفهٔ مسلمانان نامگذاری شده‌است. مسجد عمر در سال ۱۸۶۰ میلادی و در سال ۱۵ هجری به دستور خلیفه بنا گشت. این مسجد در سال ۱۹۵۵ بازسازی شده‌است.

مسجد جامع عمرو بن عاص

مسجد جامع عمرو بن العاص اولین مسجدی است که در مصر و نیز در تمام إفریقا بنا شده‌است. این مسجد در وقت بنا ۵۰ ذراع مساحت داشت در ۳۰ ذراع و آن را شش در بود. این مسجد به امر صحابی عمروعاص ساخته شد که فاتح مصر خود او بود. جنبی از مسجد مقبره پسر عمرو بن العاص است که به عبدالله موسوم بود. و زمانی معاویه امر به توسیع مسجد داد و اکنون مساحت آن بیست و چهار ذراع معماری است. خلیفه مأمون هم یک بار امر به توسیع مسجد داد. صلاح‌الدین ایوبی مسجد را به سال ۵۶۴ هجری از نو ساخت و از کسانی که در این مسجد دروس و خطب و مواعظ داشته‌اند امام شافعی ، لیث بن سعد، ابوطاهر سلفی و إبن هشام است.
مسجد قباء

مسجد قبا
مسجد قباء نخستین مسجد جهان اسلام است که درست در

 

دانلود فایل