درآمدی

درآمدی بر روان شناسی فردی آلفرد آدلر | ویرایش نو baran

درآمدی بر روان شناسی فردی آلفرد آدلر درآمدی, بر, روان, شناسی, فردی, آلفرد, آدلر روان شناسی فردی آلفرد آدلر فهرست مطالب عنوان صفحه 1- شرح حال آلفرد آدلر 2- تاریخچه تحول فکر آدلر 3- مفاهیم بنیادی نظریه ی آدلر – نظریه ی شخصیت – ماهیت انسان – مفهوم اضطراب و بیماری روانی 4- روان درمانی – تعریف – انتظار از روان درمانی – فرایند درمان 5- زمینه های کاربرد 6- خلاصه 1- شرح حال آلفرد آلرد:آلفرد آدلر در 7 فوریه 1870 در ردلفهایم حومه ی شهر وین در یک خانواده ی متوسط به دنیا آمد (شفیع آبادی و ناصری، 1387) . پدرش تاجر غلات و مادرش خانه دار بود وی دومین پسر و سومین فرزند از شش فرزند خانواده خود بود (چهار پسر و دو دختر) و این موضوع در زندگی او و بیان نظریه ها بیش (ترتیب تولد) تاثیر زیادی داشت (شیلینگ، 1984 با ترجمه ی آرین، 1382). در جامعه آن ها یهودیان کمی زندگی می کردند، به همین جهت او هرگز یک هویت قوی یهودی پیدا نکرد. اگرچه در کودکی به پرستشگاه یهودیان می رفت اما در سن 34 سالگی خود را یک مسیحی می دانست (شولتز، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1378؛ ارگلر 1963 به نقل از کریمی 1379). دوران کودکی آدلر از مرگ و بدبختی و حسادت نسبت به برادر بزرگتر و طرد شدن از سوی مادر مشخص می شد. او خود را شخصی زشت و کوچک اندام تلقی می کرد و این موضوع روی خود انگاره اش تاثیر می گذاشت. او دچار نرمی استخوان و کمبود ویتامین D بود که این مشکل او را ازدیدن و بازی کردن با بچه های دیگر باز می داشت زیرا توان راه رفتن نداشت. او به دلیل دچار شدن به اسپاسم حنجره مشکل تنفسی نیزداشت و هنگام گریه احساس خفگی می کرد. آدلر در 5 سالگی ذات الریه گرفت و تا حد مرگ پیش رفت، وی هم چنین در 3 سالگی شاهد مرگ برادرش ردلف در تختخواب کناری اش بود. این دو قضیه تاثیر زیادی روی او داشت و وقتی در 5 سالگی در طی جریان همان بیکاری از دکترش شینه که به پدرش می گفت پسرتان از دست رفته است تصمیم گرفت خودش پزشک شود (فیروز بخت، 1381 به نقل از شارن؛ شولتز ترجمه ی کریمی و همکاران ، 1378؛ فیست 2002 ترجمه ی سید محمدی، 1386).به عنوان یک کودک بیمار در طول 2 سال اول زندگی ناز پرورده ی مادرش بود و تنها با ورود برادر بعدی بود که از این موقعیت کنار رفت و مورد توجه پدر قرار گرفت به دلیل همین رابطه ی خوب با پدرش عقده ی ادیپ فروید را رد کرد. آدلر به بزرگترش حسادت می ورزید و به شدت با او رقابت داشت و در برابر او و سایر کودکان همسایه که سالمتر و فعال تر بودند احساس حقارت می کرد (شولتز، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1378).برای غلبه بر این احساس و جبران کمبودهای جسمی خود، آدلر جوان، فوق العاده سخت کار می کرد و علی رغم جثه ی کوچک، دست و پا چلفتی بودن وجذاب نبودنش به خود فشار می آورد تا در بازی ها شرکت کند. به تدریج وی در این مبارزه پیروز شد و توانست به نوعی احساس پذیرش و عزت نفس دست یابد. در نتیجه‌ي همین امر او عشق و علاقه ی زیادی به مصاحبت افراد دیگر پیدا کرد، ویژگی که تا پایان عمر خود آن را حفظ کرد (شولتز، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1378).او در دوران دبستان یک دانش آموز معمولی بود. وی در درس ریاضی بسیار ضعیف بود تا جایی که معلم او به پدرش توصیه کرد که وی را نزد یک کفاش به شاگردی بگذارد. اما بر خلاف این صحبت پدرش به تشویق او پرداخت و آدلر با پشتکار و کوشش فوق‌العاده توانست ضعف خود را جبران کند و به مقام شاگرد اولی کلاس برسد (کوری، 1991، ترجمه کریمی 1379؛ فيست 2002، ترجمه ی سی

 

دانلود فایل

درآمدی بر روانشناسی رشد شخصیت | ویرایش نو baran

درآمدی بر روانشناسی رشد شخصیت درآمدی, بر, روانشناسی, رشد, شخصیت بحث و تحقيق را در روان شناسي مي توان هم به صورت تحليلي انجام داد، هم به صورت تأليفي يا تركيبي. بحث تحليلي كه در روان شناسي عمومي و تجربي معمول است به اين صورت است كه حالات و فعاليت هاي گوناگون رواني را به اعتبارهايي دسته دسته كرده و آن ها را زير عناويني چون احساسات، تذكارات، تصورات، تصديقات ذهني تمايلات و انگيزه ها، عواطف و هيجانات، افعال ارادي وجزآن …. درآورده و هر دسته را جداگانه مورد بررسي و تحقيق قرار دهند و قوانين كلي آن را معلوم دارند. شك نيست كه اين تحليل عملي است انتزاعي، زيرا هيچ حالت يا فعاليت رواني وجود ندارند كه با حالات و فعاليت هاي رواني ديگر آميختگي يا بستگي نداشته باشد ومستقلاً تجلي نمايد، و هيچ فرد آدمي نيست كه منحصراً احساس باشد، يا تصور باشد يا عاطفه يا تمايل … باشد، بلكه اين ها همه را با هم است، يعني وجود او معجوني است ساخته شده از همه اين حالات و استعدادها و صفات وخصال مختلف بدني و رواني كه با يكديگر آميختگي پيدا كرده ، در يكديگر فرورفته و از كثرت بوحدت تبديل گرديده هيأت يا شخص واحدي را بوجود آورده اند . بحث تركيبي در روان شناسي عبارت خواهد بود از بررسي وتحقيق درباره كل اين وجود، وجودي كه ما ازآن به لفظ شخص يا شخصيت تعبير مي كنيم – و همچنين از اختلافاتي كه افراد آدمي يا گروه هايي ازآنان از اين حيث با يكديگر دارند. بدين جهت اين بحث را دربرابرروان شناسي عمومي، شخصيت شناسي يا روان شناسي شخصيت مي ناميم. بحث تحليلي و بحث تركيبي هردو در روان شناسي لازم و مفيد هستند. بحث تحليلي در واقع با توجه به قاعده دومي كه دكارت در روش تحقيق متذكر گرديده است صورت مي گيرد ومطالعه و تحقيق را تسهيل مي كند و قواعد و اصول كلي بدست مي دهد . بحث تركيبي معلوم مي دارد كه ارتباط و بستگي آن حالات و فعاليت رواني با يكديگر چيست و آن ها چگونه شخصيت هارا تشكيل مي دهند و اين شخصيت ها يا «تيپ » هاي شخصيت چه اختلاف هايي با هم دارند. باري در بحث تحليلي «آدمي» منظور و موضوع است و در بحث تركيبي افراد آدميان. از اين رو مي توان گفت كه نسبت روان شناسي عمومي به شخصيت شناسي مانند نسبت فيزيولوژي عمومي است به جانور شناسي. در فيزيولوژي عمومي اعمال حياتي حيوان زنده هركدام جداگانه به طور كلي مورد مطالعه و بررسي است قطع نظر از خصوصيتي كه در انواع مختلف حيوانات ممكن است داشته باشند؛ در صورتي كه جانورشناسي موضوعش انواع حيوانات و چگونگي جريان اعمال حياتي درهريك از آن انواع است: فيزيولوژي، تنفس، جريان خون، گوارش …. را به طور كلي در موجود زنده مورد تحقيق قرار مي دهد و كار ندارد به اين كه اين اعمال حياتي در هر يك از انواع حيوانات بچه كيفيتي جريان دارند و چگونه برروي هم افرادي بوجود مي آورند كه نوعاً متفاوتند. در صورتي كه درجانورشناسي اسب وسگ و مرغ ومارو ماهي …. وچگونگي جريان آن اعمال درهريك از اين انواع جانوران موضوع بحث است.پيدا است كه اطلاع ما از فعاليت هاي رواني آدمي و بدست آوردن قوانين آن ها كه موضوع روان شناسي عمومي هستند براي شناخت افراد آدمي يا گروه هاي مختلف آنان يعني براي شخصيت شناسي كمكي شايان بلكه مقدمه اي ضروري خواهد بود . مباني اختلاف شخصيت ها بنا بر آنچه گذشت همه آدميان از حيث داشتن شخصيت– به معني وسيعي كه در روان شناسي باين كلمه داده شده است – با يكديگر همانندند، يعني هر كسي شخصيتي دارد. ولي اين شخصيت يا خويشتن در همه يكسان نيست، بلكه در هر كس بصورتي خاص درمي آيد و او را از ديگران ممتاز مي سازد. اختلافاتي كه افراد آدمي با يكديگر دارند بحدي است كه نمي توان از ميان آنان حتي دو فرد يافت كه از هرحيث مثل و مانند هم باشند. اين اختلافات كه مبناي اختلاف شخصيت ها هستند ، هم بدني هستند وهم رواني. 1- اختلافات بدني – «تأثير وراثت و محيط » خواهيم ديد نيمي از كروموزم هاي پدر و نيم از آن مادر كه نطفه را تشكيل مي دهد از روي قاعده و ترتيب معين بميان نمي آيند، يعني هر دفعه معلوم نيست كدام كروموزمها از سلول جنيس پدر و كدام كرومومخا از سلول جنسي مادر در تشكيل نطفه شركت دارند . ازينرو تركيبات مختلفي كه كروموزمها حاصي مي كنند بقدري زياد است كه مي توان گفت يك ترك

 

دانلود فایل

دریافت درآمدی بر روانشناسی رشد شخصیت با کد 18434

درآمدی, بر, روانشناسی, رشد, شخصیت

درآمدی بر روانشناسی رشد شخصیت

بحث و تحقيق را در روان شناسي مي توان هم به صورت تحليلي انجام داد، هم به صورت تأليفي يا تركيبي. بحث تحليلي كه در روان شناسي عمومي و تجربي معمول است به اين صورت است كه حالات و فعاليت هاي گوناگون رواني را به اعتبارهايي دسته دسته كرده و آن ها را زير عناويني چون احساسات، تذكارات، تصورات، تصديقات ذهني تمايلات و انگيزه ها، عواطف و هيجانات، افعال ارادي وجزآن …. درآورده و هر دسته را جداگانه مورد بررسي و تحقيق قرار دهند و قوانين كلي آن را معلوم دارند. شك نيست كه اين تحليل عملي است انتزاعي، زيرا هيچ حالت يا فعاليت رواني وجود ندارند كه با حالات و فعاليت هاي رواني ديگر آميختگي يا بستگي نداشته باشد ومستقلاً تجلي نمايد، و هيچ فرد آدمي نيست كه منحصراً احساس باشد، يا تصور باشد يا عاطفه يا تمايل … باشد، بلكه اين ها همه را با هم است، يعني وجود او معجوني است ساخته شده از همه اين حالات و استعدادها و صفات وخصال مختلف بدني و رواني كه با يكديگر آميختگي پيدا كرده ، در يكديگر فرورفته و از كثرت بوحدت تبديل گرديده هيأت يا شخص واحدي را بوجود آورده اند . بحث تركيبي در روان شناسي عبارت خواهد بود از بررسي وتحقيق درباره كل اين وجود، وجودي كه ما ازآن به لفظ شخص يا شخصيت تعبير مي كنيم – و همچنين از اختلافاتي كه افراد آدمي يا گروه هايي ازآنان از اين حيث با يكديگر دارند. بدين جهت اين بحث را دربرابرروان شناسي عمومي، شخصيت شناسي يا روان شناسي شخصيت مي ناميم. بحث تحليلي و بحث تركيبي هردو در روان شناسي لازم و مفيد هستند. بحث تحليلي در واقع با توجه به قاعده دومي كه دكارت در روش تحقيق متذكر گرديده است صورت مي گيرد ومطالعه و تحقيق را تسهيل مي كند و قواعد و اصول كلي بدست مي دهد . بحث تركيبي معلوم مي دارد كه ارتباط و بستگي آن حالات و فعاليت رواني با يكديگر چيست و آن ها چگونه شخصيت هارا تشكيل مي دهند و اين شخصيت ها يا «تيپ » هاي شخصيت چه اختلاف هايي با هم دارند. باري در بحث تحليلي «آدمي» منظور و موضوع است و در بحث تركيبي افراد آدميان. از اين رو مي توان گفت كه نسبت روان شناسي عمومي به شخصيت شناسي مانند نسبت فيزيولوژي عمومي است به جانور شناسي. در فيزيولوژي عمومي اعمال حياتي حيوان زنده هركدام جداگانه به طور كلي مورد مطالعه و بررسي است قطع نظر از خصوصيتي كه در انواع مختلف حيوانات ممكن است داشته باشند؛ در صورتي كه جانورشناسي موضوعش انواع حيوانات و چگونگي جريان اعمال حياتي درهريك از آن انواع است: فيزيولوژي، تنفس، جريان خون، گوارش …. را به طور كلي در موجود زنده مورد تحقيق قرار مي دهد و كار ندارد به اين كه اين اعمال حياتي در هر يك از انواع حيوانات بچه كيفيتي جريان دارند و چگونه برروي هم افرادي بوجود مي آورند كه نوعاً متفاوتند. در صورتي كه درجانورشناسي اسب وسگ و مرغ ومارو ماهي …. وچگونگي جريان آن اعمال درهريك از اين انواع جانوران موضوع بحث است.پيدا است كه اطلاع ما از فعاليت هاي رواني آدمي و بدست آوردن قوانين آن ها كه موضوع روان شناسي عمومي هستند براي شناخت افراد آدمي يا گروه هاي مختلف آنان يعني براي شخصيت شناسي كمكي شايان بلكه مقدمه اي ضروري خواهد بود . مباني اختلاف شخصيت ها بنا بر آنچه گذشت همه آدميان از حيث داشتن شخصيت– به معني وسيعي كه در روان شناسي باين كلمه داده شده است – با يكديگر همانندند، يعني هر كسي شخصيتي دارد. ولي اين شخصيت يا خويشتن در همه يكسان نيست، بلكه در هر كس بصورتي خاص درمي آيد و او را از ديگران ممتاز مي سازد. اختلافاتي كه افراد آدمي با يكديگر دارند بحدي است كه نمي توان از ميان آنان حتي دو فرد يافت كه از هرحيث مثل و مانند هم باشند. اين اختلافات كه مبناي اختلاف شخصيت ها هستند ، هم بدني هستند وهم رواني. 1- اختلافات بدني – «تأثير وراثت و محيط » خواهيم ديد نيمي از كروموزم هاي پدر و نيم از آن مادر كه نطفه را تشكيل مي دهد از روي قاعده و ترتيب معين بميان نمي آيند، يعني هر دفعه معلوم نيست كدام كروموزمها از سلول جنيس پدر و كدام كرومومخا از سلول جنسي مادر در تشكيل نطفه شركت دارند . ازينرو تركيبات مختلفي كه كروموزمها حاصي مي كنند بقدري زياد است كه مي توان گفت يك ترك

دانلود فایل

دریافت درآمدی بر روان شناسی فردی آلفرد آدلر با کد 18432

درآمدی, بر, روان, شناسی, فردی, آلفرد, آدلر

درآمدی بر روان شناسی فردی آلفرد آدلر

روان شناسی فردی آلفرد آدلر فهرست مطالب عنوان صفحه 1- شرح حال آلفرد آدلر 2- تاریخچه تحول فکر آدلر 3- مفاهیم بنیادی نظریه ی آدلر – نظریه ی شخصیت – ماهیت انسان – مفهوم اضطراب و بیماری روانی 4- روان درمانی – تعریف – انتظار از روان درمانی – فرایند درمان 5- زمینه های کاربرد 6- خلاصه 1- شرح حال آلفرد آلرد:آلفرد آدلر در 7 فوریه 1870 در ردلفهایم حومه ی شهر وین در یک خانواده ی متوسط به دنیا آمد (شفیع آبادی و ناصری، 1387) . پدرش تاجر غلات و مادرش خانه دار بود وی دومین پسر و سومین فرزند از شش فرزند خانواده خود بود (چهار پسر و دو دختر) و این موضوع در زندگی او و بیان نظریه ها بیش (ترتیب تولد) تاثیر زیادی داشت (شیلینگ، 1984 با ترجمه ی آرین، 1382). در جامعه آن ها یهودیان کمی زندگی می کردند، به همین جهت او هرگز یک هویت قوی یهودی پیدا نکرد. اگرچه در کودکی به پرستشگاه یهودیان می رفت اما در سن 34 سالگی خود را یک مسیحی می دانست (شولتز، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1378؛ ارگلر 1963 به نقل از کریمی 1379). دوران کودکی آدلر از مرگ و بدبختی و حسادت نسبت به برادر بزرگتر و طرد شدن از سوی مادر مشخص می شد. او خود را شخصی زشت و کوچک اندام تلقی می کرد و این موضوع روی خود انگاره اش تاثیر می گذاشت. او دچار نرمی استخوان و کمبود ویتامین D بود که این مشکل او را ازدیدن و بازی کردن با بچه های دیگر باز می داشت زیرا توان راه رفتن نداشت. او به دلیل دچار شدن به اسپاسم حنجره مشکل تنفسی نیزداشت و هنگام گریه احساس خفگی می کرد. آدلر در 5 سالگی ذات الریه گرفت و تا حد مرگ پیش رفت، وی هم چنین در 3 سالگی شاهد مرگ برادرش ردلف در تختخواب کناری اش بود. این دو قضیه تاثیر زیادی روی او داشت و وقتی در 5 سالگی در طی جریان همان بیکاری از دکترش شینه که به پدرش می گفت پسرتان از دست رفته است تصمیم گرفت خودش پزشک شود (فیروز بخت، 1381 به نقل از شارن؛ شولتز ترجمه ی کریمی و همکاران ، 1378؛ فیست 2002 ترجمه ی سید محمدی، 1386).به عنوان یک کودک بیمار در طول 2 سال اول زندگی ناز پرورده ی مادرش بود و تنها با ورود برادر بعدی بود که از این موقعیت کنار رفت و مورد توجه پدر قرار گرفت به دلیل همین رابطه ی خوب با پدرش عقده ی ادیپ فروید را رد کرد. آدلر به بزرگترش حسادت می ورزید و به شدت با او رقابت داشت و در برابر او و سایر کودکان همسایه که سالمتر و فعال تر بودند احساس حقارت می کرد (شولتز، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1378).برای غلبه بر این احساس و جبران کمبودهای جسمی خود، آدلر جوان، فوق العاده سخت کار می کرد و علی رغم جثه ی کوچک، دست و پا چلفتی بودن وجذاب نبودنش به خود فشار می آورد تا در بازی ها شرکت کند. به تدریج وی در این مبارزه پیروز شد و توانست به نوعی احساس پذیرش و عزت نفس دست یابد. در نتیجه‌ي همین امر او عشق و علاقه ی زیادی به مصاحبت افراد دیگر پیدا کرد، ویژگی که تا پایان عمر خود آن را حفظ کرد (شولتز، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1378).او در دوران دبستان یک دانش آموز معمولی بود. وی در درس ریاضی بسیار ضعیف بود تا جایی که معلم او به پدرش توصیه کرد که وی را نزد یک کفاش به شاگردی بگذارد. اما بر خلاف این صحبت پدرش به تشویق او پرداخت و آدلر با پشتکار و کوشش فوق‌العاده توانست ضعف خود را جبران کند و به مقام شاگرد اولی کلاس برسد (کوری، 1991، ترجمه کریمی 1379؛ فيست 2002، ترجمه ی سی

دانلود فایل