ايجاد

دریافت تحقیق راه كارهاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي با کد 19560

تحقیق, راه, كارهاي, ايجاد, انگيزه, در, دانش, آموزان, و, تاثير, آن, در, پيشرفت, تحصيلي

تحقیق راه كارهاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي

راه كارهاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي
1-طرح مطالب درسي به صورت پرسش هاي جالب : مطلب يا موضوعي را كه مي خواهيم كودك و نوجوان يادبگيرد ، به صورت پرسش يا پرسش هايي روشن و جالب كه آنها را به فعاليت ذهني و پويندگي ترغيب نمايد ، مطرح كنيم . بايد تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نياز به وجود آيد .
2-دانش آموزان در اثر شكست در درسي نسبت به آن نگرش منفي پيدا مي كنند بايد به آنها كمك كرد تا با كسب موفقيت در درس جديد ، به تصويري مثبت از توانايي خود دست يابند زيرا يادگيري همراه با موفقيت به ايجاد انگيزه منجر مي شود .
3-تجربه و تماس مستقيم با مطالب درسي : سعي نماييد تا دانش آموزان آنچه را كه مي خواهند يادبگيرند با آن تماس پيدا نموده و تجربه مستقيم و عملي داشته باشند .

دانلود فایل

دریافت تحقیق روش‌هاى مربيان در مدرسه به‌منظور ايجاد خلاقيت با کد 19571

تحقیق, روش‌هاى, مربيان, در, مدرسه, به‌منظور, ايجاد, خلاقيت

تحقیق روش‌هاى مربيان در مدرسه به‌منظور ايجاد خلاقيت

روش‌هاى مربيان در مدرسه به‌منظور ايجاد خلاقيت
دیدگاه مربیان
ساختار کلاس درس
حقّ انتخاب
محدودیت‌ها و استانداردها
تجارب ویژه
فلسفهٔ کلی آموزش
استراتژی روزانهٔ تدریس
برانگیختن استعدادهای برانگیخته نشده
القاء تدریجی عادات خلاقیت

چنانچه اغلب پدران و مادران کودکان مدرسه تشخيص مى‌دهند، مربيان تأثير بسيار زيادى نه تنها بر موفقيت تحصيلى کودک که بر روش کودک در قبال مدرسه و به‌طور کلى بر يادگيرى دارند.
به همين نحو، مربيان توانائى تضعيف حس کنجکاوى طبيعى کودکان را داشته و مى‌توانند انگيزهٔ آنان را از ميان ببرند، حس احترام به خود را در کودکان سرکوب کنند و مانع از خلاقيت آنان گردند. در بعضى جهات، مربيان خيلى خوب (يا خيلى بد) مى‌توانند نفوذى بسيار قوى‌تر از پدر و مادران بر روى کودکان داشته باشند.
چرا مربيان چنين قدرتى دارند؟ زيرا آنان فرصت‌هائى بيش از پدران و مادران براى برانگيختن و يا تضعيف خلاقيت در اختيار دارند. اغلب کودکان در عرض هفته، زمان بيشترى را با مربيان خود مى‌گذرانند تا با پدران و مادران خود. مربيان بنابر ضرورت شغلى خود مستقيماً مى‌توانند کودکان را مورد ارزيابى قرار دهند و از آنجائى که کودکان مشتاقانه به پيشرفت خود علاقه‌مند هستند، مربيان مى‌توانند به نوعى صداى الهى تبديل شوند.
آيا مربيان حقيقتاً مى‌توانند خلاقيت را آموزش دهند؟ مربيان مطمئناً قادر به آموزش قلمرو مهارت‌ها يعنى مهارت‌هاى علمى و فنى در قلمروهاى خاص مانند سخنوري، رياضيات و يا هنر مى‌باشند. در حقيقت اغلب مردم اين کار را جزئى از شغل مربيان مى‌دانند. مربيان تا حدى مى‌توانند مهارت‌هاى خلاقيت مانند روش‌هاى تفکر دربارهٔ مسائل و قوانين علمى براى تدبير راه‌هاى جديد نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنين مهارت‌هائى را مى‌توان مستقيماً آموزش داد اما بهترين روش انتقال، طرق نمونه بودن خود مربى است.
اما در مورد جزء ديگر خلاقيت يعنى انگيزهٔ درونى چطور؟ آموزش مستقيم انگيزهٔ دروني، غيرممکن است و نمى‌توان به کودکان گفت انگيزهٔ درونى داشته باشند. ولى مربيان مى‌توانند با بيان آزادانهٔ احساس خود از قبيل کنجکاوي، علاقه، شادى و احساس شخصى مبارزه‌طلبي، نمونه‌اى براى کودکان باشند. مهمترين راه براى ترغيب انگيزهٔ درونى در مدرسه، تشکيل کلاس درسى است که محيطى عارى از فشارهاى خارجى که مخرب چنين انگيزه‌اى است داشته باشد.
پس در واقع، مربيان نمى‌توانند بيش از پدران و مادران خلاقيت را به کودکان بياموزند. اما مى‌توانند خلاقيت را رواج داده، پرورش دهند و موجب رشد آن گردند.
ديدگاه مربيان
مهمترين راهى که مربيان از آن طريق قادر هستند خلاقيت را در کودکان ترغيب نمايند حمايت از انگيزهٔ درونى آنان است. همهٔ کودکان، قلمرو مهارت‌ها را در مدرسه فرا مى‌گيرند (بعضى بهتر از ديگران). اغلب آنان از طريق تماس با نمونه‌هاى تفکر خلاق مى‌توانند مهارت‌هاى خلاقيت را به‌دست آورند. اما تعداد کمى از کودکان مدرسه را در حالى ترک مى‌نمايند که انگيزهٔ درونى آنها دست‌نخورده باقى‌مانده است.
انگيزهٔ درونى هنگامى رشد مى‌کند که مربيان معتقد به دادن استقلال نسبى به کودکان در کلاس درس باشند. اما اين سؤال مطرح است که چه نوع مربيانى بيشتر از ديگران قادر هستند کلاس درسى که در جهت استقلال عمل کند تشکيل دهند؟ پاسخ اين است که مربيانى موفق‌تر هستند که کامل نبودن خود را قبول داشته باشند و براى کودکان احترام عميق قائل باشند. با اين روش، حتى مربيان کودکان بسيار خردسال مى‌توانند به آنان کمک کنند در يادگيري، همکارى واقعى بنمايند.
فلسفهٔ کلى آموزش
عناصر اصلى فلسفهٔ آموزش، که موجب ترغيب خلاقيت در کودکان مى‌گردد، عبارت است از:
– يادگيري، بسيار مهم و تفريحى است.
– کودکان به‌عنوان افراد منحصر به فرد قابل احترام و محبت هستند.
– کودکان بايد يادگيرندهٔ فعال باشند. بايد آنان را ترغيب کرد که علايق، تجارب، ايده‌ها و وسايل خود را به کلاس درس بياورند. بايد به کودکان اجازه داده شود که دربارهٔ هدف‌هاى کار روزانهٔ خود با مربيان بحث نمايند و به آنان استقلال کارى داده شود تا تصميم بگيرند چگونه آن هدف‌ها را به انجام برسانند.
– کودکان بايد در کلاس درس خود، احساس آسايش و تشويق کنند. همچنين تنش و فشار نبايد وجود داشته باشد.
– کودکان بايد داراى حس مالکيت و غرور دربارهٔ کلاس درس خود باشند. آنان بايد در سر و سامان دادن کلاس و نگهدارى آن دخالت داشته باشند. بايد تشويق شوند وسايلى را از منزل به کلاس بياورند (حتى ”آشغال“) و از آنها در فعاليت‌هاى آموزشى استفاده کنند. مربيان بايد بگويند ”اين کلاس درس من نيست. اين کلاس درس ماست!“
– مربيان منبع اطلاعات و هدايت هستند نه افراد پليس يا گروهبان‌هاى مشق نظامى دهنده و يا خدا. کودکان بايد براى مربيان احترام قائل شوند اما در حضور آنان نيز، احساس راحتى نمايند.
– مربيان باهوش هستند اما کامل نيستند.
– کودکان بايد براى بحث بى‌پرده و دربارهٔ مسائل با مربى يا همکلاسى‌هاى خود، احساس آزادى نمايند. اين کلاس درس براى همه است و براى حفظ آرامش آن شريک هستند.
– تجارب يادگيرى بايد حتى‌الامکان به تجارب دنياى واقعى کودکان نزديک باشد. کودکان بايد در کلاس قدرت و مسئوليت داشته باشند.
ساختار کلاس درس
بارزترين تفاوت ميان سبک‌هاى کلاس درس طى سى سال گذشته، تفاوت ميان کلاس درس ”باز“ و ”سنتي“ بوده است. اگرچه کلاس درس باز اشکال مختلفى به خود مى‌گيرد؛ اما به‌طور کلى داراى ساختار قابل انعطاف‌تر، محدوديت‌هاى کمتر بر عملکرد دانش‌آموز و توجه بيشتر به فرديت وى مى‌باشد.
استراتژى روزانهٔ تدريس
استراتژى‌هاى خاصى وجود دارد که

دانلود فایل

دریافت تحقیق نقش زبان در ايجاد ارتباط با کد 19861

تحقیق, نقش, زبان, در, ايجاد, ارتباط

تحقیق نقش زبان در ايجاد ارتباط

نقش زبان در ايجاد ارتباط

جامعه‌شناسي، و انسان‌شناسي بر روي شماري از موضوعات آن صورت مي‌گيرد كه بسياري از آنها را در اين مورد بررسي قرار خواهيم داد.
در اين فصل توجه خود را معطوف به كاربرد اصلي زبان ، يعني ارتباط ، خواهيم كرد. خواهيم ديد ارتباط چه مشكلاتي براي كاربرد شناسي ايجاد مي‌كند و داراي كدام ساخت است . در نهايت به برخي موضوعات ويژه در كاربرد‌شناسي خواهيم پرداخت.
طرح مسئله
شايد رايج‌ترين ويژگي تعامل انسان كه به سختي آن را قابل ملاحظه مي‌دانيم، اين است كه ما صحبت مي‌كنيم. بعضي اوقات با اشخاص خاص، بعضي اوقات با هر كس كه گوش مي‌دهد، و در زماني كه كسي را براي گوش كردن نمي‌بابيم، با خودمان صحبت مي‌كنيم. اگرچه زبان انسان، نقش‌هاي بسيار متنوعي را ايفاء ميكند- از بيدار كردن كسي در صبح زود با گفتن تا نامگذاري يك كشتي با گفتن ولي در اينجا به آن كاربرد‌‌هاي زبان خواهيم پرداخت كه براي ارتباط انسان، ابزاري است. براي مثال، متكلمين ماهرزبان انگليسي حقايقي از قبيل زير را مي‌دانند:
الف- براي سلام به كارمي‌رود.
ب- براي خداحافظي به كار مي‌رود.
ج – گروه به طور صحيح مي‌تواند توسط متكلم در يك موقعيت خاص براي اشاره به ميز خاصي بكار برود.
د – گروه به طور صحيح مي‌تواند توسط متكلم در يك موقعيت خاص براي اشاره به ميز خاصي بكار برود.
ه – براي درخواست نمك به كار مي‌رود.
و – براي پرسيدن سن شخصي به كار مي‌رود.
ز – براي بيان اينكه باران مي‌بارد، مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
ح – براي قول دادن مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
ما از اين فهرست مي‌توانيم به شمه‌اي از انواع گستردة كاربردهاي احتمالي زبان دست يابيم، ولي قبل از مرور اين كاربردهاي گوناگون، نخست بايد بين استفاده از زبان براي انجام دادن كاري، واستفاده از زبان در انجام كاري تميز قايل شويم، بدون شك يك حقيقت بسيار مهم دربارة انسان اين است كه ما زبان را در اكثر افكارمان به كار مي‌بريم. احتمال دارد كه برخي از افكار راكه به آن مي‌انديشيم، و به ويژه افكار مجرد و انتزاعي را، اگر زباني در دسترس نداشتيم، نمي‌توانستيم به آنها بيانديشيم. اين حقيقت ممكن است براي حيات شناختي ما مهم باشد ، ولي براي مفهوم كاربرد شناختي كاربرد زبان ، يعني استفاده از زبان براي انجام كارها، مهم نيست . وقتي توجه خود را بر اينكه مردم با استفاده از زبان مي خواهند چه بكنند، معطوف مي‌كنيم، در واقع توجه خود را معطوف به اين مي‌كنيم كه شخص با كلمات درمواقع خاصي چه مي‌مند ، در واقع بر نيات، مقاصد، تاورها ،و آرزوها ‌يي كه يك متكلم در صحبت كردن دارد، متمركز مي‌شويم .
صحبت كردن همواره بدون تلاش وامري عادي است، ولي كاربرد موفق زبان عملي فوق‌العاده پيچيده است، همانطور كه اين موضوع را هركس به عنوان فردي بزرگسال كه سعي كرده است تا زبان دومي را ياد بگيرد، مي‌داند. افز‌ون بر اين‌، كاربرد يك زبان بيش از دانستن آن وقادر به توليد وفهم جملات آن است. ارتباط همچنين امري اجتماعي است، كه معمولاَ در درون بافت نسبتاَ به خوبي تعريف شدة موقعيت اجتماعي صورت مي‌گيرد. در چنين بافتي ما به ديگران اتكا مي ‌كنيم تا در درك ما از اينكه آن موقعيت چيست، سهيم باشند. با مردمي كه مي‌شناسيم ، به فهميدن مشترك متكي هستيم تا ارتباط تسهيل شود. ولي اين فرايند ،چگونه فرآيندي است؟ ارتباط زباني به آساني حاصل مي‌شود ولي مسلم است كه به آساني قابل توصيح نيست، هر نظريه ارتباط زباني كه شايستگي اين عنوان را داشته باشد،بايد سعي ن‌‌مايد تا به سؤالات زير پاسخ دهد:
1- ارتباط زباني (موفق) چيست؟ 2- ارتباط (موفق) چگونه صورت مي‌گيرد؟ براي مثال ، فرض كنيد‌ كه يك متكلم قصد د ارد تا به شنونده‌اي گزارشكند كه جاده يخ زده است. چه چيزي متكلم را قادر مي‌سازد تا بتواند اين موضوع را به شنونده بگويد؟ ‌
( جاي تعجب است كه اين سوالات در پيشينه هيچ رشته اصلي بطور جامع مورد بررسي قرار نگرفته‌اند. زبان‌شناسي با توجه به ويژگي ساختاري زبان، سعي كرده است تا پديده‌هاي ارتباطي را در خارج از قلمرو اصلي آنها بداند. به همين منوال ، مي‌توان آن علايق فلسفي درباره معني، صدق، وارجاع را بدون بررسي جزئيات امر ارتباط دنبال كرد. روانشناسي سنتي توجه خود را معطوف به پردازش جمله‌ها مي‌كند، اما علاقه زيادي به ويژگي‌‌هاي پديده‌هاي ارتباطي ندارد. در نهايت، برخي جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان شروع به بررسي گفتگوها و مكالمات كرده‌‌اند، با اين وجود مسئله ماهيت خود ارتباط را ناديده گرفته‌اند (يا فرض كرده‌اند كه پاسخ آن را داده‌اند) . بنابراين، چيزي كه مورد نياز است، رويكردي منسجم به پديدة ارتباط است كه در آن مسئله ماهيت ارتباط مركز تحقيق و بررسي باشد.) فقط در سالهاي اخير شكل يك نظرية بسندة ارتباط شروع به شكل‌گيري كرده است،و.زمان و پژ وهش بيشتري مورد نياز است تا مفصلاً آن را كشف كند.
(الگوي پيام ارتباط زباني)
در چهل سال گذشته متداولترين و معروف ترين برداشت از ارتباط زباني انسان، آن چيزي بوده كه ما آن را الگوي پيام مي‌ناميم . وقتي الگوي پيام به عنوان يك « فرستنده» و شنونده به عنوان يك گيرنده فر ض مي‌شود، و مسير كلامي – گوشي( يعني موج صوتي) نيز كانال صحيح مي‌باشد الگوي پيام در ارتباط انساني در شكل 9ـ1 نشان داده شده و در (6 ) خلاصه شده است.
شكل 9ـ1 ( الگوي پيام ارتباط متكلم پيامي در مغزش دارد كه مي‌خواهد به شنونده انتقا ل دهد و بتابراين متكلم از برخي صورت‌هاي زبان براي رمزگذاري پيام به منزلة معناي آن سود مي‌جويد وآن را توليد مي‌كند. شنونده با شنيدن صحبت، شروع به تشخيص اصوات، نحو و معنا مي‌كند، و سپس با دانش رباي خود اين معاني را به صورت يك پيام رمز‌گشايي شدة‌ موفق تضنيف مي‌نمايد.
اين الگو توجيه‌گر برخي ويژگي‌هاي متداول گفتگو است: يعني اين الگو پيش‌بيني مي‌كند زماني ارتباط موفق است كه شنونده همان پيامي را رمز‌گشايي شده با پيام رمز‌گذاري شده متفاوت باشد، ارتباط مختلف مي‌شود. به همين منوال، اين الگو، زبان را به منزلة‌ پلي‌بين متكلم و شنونده مي‌داند كه انديشه‌هاي « خصوصي» توسط اصوات « همگاني» منتقلش مي‌شود، كه در نتيجه اين اصوات به عنوان وسيله‌آي براي انتقال پيام مربوطه عمل مي‌كند.
الگوي پيام گرچه داراي شماي جديدي است، ولي حداقل به سه قرن قبل و به فيلسوف معروف جان‌لاك بر مي‌‌گردد، كه در سال 1691 چنين نوشت:
بنابراين، انسان به طور طبيعي داراي چنان اندامي شد كه مناسب توليد اصوات باشد، كه آنها را كلمه مي ناميم. ولي اين به تنهايي براي توليد زبان كافي نبود. چون طوطيان و برخي پرندگان ديگر را مي‌توان آموخت تا اصوات را به اندازة كافي قابل تشخيص ادا كنند، به هيچ وجه نمي‌توان آن را زبان دانست.
پس، افزون بر اصوات صوتي، لازم آمد تا بتواند اين اصوا را به مثابه علايمي از برداشت هاي داخلي به كار برد، و آنها را به منزلة‌ نشانه‌هايي براي ايده هاي ذهني خود قرار دهد، تا بدين وسيله اين ايده‌ها ر بتوان براي ديگران نماياند و افكار اذهان انسان‌ها بتواند از فردي به ديگري منتقل شود.
جهت راحتي و سود جامعه كه بدون انتقال افكار نباشد، لازم شد كه انسان برخي نشانه هاي خارجي قابل فهم وملموس را پيدا كند، كه از طريق آن ايده‌هاي غير ملموس، كه افكارشان آنها را مي‌ساخت، براي ديگران شناخته شود.
افزون بر اين، بسياري از گفته هاي معاصر وجود دارد كه اساساً همين ايده را مي‌رسانند:
متكلم: بنابه دلايلي كه زبان شناختي نيست، پيامي را كه مايل است به شنوندگانش منتقل سازد، بر مي‌گزيند، يعني افكاري را كه مي‌خواهد آنها دريافت كنند. يا دستوراتي را كه مي‌خواهد به آنها بدهد، با سئوالاتي كه مي‌خواهد از آنها بپرسد. اين پيام به شكل نمايي آوايي از گفته‌ها به واسطة‌ نظام قواعد زباني، كه متكلم مجهز به آن است، رمز‌گذاري مي شود. پس اين رمز‌گذاري تبديل به سيگنالي براي اندام‌هاي توليد گفتار متكلم مي‌شود، و او گفته‌اي را بيان مي‌كند كه داراي صورت آ‌وايي مناسب است، در عوض، اندام‌هاي شنيداري شنونده اين صورت آوايي را دريافت مي‌كند. اصوات گفتاري كه اين اندام‌هاي توليد گفتار متكلم مي‌شود، و او گفته اي را بيان مي‌كند كه داراي صورت آوايي مناسب است.
در عوض ، اندامهاي شنيداري شنونده اين صورت آوايي را دريافت مي‌كند. اصوات گفتاري كه اين اندام‌هاي شنيداري را تحريك مي‌كنند، تبديل به سيگنال عصبي مي‌شود كه از آن يك نماي آوايي حاصي مي شود كه معادل با آن نمايي است كه متكلم پيام خود را در آن رمز‌گذاري كرده است. اين نماي آوايي، توسط نظام قواعد زباني شنونده به صورت همان پيام كه متكلم در اول براي انتقال انتخاب آوايي، توسط نظام قواعد زبا ني شنونده، همان نظام قواعد را براي رمز‌گشايي انتخاب مي‌كند كه متكلم براي رمز‌گذاري بر مي‌گزيند، پس نمونه اي از ارتباط زباني موفق ايجاد مي‌شود. ( كانز 1966 ، صص 103-104 )
ترديدي وجود ندار كه اين الگو بسياري از افراد علاقمند به پديدة‌ ارتباط در انسان را مجذوب و مسحور كرده است، و تا حدودي در زبان ما جايگير شده است. براي مثال ، ردي (1979، صص 316-311 ) فهرستي از هشتاد استعاره را ارائه داده كه براساس تصور زبان به منزلة‌ مجرايي براي انديشه ها مي باشد. در زير برخي از اين استعاره‌ها داده شده‌اند.
(3)
a. Try to get your thoughts across better.
b. You still haven’t given me any idea of what y ou mean.
c. Try to pack more thoughts in to fewer words.
d. The sentence was Fulled with emotion.
e. Let me knoe if you find any good ideas in this essay.
بنا به اظهارات ردي ( 1979 ، ص 290 ) ايده‌هاي اصلي كه اين استعاره‌ها را مي‌سازند عبارتند از:
1) زبان مانند يك مجرا عمل مي‌كند ، يعني افكار را از يك شخص به ديگري انتقال مي‌دهند، 2)در نوشتن و صحبت كردن ، مردم افكار يا احساسات خود را به كلمه منتقل مي‌كنند، 3) كلمات اين انتقال را به واسطة داشتن افكار يا احساسات انجام مي‌دهند و اين افكار با احساسات را به ديگران منتقل مي سازند، و 4) در گوش دادن يا خواندن، مردم افكار و احساسات را يك بار ديگر

دانلود فایل

دریافت پاورپوینت ارائه راهكارهاي ايجاد شرايط عالم پرور و قابل رصد با کد 28407

پاورپوینت, ارائه, راهكارهاي, ايجاد, شرايط ,عالم, پرور, و, قابل ,رصد,

پاورپوینت ارائه راهكارهاي ايجاد شرايط عالم پرور و قابل رصد

نوع فایل power point

قابل ویرایش 18 اسلاید

قسمتی از اسلایدها

خصوصيات فردي و اجتماعي دانشمندان برتر جهان
به عنوان معيار فرد دانشمند و شرايط عالم پرور

1 درصد برتر دانشمندان

مقالات منتخب و پرارجاع در 10 سال گذشته (Highly Cited Papers)

مقالات درخشان (Hot papers)

اگرچه تعداد ارجاع با معيار استاندارد سنجش كيفيت تحقيقات فاصله زيادي دارد:

بر اساس نظر سنجي انجام گرفته از محققان و دانشمندان برتر، ارجاعات شاخص مناسبي براي سنجش كيفيت تحقيقات علمي است و مقالات پراجاع معمولاً داراي تاثيرات مهم در گرايش علمي مربوط به خود هستند.

پراكندگي جغرافيائي دانشمندان برتر

40 درصد دانشمندان پرارجاع در 14 گرايش علمي مورد مطالعه در 10 مركز تحقيقاتي مشغول به فعاليت هستند كه 9 مركز در آمريكا قرار دارد.

در 21 گرايش علمي مطالعه شده 40 الي 90 درصد دانشمندان پرارجاع در كشور آمريكا مشغول به فعاليت هستند.

خصوصيات فردي دانشمندان برتر

محققان علوم بيومديكال بهترين مقاله خود را در به طور متوسط در سن 31 الي 35 سالگي منتشر مي‌كنند و در مراحل اوليه فعاليت خود شروع به انتشار مقاله نموده‌‌اند.

مطالعه 1000 دانشمند برتر در تمام گرايش‌هاي علوم نشان داد كه ميانگين سن انتشار بهترين مقاله فرد در سن 37 الي 50 سالگي است.

فهرست مطالب و اسلایدها

خصوصيات مشترك در ميان تحقيقات موفق و موثر در علوم بيومديكال

درك بهتر نابرابري‌هاي موجود در نظام تحقيقات علمي (كشورهاي غربي و غيرغربي،‌ زنان و مردان).

شناسايي و تبيين معيارهاي فرد دانشمند و شرايط عالم‌پرور

دانلود فایل