فرهنگ

تحقیق نقش فرهنگ وقف در توسعه تمدنها | ویرایش نو baran

تحقیق نقش فرهنگ وقف در توسعه تمدنها تحقیق, نقش, فرهنگ, وقف, در, توسعه, تمدنها >

چکیده مقاله
نقش و بنیادهای خیریه در توسعه کشورهای غربی
در دین مسیحیت ، عمل وقف یکی از فضیلت های برجسته و از اعمال بسیار نیکو و خود پسندانه در اخلاق و رفتار انسان تعریف شده است. از این رو کشورهای غربی به علت عشق ورزی و گرایش به دین مسیحیت، ارزش قابل توجهی قایل شده اند. فلاسفه قدیم نظیر سقراط، ارسطو، افلاطون عمل وقف اموال و دارائی را برای توسعه شهر، روستا، و افزایش سطح آگاهی مردم و رهائی از جهل و نادانی به پیروان خویش توصیه و تاکید نموده اند.
‘عشق’ لطیف ترین واژه و مناسب ترین عامل پیوند بین انسان و خود و مخلوقات روی زمین است، و بهمین دلیل هنگامی که به خداوند تبارک و تعالی عشق می ورزیم و وی را عبادت می کنیم. بطور طبیعی به مخلوقات وی، یعنی به انسان توجه داریم و باید به او کمک کنیم تا از سختی ، غم ، و اندوه ها نجات یافته و به رفاه و آسایش نسبی دست یابد.
اهداف اصلی وقف، مبارزه با جهل و نادانی و فقر و فلاکت و توسعه دانش بشری و توسعه علم و تکنولوژی و دستیابی و بهره برداری از گنجینه های عظیم ارضی و سماوی است. کلیساها و مساجد و حسینیه مهمترین مرکز جمع آوری هدایا و اعانات و بذل و بخشش بشمار می آیند.پس از جنگ جهانی دوم توجه دانشمندان و صاحبان فکر و اندیشه بسوی ‘وقف’ و حمایت از کودکان ، نوجوانان و سالمندان ، بیماران و مستمندات و تعلیم و تربیت و تشکیل موسسات خیریه جلب گردیده است.
مکتب فیلانتروپیسم (phila thropism) یا مکتب انسان درستی در ابتدای قرون هفدهم و هجدهم به وجود آمد و موسه ای تحت عنوان جمس اسمیت سان (james smithson) و جرج پی بادی (george camegie) و جان.دی.رکفلر (john.rockfeller) با سرمایه چند میلیارد دلاری شروع بکار کردند. سازمان عظیم و گسترده صلیب سرخ جهانی با اندوخته مالی هزاران میلیارد دلار نقدینگی و پشتیبانی صندوق های موسسات خیریه کشورهای وابسته به سازمان ملل متحد در طول چند دهه گذشته تحولات شگرف در عمران و آبادانی کشورهای غربی به وجود آورده اند.

 

دانلود فایل

ترویج و آموزش فرهنگ منابع طبیعی و زیست محیطی | ویرایش نو baran

ترویج و آموزش فرهنگ منابع طبیعی و زیست محیطی ترویج, و, آموزش, فرهنگ, منابع, طبیعی, و, زیست, محیطی
منابع طبیعی

ترویج و آموزش فرهنگ منابع طبیعی و زیست محیطی

اگر چه نشر فرهنگ منابع طبیعی در بعد تخصصی و عمومی همواره مد نظر متولیان منابع طبیعی بوده است اکنون مشاهده می شود که پس از گذشت یک ربع قرن از عمر حمهوری اسلامی، با وجود آنکه در زمینه مسایل تخصصی اقدامات مؤثری صورت گرفته ولی در زمینه آگاهی عامه مردم و حتی برخی مسئولین و علما که با نفوذ کلام خود می توانند در زمینه توجه دادن مردم به نقش مهم جنگلها و مراتع تاثیر بسزایی در بالا بردن فرهنگ منابع طبیعی داشته باشند صورت نگرفته است. به نظر می رسد اهمیت منابع طبیعی در جلوگیری از بروز بحران های زیست محیطی و نقش آن در توسعه پایدار مملکت ایجاب می کند که هر از چند گاهی اهمیت این منابع خدا دادی از طریق منابر و تریبونهای ائمه جمعه و جماعات برای مردم بیان شود و بقدرت کلام و بیان خود آنها را ارشاد نمایند. همت وسایل ارتباط جمعی و مخصوصا رادیو و تلویزیون نباید تنها به هفته منابع طبیعی محدود شود. دریغ که سیمای جمهموری اسلامی برای تبلیغ پفک نمکی و انواع نمکی ها از هر فرصتی استفاده می کند اما در طول سال و در میان پرده های خود حتی چند ثانیه هم به نقش منابع طبیعی (اعم از جنگل، مرتع، آب ، خاک و رودخانه و امثال آن) اشاره ای نمی شود. بر کسی پوشیده نیست که هرچند موسسات تحقیقاتی و پژوهشی در امور منابع طبیعی و محیط زیست پیشرفت های قابل ملاحظه ای کرده اند، اما هنوز از سطح جنگلهای کشور کاسته می شود و هوا و آب و بخش وسیعی از خاک کشور آلوده شده و یا بر اثر فرسایش از بین رفته و می روند؛

نه تنها از وسعت مراتع فرسوده کاسته نشده بلکه روند قهقرایی آن نیز پیوسته ادامه دارد؛ هنوز آبخوان های بیشتری را تهی شده می بینیم و شوره زارهای گسترده تری را شاهد هستیم و در نهایت موفق به مهار بیابان زایی که نشدیم؛ شاهد تاخت و تاز بیشتر این فرایند ویرانگر هم هستیم. به قول درویش چرا با وجود آن همه کوشش های شایان تقدیر، پژوهش های متعدد، برپایی همایش ها ، کارگاه ها، نمایشگاه های متنوع و جذاب، تشکیل دوره های بازآموزی و آموزش ضمن خدمت و شرکت در جلسه های کارشناسی و اجرایی در سطوح مختلف مملکتی، نمی توان آن چنان که سزاوار است بازخوردهای اصلی، یعنی شاخص هایی در تایید بهبود نسبی وضعیت منابع طبیعی کشور ملاحظه کرد. چرا کوشش ها آن طور که سزاوار بود ، به بار ننشسته است؟ چرا رویشگاه های زاگرس که می توانست یکی از آبادترین نقاط روی زمین باشد، دچار چنان فلاکتی شده است که در تمامی حوضه ها، اعم از کشاورزی و فرهنگی با ناپایداری و فقر مزمن مواجه شود؟
چرا هنوز مشخص نیست که جایگاه منابع طبیعی به طور عام و جنگل ها و مراتع به طور خاص در الگوی توسعه کشور کجاست و از چه منظری و با چه انتظاری به این منابع نگریسته می شود؟ این ها سئوالاتی است که همواره به ذهن بسیاری از افراد علاقمند به منابع طبیعی کشور می رسد، افرادی که هنوز امیدواری را برای نجات منابع طبیعی کشور از این وضعیت از دست نداده اند. ترجمان این مفهوم آن است که هزینه جبران اشتباهات زیست محیطی چنان سنگین شده و می شود که اگر دیر چاره جویی کنیم، دیگر سرمایه ای برای جبران مافات، در خزانه ملت وجود نخواهد داشت. آشکار است که دولت و سازمانهای ذیربط در زمینه ترویج فرهنگ زیست محیطی و منابع طبیعی

 

دانلود فایل

مقاله فرهنگ از دیدگاه مراجع و صاحب نظران | ویرایش نو baran

مقاله فرهنگ از دیدگاه مراجع و صاحب نظران فرهنگ,فرهنگ از دیدگاه مراجع,دانلود مقاله در مورد فرهنگ,تحقیق در مورد فرهنگ,بررسی فرهنگ از دیدگاه مراجع,پژوهشی در مورد فرهنگ,انسان و فرهنگ تعريف فرهنگ
محققان و صاحبنظران فرهنگ شناس, تاكنون دهها تعريف يا توصيف پيرامون شناساندن فرهنگ ارائه داده اند . در دايره المعارف بريتانيكا تعداد تعاريف فرهنگ تا كنون به يكصدو شصت و چهار رسيده است با دقت در اين تعاريف به اين نتيجه خواهيم رسيد كه تعدادي از آنها براي شناساندان يك يا چند عنصر فرهنگي ذكر شده است. مانند فرهنگ علمي , فرهنگ هنري , فرهنگ ادبي , فرهنگ اخلاقي , و تعدادي ديگر از اين تعاريف فقط براي بيان گونه هاي مختلف يك پديده ي فرهنگي مثلاً هنري ذكر شده اند . برخي ديگر فرهنگ پيرو را توضيح مي دهند , و بعضي ديگر فرهنگ پيشرو را معرفي مي نمايند , اگر چه به اين دو اصلاح تصريح نكرده اند . يك مثال ساده براي بيان اينكه آن همه تعاريف , نتوانسته است يك مفهوم جامع را براي فرهنگ ارائه دهد . اينست كه عده اي از اشخاص سعي مي كنند براي تعيين مركز دايره نقطه هاي فراواني درون دايره بزنند ولي هيچ يك از آن نقطه ها مركز حقيقي دايره نيست , زيرا صاحبنظران يا جامعه شناسان فرهنگي , آن هويت اصلي انسان را كه پرچم خود را در مرز طبيعت و ماوراي طبيعت زده است : دو سر هر دو حلقه ي هستي / به حقيقت به هم تو پيوستي , جدّي در نظر نگرفته و بنابراين فقط به بررسي معلومات عناصر فرهنگي محدود , آن هم در عرصه ي فيزيكي پديده ها و فعاليتهاي فرهنگي پرداخته اند . بديهي است كه به اين ترتيب شمار معلومات در عرصه ي فيزيكي نه تنها مي تواند به يكصد و شصت و چهار تعريف برسد , بلكه مي تواند از هزار هم تجاوز كند . شما براي اثبات اين حقيقت مي توانيد به بي اعتنايي يا كم اعتنايي تعريف كنندگان فرهنگ به قطب دروني ذاتي آن , مانند قطب ذاتي زيبايي , توجه فرمايي . در صورتي كه فرهنگ حقيقي است دو قطبي , درون ذاتي و برون ذاتي , جامعترين تعريفي كه از فرهنگ با نظر به اكثر تعاريف به عمل آمده مي توان ارائه داد اين است : (( فرهنگ عبارت است از كيفيت يا شيوه ي بايسته و يا شايسته براي آن دسته از فعاليتهاي حيات مادي و معنوي انسانها كه مستند به طرز تعقل سليم و احساسات تصعيد شده ي آنان در حيات معقول تكاملي باشد )) . 2
عناصر و مصاديقي كه براي استفاده از توضيح تعريف فرهنگ در دايره المعارفهاي بزرگ و كتابهاي لغت دنياي امروز آمده شامل هر دو كيفيت يا شيوه ي بايسته و شايسته است . يعني موارد و مصاديقي كه بيان شده است هم شامل حقايق شايسته مي گردد و هم شامل ضرورتهاي حيات انساني , مانند آنچه كه در دايره المعارف فرانسه آمده است : (( فرهنگ , مجموعه ي دانشهاي دريافت شده توسط فرد يا جامعه است . مانند مجموعه اي از فعاليتهايي كه تابع قواعد اجتماعي _ تاريخي گوناگون بوده و با ساختار هايي كه نتيجه ي تغيير رفتار و كردار در تحت شرايط تعليم و تربيت خاص بوده است )) . اين جمله شامل هر دو گونه فعاليتها و شرايط كاملاً ضروري حيات و شايستگيهاي غير ضروري است . البته همان طور كه در مباحث بعدي خواهيم ديد معناي هر يك از بايستگيها و شايستگيها , آن نيست كه خواسته هاي نفساني بشر در آن دو معقوله ( بايستگيها و شايستگيها ) دخالت نداشته باشد . بعضي از صاحبنظران عقيده دارند كه مفهوم فرهنگ شامل بايستگيهاي ضروري زندگي , مانند علوم طبيعي يا علوم انساني نمي شود , بلكه فقط شامل شايستگيهايي است كه مي تواند مبناي فرهنگها قرار بگيرد . در اين مورد دو اصل مهم را بايد در نظر گرفت : اوّل اينكه هر اندازه فرهنگ از واقعيات جبري و زندگي طبيعي بالاتر برود و از حقايق تكاملي ذات برخوردارتر باشد , انساني تر مي گردد , و دوم آن اصل روحي بسيار والا است كه بر طبق آن انسان همواره مي خواهد همه ي شئون و فعاليتهاي زندگي او باردار ارزش كمالي باشد . با نظر به اين دو اصل است كه عده اي از صاحبنظران انسان شناس معتقدند كه بايد فرهنگ همواره به عنوان يك عامل آرماني و پيشرو در حركت تكاملي انسان , نقش اساسي را به عهده داشته باشد .
لزوم تحقيق در تعاريف فرهنگ
ما در اين بخش با دقت در تعاريف مشروح فرهنگ اقوام و ملل مختلف دنيا به اين نتيجه ي قطعي خواهيم رسيد كه چون فرهنگ گرايي اصيل در ذات انسانهاست , لذا با وجود قدرتها , خودكامگيها , و لذت پرستيها به وجود خود ادامه خواهد داد , و اينست معناي اين آيه ي شريفه كه مي گويد : (( خداوند از آسمان , آبي فرستاد , آن آب در درّه به مقدار آنها به جريان افتاد , سيل جاري كف بلند بر روي خود آورد ( چنانكه ) آن فلزاتي كه آتش برآنها شعله ور مي كنيد تا زينت آلات يا كالا ( ي ديگر ) از آنها بسازيد . خداوند مثال حق و باطل را چنين مي آورد . اما كف ( آب يا فلز ) ناپايدار است و پوچ مي شود و مي رود و اما آنچه كه به حال مردم سودمند است در روي زمين پايدار مي ماند , خدواند مَثَل ها را بدينسان مي آورد )) . 8
قرنها بگذشت اين قرن نويست ماه آن ماه است و آب آن آب نيست
عدل آن عدل است و فضل آن فضل هم ليك مستبدل شد اين قرن و امم
قرنها بر قرنها رفت اي همام وين معاني برقرار و بر دوام
آب مبدل شد در اين جو چند بار عكس ماه و عكس اختر برقرار
پس بنايش نيست بر آب روان بلكه بر اقطار عرض آسمان
تحقيق در تعريف فرهنگ از ديدگاه مشهورترين دايره المعارفها و بعضي از منابع جامعه شناسي و كتابهاي لغت , بيشتر براي اثبات اين حقيقت است كه نشان دهيم وجود تكامل انساني در معناي حقيقي (( فرهنگ )) در ميان همه ي جوامع به عنوان كيفيت يا شيوه ي بايسته يا شايسته ي حيات بشري , تضمين شده است . و اگر عده اي از خود خواهان سوداگران سلطه جويان با پوچ گرايان بخواهند فرهنگ را تا حد يك بهشت پديده هاي مبتذل تنزل بدهند و نام آن را فرهنگ بگذارند , مبتني بر حقيقت نبوده و ريشه اي ضد انساني دارد . اما آنچه كه در اين ميان موجب بروز تعاريف مختلف و متعدد شده است , تنوع ديدگاههاي محققان و صاحبنظران در تفسير مفهوم فرهنگ با اتفاق نظر در اصل تكاملي آن بوده است . اين اختلاف چنانكه خواهيم ديد مقداري با گذشت زمان و بروز انواع پديده ها و مورد توجه قرار گرفتن آنها به عنوان كيفيتهاي شايسته ي حيات بوده , و در برخي موارد معلول خصوصيتهاي محيطي و برداشت از جهان بيني ها بوده است . براي نمونه در زبان فارسي (( فرهنگ )) به معني كشيدن دو شاخه ي درختي را مي گفتند كه آن را بخوابانند و خاك به زير و روي آن بريزند تا بيخ بگيرد و بعد از آن , آن را كنده به جاي ديگر نهال كنند . در زبان عربي , (( الثقافه )) به معني پيروزي , تيز هوشي و مهارت بوده , سپس به معني استعداد فراگيري علوم و صنايع و ادبيات به كار رفته است .
در فرانسه , (( كولتور )) از كلمه ي لاتين (( كولتورا )) گرفته شده است و به معني بارور كردن ( زمين ) كاري در جهت توليد , حاصلخيز كردن , و عمل كاشتن ( گياه ) است . در آلماني به معني پرورش باكتريها و موجودات زنده بر روي زمينه ي مواد غذايي تهيه شده , كاشتن و رسيدگي كردن زمين زراعتي , و گروه جديد پرورش داده شده از زندگي حيواني يا گياهي آمده است . و سرانجام در روس براي تعيين تاثير انسان بر طبيعت , مشخص كردن دستاوردها و نيروهاي عامل اين دستاوردها به كار رفته است .
جستجو براي كشف آن حقيقت جامع ثابت و ارزشي كه فرهنگ ناميده شده است .
فرض كنيم آن كلمه اي كه براي ارائه مفهوم عالي و ارزشي فرهنگ در ميان اقوام و ملل دنيا در گذرگاه تاريخ , و در مسير تحولات جوهري قرار گرفته و در دوران اخير معاني جديدي نسبت به دوران گذشته ارائه داده , كلمه ي (( فرهنگ )) است كه در فارسي روزگار قديم , به معناي كشيدن و خواباندن شاخه ي درختي براي پروراندن أن به شكل عالي و بعدها بتدريج تبديل به خردمندي , تعليم و تربيت , بزرگي و عظمت در فضيلت شده است . و نيز چنين تصور كنيم كه كلمه ي فرهنگ حتي در مبتذلترين و كثيفترين نمودها به كار رفته است . با اين حال اين دگرگوني در مفهوم يك كلمه نمي تواند حقيقت ثابت در (( حيات معقول )) را از بين ببرد . براي مثال كلمه ي (( قانون )) را در نظر مي گيريم كه نام سازي بوده است . اين كلمه در دورانهاي بعد به حقيقت , حياتي با اهميت در تفسير حقيقت اطلاق شده است . حال اگر چنين فرض كنيم كه اين كلمه در يك يا چند جامعه به قضايايي گفته شده , كه زورگويان سلطه گر آنها را بي هيچ توجهي به واقعيات و حقايق , دستاويز اميال شخصي خويش قرار داده اند , آيا در اين صورت مي توان چنين نتيجه گرفت كه كلمه ي قانون , آن معناي ثابتِ ارتباط انسان با خويشتن , با خدا ,با جهان هستي , و با همنوعان خود را از دست داده است ؟ اين تصور غلط است , زيرا آن قضايايي كه بيان كننده ي قوانين جاري در طبيعت و ارتباط انسان با آنها و ارائه كننده ي ارتباط انسان با خدا و ديگر موضوعات بوده است , قطعاً ثابت و به جاي خود پايدار است , اگر چه لفظ قانون درباره ي آنها به كار نرود .
كوشش ما در مباحث بعدي پيدا كردن آن حقيقت جامع ثابت و ارزشي است كه اگر آن را به هر نامي بخوانيم . باز آن حقيقت جامع ثابت , همچنان ضرورت خود را براي نوع انساني حفظ خواهد كرد . مگر اينكه انسان ماهيت خود را در كارزار با ماشين چنان از دست بدهد كه ديگر حيات و جان و روان وخود و من و شخصيت او بكلي راه فنا و زوال پيش بگيرد و يا به قول تايلر به گوريل باهوش , تحول يابد و سپس مبدل به دندانه هاي نا آگاه ماشين شود .
تعاريف فرهنگ از ديدگاه كتابهاي لغت و دايره المعارفهاي مهم و مشهور
واضح است كه همه ي تعاريف مربوط به فرهنگ را نمي توان در يك رساله يا يك مجلد كتاب جمع آوري كرده و مورد تحقيق قرار داد , ولي مي توان با استناد به بخشي از كتابهاي لغت و دايره المعارفهاي مهم و مشهور به تحقيق درباره ي فرهنگ پرداخت و از با اهميت ترين تعاريف از ديدگاه بزرگترين صاحبنظران شرقي و غربي درباره ي فرهنگ آگاه شد .
فرهنگ از ديدگاه مراجع فارسي
(( فرهنگ با كاف فارسي , بر وزن و معني فرهنج است كه علم و دانش و عقل و ادب و بزرگي و سنجيدگي و كتاب لغات فارسي و نام مادر كيكاوس باشد و شاخ درختي را نيز گويند كه در زمين خوابانيد , از جاي ديگر سرآورد , و كاريز آب را نيز گفته اند چه (( دهن فرهنگ )) جايي را مي گويند از كاريز كه آب بر روي زمين آيد )) . حسين بن فخرالدين حسن انجو شيرازي مي گويد : (( فرهنج و فرهنگ , شش معني دارد : اوّل , دانش باشد . كمال اسماعيل گفته : فلك ز قدر تو اندوخته بسي رفعت / خرد ز راي تو آموخته بسي فرهنگ , دوّم , ادب بود . حكيم سنايي فرمايد : مرد را ور هنر به فرهنجد / تو سني از سرش بياهنجد , سوم , عقل را نامند . شيخ نظامي فرمايد : نه دانش باشد آنكس را نه فرهنگ / كه وقت آتشي پيش آورد جنگ , چهارم, كتابي را خوانند كه مشتمل باشد بر لغات پارسي . حكيم سوزني گويد : نوشتست بخت از پي كام خويش / بر اوراق فرهنگ او نام خويش , پنجم , نام مادر كيكاوس است , ششم , شاخ درختي را گويند كه آن را بخوابانند و خاك بر زير آن بريزند تا بيخ بگيرد و بعد از آن , آن را كنده به جاي ديگر نهال كنند )) .
مرحوم دهخدا نيز در لغتنامه در ذيل ماده ي فرهنگ , ابياتي را از پيشتازان ادبيات فارسي آورده است كه دلالت بر گسترش و عمق زياد , معناي فرهنگ در ادبيات فارسي دارد .
در دايره المعارف فارسي چنين آمده : (( فرهنگ در مردم شناسي , راه و رسم زندگي يك جامعه . استعمال علمي كلمه ي انگليسي معادل ” فرهنگ ” در اواخر قرن نوزده به توسط سرا. ب تايلر برقرار شد . مفهوم فرهنگ چندان سودمند بوده است كه آن را توسعه داده در ساير علوم اجتماعي و در ادبيات و علوم زيستي نيز به كار مي برند . از آغاز پيدايش نوع بشر , فرهنگ مايه ي تمايز انسان از گروههاي حيواني بوده است . آداب و عادات و انديشه ها و اوضاعي كه گروهي در آن شركت دارند , از نسلي به نسل ديگر انتقال پيدا مي كند , و اين انتقال پيش از آنكه از راه وراثت باشد , از راه آموختن است . پيروي از اين آداب و عادات با نظام پاداش و كيفر مخصوص به هر فرهنگ اند . ولي بسياري از رفتارها تنها از طريق تجربه حاصل مي شود . هر جامعه براي خود الگوي خاصي از ” كليات فرهنگي ” دارد كه سازمان اقتصادي , و فرهنگ مادي ( افزارها , سلاحها , البسه ) را شامل مي شود . درجه ي پيچيدگي سازمان فرهنگي وسيله اي براي تشخيص دادن جامعه هاي متمدن از جامعه هاي ” ابتدايي ” است . ولي در اين دو اصطلاح هميشه جنبه ي نسبيت را بايد در نظر گرفت . اساساً هر گروه انساني , فرهنگ مشخص خود را دارد , ولي جامعه ي مفصل و پيچيده ممكن است فرهنگهاي فرعي نيز داشته باشد كه از منشاء ملّي و دين و اوضاع اجتماعي حاصل مي شود . بر عكس , از طريق تماسهاي صلح آميز يا قهري فرهنگي , ممكن است يك فرهنگ مشترك مورد قبول چند جامعه ي مختلف قرار گيرد

 

دانلود فایل

نقش مديريت در فرهنگ سازي سازماني | ویرایش نو baran

نقش مديريت در فرهنگ سازي سازماني نقش, مديريت, در, فرهنگ, سازي, سازماني نقش مديريت در فرهنگ سازي سازماني

مقدمه
اين مقاله با تمركز بر فرهنگ سازمانهايي با محيطهاي پيچيده و بي ثبات به نگارش درآمده است. مصداق چنين سازمانهايي در حال حاضر شركتهاي فراملي هستند، ولي در آينده اي نزديك تغييرات زيادي پيش روي همه سازمانها خواهد بود؛ به گونه اي كه انتظارات جديدي از مديران براي ثبت فرهنگ سازماني تعريف خواهد شد.
بي گمان با شتاب تحولات در حوزه فناوري در عصر ارتباطات، فرهنگ نيز دستخوش تحول شده و اين روند تا سرحد تضاد با فرهنگهاي سنتي پيش خواهد رفت. كسي به يقين نمي داند در آينده چه اتفاق مي افتد. اما بي ترديد بسياري چيزي را جست وجو خواهند كرد كه خود آن را نابود كرده اند و آن اصالت و هويتي است كه ريشه در تمايز ميان آداب، رسوم، سنن، عقايد و در يك كلام فرهنگ جوامع مختلف و… دارد؛ چرا كه همه ارزش و اعتبار ميراث فرهنگ بشري نتيجه تنوع انديشه ها و فرهنگ هاي گوناگون بوده است و برخورد و پيوند آنها با يكديگر و در عصر ما با گسترش و نفوذ روزافزون و شگفت انگيز وسايل ارتباط جمعي كم كم جهان به طرف كلي سازي و يكنواختي زيان بخشي سوق داده مي شود. ]چرا كه بيشتر معرفت به تدريج از راه چشم و با ديدن تصويرهاي تلويزيوني و… حاصل مي‌گردد و وسايل سمعي و بصري كم كم جاي تفكر و مطالعه را مي گيرد. نتيجه اين كار به تدريج به صورت يك دست درآمدن ادب و معارف ملل است و همسان و قشري شدن انديشه ها و سير آنها در يك مجراي معين. بديهي است در اين ميان زبان و فرهنگي كه قدرت و سيطره اقتصادي دارد، غلبه پيدا مي كند و زبانهاي قومي در برابر معدود زبانهاي رايج در تلويزيون هاي جهاني دچار ضعف خواهند شد. اما اين وضع به ضرر همان زبانها و معارف غالب نيز تمام مي شود؛ زيرا نتيجه آن عقيم شدن فرهنگ بشري است از بدايع افكار و ابتكاراتي كه مي تواند در دامان خود فرهنگهاي غني و گوناگون بپرورد و چه توان فرساست دنياي بدون تنوع و ابداع كه در آن همه كم كم يك جور بينديشند، رفتار و احوالشان شبيه هم باشد. و… (دكتر غلامحسين يوسفي)]
مع الوصف در بحث ويژه ما هنوز هم فرهنگ مديريت و نقش مديران در فرهنگ‌سازي از نگاه عده اي موضوعي كم رنگ و كم تاثير بوده و جايگاه آن در موفقيت مدير چشمگير به نظر نمي آيد. لذا با تعريفي از فرهنگ بر فرهنگ سازي مديران بيشتر تعمق مي كنيم:
بسياري از علماي مديريت فرهنگ را عبارت از آداب، رسوم، عقايد و باورهاي مشترك يك جامعه تعريف كرده اند. حال اين فرهنگ (و اجزايش) مي تواند در يك نهاد كوچك مانند خانواده مطرح شود و يا يك نهاد بزرگ همانند طيف وسيعي از جوامع مختلف، اگر بر آن باشيم كه تحليلي از فرهنگ امروز و تصويري تكامل يافته از فرهنگ در زمانهاي آينده را داشته باشيم يك بار ديگر اجزا فرهنگ را مرور مي‌كنيم:
آداب و رسوم : در زمان كنوني نحوه فراگيرشدن و ميزان آن و ماهيت و مفهوم اين آداب و رسوم با گذشته تفاوتهاي بسياري يافته است، همانند ظهور آداب و رسومي خاص در حرفه و زندگي مردمان شهري كه متاثر از فناوري است يا تمايل بي رويه نسبت به مد در جوامع غربي و… كه در ابتدا به طور خاص بروز مي كند و در ادامه به سبب ارتباطات جهاني گسترش مي يابد. يقينا در آينده نيز شاهد تحولات محيرالعقول خواهيم بود.
عقايد و باورها : رد پاي فناوري را حتي در عقايد و باورهاي مردماني كه دچار زندگي ماشيني شده اند مي توان ديد به نظر مي‌آيد مرموزترين بخش فرايند تغيير و تكامل در فرهنگ مربوط به اين اجزا باشد كه (گاه خيلي سريع و گاه پس از گذشت زماني طولاني) با مشاهده تغيير در ديدگاهها و نگرشها و ارزشها مي توان به تغيير در فرهنگ پي برد. اما اينكه آداب و رسوم و عقايد به چه شكلي در ميان افراد فراگير مي‌گردد جرياني سيال است و تشريح تئوريك چگونگي شكل گيري و فراگيري فرايند پيچيده فرهنگ سازي، واقعا دشوار است.
علماي فعلي همواره اعتقاد دارند كه در سازمانهاي بزرگ، اين موسسان و بنيانگذاران سازماني هستند كه به وسيله مديران نقشي پررنگ در القاي فرهنگ و فراگيركردن فرهنگ سازماني ايفا مي كنند.
تعاملي كه ميان فرهنگ عمومي جامعه و فرهنگ خاص سازمان وجود دارد لطمه اي به فرهنگ خاص سازمان نمي زند؛ چرا كه هرچند ممكن است فرهنگ جامعه دچار تغييرات زيادي در خرده فرهنگها شود، اما به دليل قويتر بودن فرهنگ غالب سازمان (كه فرصت تاثيرگذاري به خرده فرهنگهاي بيرون سازمان را نمي دهد) مجالي براي بروز و ايجاد اختلال توسط خرده فرهنگها بر فرهنگ غالب سازماني به وجود نمي‌آيد.
حال سوال اينجاست آيا در سازمانهاي مورد بحث با محيطهاي متغير و پويا نيز شاهد چنين روندي خواهيم بود يا خير؟
براي تشريح مكانيسم فرهنگ سازي محيطهاي متغير و پويا از اصطلاح سيستم‌هاي فراباز و تـــاثير آنها بر فرهنگ سازمان كمك مي گيريم. در سيستم‌هاي فراباز علاوه بر اينكه سيستم‌ها بر يكديگر تاثير گذاشته و از يكديگر تاثير مي پذيرند در فرايندي پرتحول بر اثر انبساط اجزاي زيرسيستم ها (منظور از انبساط، ظهور تغييرات مثبت و در كاركرد زيرسيستم‌ها خارج از قالب تعريف شده است.) گاهي تمام قالبهاي موجود و تعريف شده (كنش و واكنش) بين سيستم‌ها و عملكردشان را درهم نورديده و براي رسيدن به اهداف نو به كنشهاي لحظه اي (كه ضرورت موقعيت ايجاب مي كند.) در مقابل هم مي پردازند. لذا مسير يكطرفه شكل گيري فرهنگ و فرهنگ پذيري جامعه، سازمان و فرد از حالت خطي خارج و دچار تحول شده و مي تواند به صــورتهاي مختلف مشاهده شود.
در اين شرايط مديريت نمي تواند مدعي فرهنگ سازي و حفظ فرهنگ سازماني شود؛ چرا كه در برشهاي زماني اندك خرده فرهنگهاي جديدي (كه ماحصل سيستم‌هاي فراباز هستند.) از جامعه به سازمان وارد مي شوند و پس از پالايش به‌عنوان بخشي از فرهنگ سازمان جايگاه خود را پيدا كرده و سير تحول طبيعي پذيرش فرهنگ را در نيمه راه رسيدن به‌نتيجه مغلوب مي كنند؛ چرا كه خــرده فرهنگي ديگر از طريق افراد جديد از راه مي رسد و…
اين چنين همه چيز نوبه نو مي شود و قبل از اينكه سيـــــستم ها نقش خود را به عنوان سيستم هاي باز ايفا كنند مغلوب فرايند پرشتاب هجوم عناصري تازه به فرهنگهايشان مي شوند (كه بيشتر تركيبي از چند خرده فرهنگ است) و آنها را با خود همراه مي كنند و در قالب سيستم‌هاي
فراباز فرهنگ پيچيده تري را بنيان مي نهند، لذا مدير با فرهنگ ثابت سازماني در ميانه راه جا مي ماند و براي حفظ نقش خويش بايد خود را با شرايط جديد فرهنگي كه سيستم هاي فراباز القا مي كنند وفق دهد.
اغراق نيست اگر بگوييم در چنين شرايطي ممكن است چند خرده فرهنگ عمده نقش فرهنگ غالب را ايفا كرده و بقيه خرده فرهنگها نيز در تلاش براي قرارگرفتن در فهرست خرده فرهنگهاي سازماني باشند و بدين ترتيب فرضيات مطرح شده از سوي علـــــما كه بيان مي كردند فرهنگ غالب سازماني مي توند اثربخشي سازماني را افزايش دهد دچار تغييرات زيادي خواهد شد. مثلا با ورود و خروج خرده فرهنگها در محيطهاي فوق پويا حداكثر تلاش ما براي ايجاد سازگاري در خرده فرهنگها تا دستيابي به اثربخشي مطلوب در اهداف قرار مي گيرد. همچنين باايجاد فرصتهاي انگيزشي جديد در خلاءهايي كه ناشي از رقابت خرده فرهنگهاست مدير با هوشياري تمام توان خود را براي تسلط به نوع تفكر و گرايش كارمندان به فرهنگ موجود به‌كار مي بندد و كانال هاي ورودي و خروجي خرده فرهنگها را تاحد ممكن تحت نظر مي گيرد.
شايد در اين ميان هنجارهاي موجود فرهنگي دچار نوعي آشفتگي شوند؛ اما آيا مديــــريت مي تواند با سامان دادن به فرهنگ سازماني و توجه به خرده فرهنگها باز هم جايگاه هنجارهاي فرهنگي را ابقا كند؟ و يا بالحاظ محقق شدن (احتمال بسيار پايين) اين فرضيه در آينده نه چندان دور به تركيبي جمع‌پذير از انواع سازمانها براي دستيابي به فراسيستمي در زمان كنوني نياز داريم تا ما را براي مقابله با تغييرات ناخواسته در زمانهاي دور آماده سازد. بدون شك اين عرصه نيازمند درايت و تلاش جمعي است.
پژوهشگران اين عرصه بايد ارزيابيهاي كلان و ويژه از تغييرات فرهنگ و… داشته باشند و با دستيابي به شماي كلي فرهنگ جامعه و راهها و خطوط ارتباط فرهنگي و… در صورت لزوم با ارائه طرح و برنامه نگرشهاي نوين را بنيان نهند.
توجه داشته باشيم كه در هر سطح مشخص داراي نوعي فرهنگ در سطح جامعه هستيم و لذا بايد عناصر تغيير و رهبري فرهنگ براي آن سطح را تعريف كنيم. بنابراين، با دستيابي به يك سيستم فراباز در هر سطح، آن سطح را تحت كنترل درآورده تا در نهايت فرهنگ جامعه در مسيرهاي مشخص كه منبعث از تمدن تاريخي و ديني مان است، حركت كند. بدين طريق پازل هاي خرده فرهنگها را مي توان هميشه به گونه اي در كنار هم قرار داد كه هويت فرهنگي را به نحوي نمايان سازند كه آيينه اصالت بنيان و درايت شرع در شئون زندگي باشد.

فرهنگ سازمانی _ بخش اوّل

مقدمه

فرهنگ سازمانی موضوعی است كه به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. به دنبال نظریات و تحقیقات جدید در مدیریت، فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روزافزونی شده و یكی از مباحث اصلی و كانونی مدیریت را تشكیل داده است. جمعیت‌شناسان، جامعه‌شناسان و اخیراً روان‌شناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت مبذول داشته و در شناسایی نقش و اهمیت آن نظریه‌ها و تحقیقات زیادی را به‌وجود آورده و در حل مسائل و مشكلات مدیریت به كار گرفته‌اند. با بررسی كه توسط گروهی از اندیشمندان علم مدیریت به عمل آمده فرهنگ سازمانی به‌عنوان یكی از مؤثرترین عوامل پیشرفت و توسعه كشورها شناخته شده است. به‌طوری‌كه بسیاری از پژوهشگران معتقدند كه موفقیت كشور ژاپن در صنعت و مدیریت یكی از علل مهم توجه آنها به فرهنگ سازمانی است.
فرهنگ سازمانی به‌عنوان مجموعه‌ای از باورها و ارزشهای مشترك بر رفتار و اندیشۀ اعضای سازمان اثر می‌گذارد و می‌توان نقطه شروعی برای حركت و پویایی و یا مانعی در راه پیشرفت به شمار آید. فرهنگ سازمانی از اساسی‌ترین زمینه‌های تغییر و تحول در سازمان است نظر به اینكه برنامه‌های جدید تحول بیشتر به تحول بنیادی سازمانی نگاه می‌كند از این‌رو هدف این برنامه‌ها تغییر و تحول فرهنگ سازمان به‌عنوان زیربنا به بستر تحول است.
مفهوم فرهنگ

فرهنگ واژه‌ای است كه علمای علم اجتماع و پژوهشگران رشته مردم‌شناسی آن را به كار می‌برند و این واژه از گسترش وسیعی برخوردار است و آن‌چنان مفید واقع شده كه آن را در سایر علوم اجتماعی نیز به كار می‌برند. فرهنگ در قالب بحث تخصصی خود در حدود اواسط قرن نوزدهم در نوشته‌های علمای مردم‌شناسی پدیدار شد و كاربرد علمی كلمۀ فرهنگ در اواخر قرن مذكور توسط تایلر (1917ـ1832) مردم‌شناس انگلیسی صورت گرفت.

یكی از مبانی اساسی علوم رفتاری با رشتۀ انسان‌شناسی آغاز می‌شود و یكی از رشته‌های فرعی انسان‌شناسی، انسان‌شناسی فرهنگی است كه با مطالعه رفتار سازمانی ارتباط نزدیك دارد. انسان‌شناسی فرهنگی با رفتار مكتسبه انسانها كه از فرهنگ آنها تأثیر می‌گیرد و نیز با فرهنگ متأثر از این رفتار سر و كار دارد. درواقع بدون فهم عمیق ارزشهای فرهنگی جامعه نمی‌توان رفتار سازمانی را به درستی فهمید.
نقشی كه فرهنگ در رفتار انسان ایفا می‌كند، یكی از مهم‌ترین مفاهیمی است كه در علوم رفتاری وجود دارد. هرچند تاكنون به‌طور كامل مورد ارزیابی قرار نگرفته است. فرهنگ آنچه را كه انسان یاد می‌گیرد و نیز نحوه رفتار او را تعیین می‌كند.
در مورد اینكه فرهنگ چگونه به وجود می‌آید، باید گفت كه فرهنگ پدیده‌ای است كه با توجه به خواسته‌های طبیعی و نیروهای اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. جغرافیای منطقه، تاریخ و رویدادهای قوم، زبان و ادبیات رایج در میان مردم، دین و مذهب، اقتصاد و شیوۀ معیشت مردم در پیدایش فرهنگ اثر گذاشته و در تركیبی سازگار با یكدیگر، مجموعه‌ای از ارزشها و باورهای چیره را پدید می‌آورند كه بر رفتار انسانی تأثیر می‌گذارد و ارتباط میان مردم را آسان می‌سازد.

 

دانلود فایل

تحقیق راههای ترویج فرهنگ خلاقیت و نوآوری | ویرایش نو baran

تحقیق راههای ترویج فرهنگ خلاقیت و نوآوری تحقیق, راههای, ترویج, فرهنگ, خلاقیت, و, نوآوری راههای ترویج فرهنگ خلاقیت و نوآوری
مقدمه
نگاه کردن متفاوت به مساله و رسیدن به یک راه حل جدید، همان چیزی است که عموماً از آن به خلاقیت تعبیر می¬شود. اما خلاقیت مفهومی نیست که بتوان آن را در یک جمله و حتی یک کتاب مفصل هم توضیح داد. خلاقیت در حقیقت، فرآیندی است که در ذهن فرد خلاق اتفاق می¬افتد و حاصل آن شکل گرفتن یک ایده¬ی جدید با یک راه حل ابتکاری است.
این که خلاقیت ذاتی است یا اکتسابی، موضوعی نیست که این روزها ضرورت بحث بر سر آن در میان باشد. دنیای امروز تلاش می¬کند خلاقیت و مباحث مرتبط با آن را، چه در زمینه¬های روان شناسی و علوم تربیتی و چه در زمینه¬های مدیریت و کسب و کار، به درستی بشناسد و ابعاد مختلف آن را توسعه دهد. کتاب¬های فراوانی که درباره¬ی تکنیک¬های افزایش خلاقیت در افراد و در سازمان¬ها نوشته شده¬اند، گویای این حقیقت می¬باشند که توجه به خلاقیت و توسعه¬ی ان در سازمان، نه تنها باعث می¬شود که افراد از کار خود احساس رضایت بیش¬تری کنند، بلکه در پیش برد سازمان و افزایش بهره¬وری و رسیدن به موفقیت¬های بزرگ سهم عمده¬ای دارد.
برای آن که بتوانیم خلاق باشیم، باید ابتدا معنی و مفهوم خلاقیت را به درستی بشناسیم و بتوانیم بین خلاقیت، هوش، دانش و مهارت تفاوت قائل شویم. دانستن این که ساختار ذهن چیست و چگونه در فرآیند شکل گیری تفکر خلاق تاثیر می¬گذارد، با این که ممکن است مستقیماً روی افزایش خلاقیت فرد اثر نگذارد، بدون تردید باعث می¬شود که نگاه فرد به روش¬ها و تکنیک¬هایی که برای افزایش خلاقیت مطرح می¬شوند تغییر کند.
بعد از این¬ها وقت آن است که این روش¬ها را امتحان کنیم؛ روش¬های فردی. می¬توانیم ذهن را درگیر حل یک مساله¬ی جدید کنیم، یا اینکه سعی کنیم مسائل دور و برمان را به روش¬هایی که متخصصان این رشته پیش نهاد داده¬اند حل کنیم.

الف – تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت
پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید اساساً در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعدترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زیادی را در خانواده سپری می¬کنند، بنابراین این طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آن بپذیرد. بیان این نکته از آن روست که بگوییم هر چند می توان در محیطی غیر از خانواده (آموزشگاه یا جایی دیگر) به تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت مبادرت ورزید، اما تاثیر این عوامل با اندازه و اهمیت عامل نخستین نیست. پس بهتر است که هدایت¬ها و روش¬های اتخاذ شده محیط دوم یعنی «محیط یادگیری» به محیط نخستین یعنی خانواده نیز انتقال یابد و در آنجا هم مورد تمرین و تقویت قرار گیرد؛ این انتقال زمینه-های تثبیت و تحکیم انگیزش خلاقه را بیش از پیش فراهم آورد.
آمابیلی (1988) معتقد است، برای رسیدن به خلاقیت بهتر است که انگیزه و به ویژه انگیزه درونی پرورش پیدا کند و در جایی دیگر به نقش اهمیت انگیزش بیرونی اشاره می¬کند. ما ضمن احترام به این نظر توصیه¬هایی در قالب انگیزه درونی و بیرونی ارایه می¬کنیم.
چون فعالیت انگیزشی خلاق عمدتاً ماهیتی کلامی دارد، یعنی باید به وسیله کلام و روابط کلامی وارد آن شد شاید درست نباشد که آن را محدود به فضای خاص کرد. در کودکان انگیزه معمولاً حالتی کلی و عمومی دارد. گاهی درونی می¬شود و گاهی بیرونی. برای آن که کودکان موفق شوند به انگیزه خود سازمان دهند و جهت ان را مشخص کنند (درونی سازند یا بیرونی) طوری که برجستگی با یکی باشد برخورد کلامی ما یا به عبارت ساده¬تر برخورد شفاهی ما نقشی اساسی دارد. آنچه هسته و محور برخورد را می¬سازد گرایش و جهتی است که در خود پاسخ یا کلام نهفته است؛ آیا کلام مشوق انگیزه درونی است یا بیرونی. بنابراین، در اولین گام آموزش « انگیزه» باید به جهت پاسخ¬ها و هدایت¬های کلامی فرد توجه کافی داشته باشیم. برای مثال وقتی از کودک می¬پرسیم چرا بازی نمی¬کنی و او می¬گوید حوصله ندارم و پاسخ ما را در جهت دادن به رفتار کودک ممکن است این چنین باشد:
– اگر به او بگوییم خوب است که تو هم مثل بقیه بچه¬ها بازی کنی به رفتار او جهتی بیرونی می¬دهیم

 

دانلود فایل

تحقیق فرهنگ اخلاقي تربيتي معصومين | ویرایش نو baran

تحقیق فرهنگ اخلاقي تربيتي معصومين تحقیق, فرهنگ, اخلاقي, تربيتي, معصومين فرهنگ اخلاقي تربيتي معصومين
آموزه ها
1- حرص و آز نعمتي الهي است كه در نهاد انسان قرار داده شده است. نكته قابل تأمل به كار بردن اين نيرو در زمينه هاي مثبت است و اين از نشانه هاي برجسته اهل تقوا است.
2- حرص ورزيدن در به دست آوردن مال و ثروت به هر وسيله اي كه باشد انسان را به جايي نمي رساند. امام حسين (ع) در اينباره مي فرمايد:
« نه عفت و مناعت مانع روزي مي شود و نه حرص زدن روزي بيشتر مي آورد. زيرا روزي تقسيم شده و اجل حتمي است و حرص زدن گناه است.»
3- ريشه آزمندي و حرص ورزيدن در امور دنيايي و بدست آوردن مال ز هر راهي چيست؟ رسول الله خطاب به حضرت علي (ع) فرمود:
« اي علي! بدان كه ترسويي و بخل و آزمندي از يك سرشتند و ريشه آنها بدگماني به خدا است.»
4- عامل بازدارنده از آزمندي چيست؟ امام صادق به ابوبصير فرمود: آيا اندوهگين نمي شوي؟ آيا غم دلت را نمي گيرد؟ آيا دردمند نمي شوي؟ عرض كردم به خدا سوگند چرا. فرمود:
هر گاه چنين حالتهايي به تو دست داد مرگ و تنهايي قبر را به ياد آور و آن زماني را كه تخم هاي چشمت ب گشته‏ بر گونه هايت جاري شود و بندهايت از هم بگسلد و گوشت بدنت خوراك كرمها شود و پيكرت پوسيده گردد و از دنيا جدا شوي. اينها تو را به كار برمي انگيزاند و از حرص زياد به دنيا باز مي دارند.
2- ابوريحان بيروني و حرص
ابوريحان بيروني حكيم و رياضيدان معروف در بستر مرگ افتاده بود و لحظه هاي آخر عمر خود را مي گذراند. در همان حال فقيهي به عيادت وي آمد. ابوريحان به همه شدت بيماري، كاملاً به هوش بود و مشاعرش بخوبي كار مي كرد. در همان حال فرصت را غنيمت شمرد و يك مسئله فقهي را طرح كرد. مرد فقيه در شگفت ماند و به وي گفت: اين چه وقت پرسيدن مسئله علمي است؟
ابوريحان پاسخ گفت: فكر كنم اگر مسئله اي را بدانم و بميرم بهتر است از اينكه ندانم و بميرم.
امام صادق (ع) فرمود:

 

دانلود فایل

تحقیق ترویج فرهنگ ایثار | ویرایش نو baran

تحقیق ترویج فرهنگ ایثار تحقیق, ترویج, فرهنگ, ایثار, ترویج فرهنگ ایثار
مفهوم ایثار یكی از مفاهیم بنیادین علوم انسانی، بویژه فلسفه اخلاق است كه می توان رویكردهای متفاوتی به آن داشت. هم رویكرد معرفت شناسانه و هم رویكرد ایدئولوژیك و دینی. در نگاه معرفت شناختی می توان ایثار را یك مفهوم نظری (theoric Term) دانست كه عام و جهانشمول بوده و اختصاص به فرقه یا اجتماع خاصی نداشته و در باب همه جوامع ساری و جاری است.
كتر سید عبدالحمید ضیایی دكترای فلسفه غرب از دانشگاه سوربن پاریس، دارنده مدال طلایی المپیاد ادبی ۱۳۷۴ و فارغ التحصیل حقوق قضایی و ادبیات از دانشگاه تهران و علامه طباطبایی است. ارائه مقالات متعدد پژوهشی و علمی در جلسات، كنفرانس ها وهمایش های خارجی و داخلی، تاكنون چند عنوان كتاب از دكتر ضیایی منتشر شده كه از آن جمله می توان به كتاب های در غیاب تبار شناسی اندیشه های الحادی در عصر مدرنیته، جامعه شناسی تحریفات عاشورا، نگرش انتقادی به ادبیات عاشورا و … اشاره كرد.
گفت وگو با دكتر سید عبدالحمید ضیایی
●ایثار از منظر شما چه تعریفی دارد؟
مفهوم ایثار یكی از مفاهیم بنیادین علوم انسانی، بویژه فلسفه اخلاق است كه می توان رویكردهای متفاوتی به آن داشت. هم رویكرد معرفت شناسانه و هم رویكرد ایدئولوژیك و دینی. در نگاه معرفت شناختی می توان ایثار را یك مفهوم نظری (theoric Term) دانست كه عام و جهانشمول بوده و اختصاص به فرقه یا اجتماع خاصی نداشته و در باب همه جوامع ساری و جاری است. به طور كلی می توان ایثار را نوعی كنش دیگر خواهانه (اعم از دینی، انسانی یا ملی) و عبور از منافع شخصی به خاطر حفظ مصالح دیگری‎/ دیگران قلمدادكرد. مهمترین خصیصه مفهوم ایثار، باور معطوف به عمل است. یعنی ابتدا در ساخت آگاهی فرد ـ اجتماع نوعی دگرگونی استعلایی پدید می آید و سپس این تحول به عرصه فعل و عمل فردی، جمعی راه یافته و در آن نهادینه می شود.
● ایثارگران چه كسانی هستند؟
اگر ایثار را همان عمل دیگر خواهانه بدانیم دایره شمول ایثارگران نیز بسیار گسترده خواهد بود به عبارت دیگر، حتی تحول سوبژكتیو و ذهنی فرد نسبت به ترجیح شیئی یا فرد یا عقیده ای بر خود نیز عملی ایثار گرانه خواهد بود، ولو این كه تحقق عینی پیدا نكند. اما در رویكرد ایدئولوژیك كه نسبت آن با نگاه كلان معرفت شناختی و وجود شناختی، عموم و خصوص مطلق است ایثارگر به كسی اطلاق می شود كه به خاطر باور یا عقیده ای خاص (كه بیشتر صبغه دینی و متافیزیكی دارد.) از جان و منافع خود صرف نظر وعبور كند. دایره شمول ایثار گری در كشور ما نیز با توجه به وقایع اتفاقیه در صدر انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی تعریف و تبیین می شود.
●اگر روحیه ایثارگری در یك جامعه حذف شود چه اتفاقی می افتد؟

 

دانلود فایل

تحقیق در مورد فرهنگ و کلیات آن | ویرایش نو baran

تحقیق در مورد فرهنگ و کلیات آن تحقیق, در, مورد, فرهنگ, و, کلیات, آن مقدمه :
واژه ي فرهنگ را در زبانهاي اروپاپي (انگليسي ، فرانسه ، آلماني) culture culture kultur مي گويند كه از واژه ي cultura بر مي آيد از ريشه لاتيني colere اين واژه طيف معنايي گسترده اي داشته است مانند : مسكن گزيدن ، كشت كردن ، حراست كردن ، پرستش كردن استعمال فرهنگ به عنوان يك اسم مستقل ، فراگردي انتزاعي بوده كه پيش از پايان قرن هيجدهم ميلادي اهميتي نداشته و تا نيمة قرن نوزدهم ميلادي معلوم نبوده است با اين حال مي توان گفت كه اين تحول به طور ناگهاني در زبانهاي اروپايي به وقوع نپيوسته است جان ميلتون ، شاعر انگليسي در سال 1660 فرهنگ را در معنايي انتزاعي به كار مي گيرد در قرن هيجدهم در انگلستان هنوز معناي رايج فرهنگ همان معنايي است كه از CULTVATION و CULTINATED بدست مي آيد .
استعمال اين واژه در ابتدا مترادف است با تمدن ( CIVILZATION ) نخست در معنايي انتزاعي كه معرف يك فراگرد عام است به كار گرفته مي شود كه متمدن بودن و فرهيخته بودن را مي نماياند ، پس از آن در معنايي رواج پيدا مي كند كه مورخان رنسانس (عصر روشنگري) از تمدن مي كردند وتوصيفي از فراگرد دنيايي و غير ديني تحول بشري در تاريخنگاريهاي عالم خود به دست مي دادند .
هردر در اين زمينه دگرگوني تعيين كننده اي پديدار ساخت و در رسالة خود به نام ((انديشه هايي در بارة فلسفه تاريخ بشريت)) دربارة فرهنگ نوشت :
(هيچ چيز نامشخص تر از معناي اين واژه نيست ، هيچ چيز فريبنده تر از انطباق اين واژه بر ملتها و دورانها نيست) ، او انديشه پيشرفت تك خطي بشريت را كه در تاريخ نگاريهاي عصر روشنگري انعكاس مي يافت مورد انتقاد قرار داد . هردو از فرهنگها به صورت جمع سخن به ميان آورد ، فرهنگ در معناي انتزاعي خود سه كاربرد عمده پيدا مي كند :
اول : بصورت اسم مستقل و انتزاعي كه فراگرد عام رشد فكري ـ معنوي و زيبايي شناسانه را مي نماياند .
دوم : آنكه كاربردي عام يا خاص پيدا مي كند كه معرف روش زندگي معيني (در يك گروه ـ دوره يا بشريت به طور كلي) است .
سوم : توصيف آثار و تجربيات فكري است كه به خصوص فعاليتهاي هنري را هدف مي گيرد امروزه بسياري از فعاليتهاي هنري را با فرهنگ مترادف مي گيرند و وزارتخانه هايي در دنيا به اسم وزارت فرهنگ برپا شده اند كه بسته به مورد و كشور ، فعاليتهاي مختلفي را به نام فرهنگ و هنر سازمان مي دهند ، در ايران چنين وزارتخانه اي نخست با نام وزارت فرهنگ و هنر در سال 1343 براه افتاد كه پس از انقلاب اسلامي ايران در سال 57 تغيير نام داد و اكنون نام وزارت فرهنگ را يدك مي كشد و به عنوان وزارت فرهنگ و آموزش عالي رسميت يافته است .
در زبان فارسي در قياس با زبانهاي اروپايي واژة فرهنگ معناي غير مادي واضح تري دارد وقتي مي گوييم فرهنگ ترافيك ، منظورمان نوع خاصي از رفتار در حوزة راهنمايي و رانندگي است يا وقتي مي گوييم فلاني فرهنگ آپارتمان نشيني ندارد ، منظورمان اين است كه با قواعد و آداب سكونت در مجتمع هاي مسكوني آشنا نيست ، هنگامي كه مي گوييم فلاني فرهنگ خانه داري ندارد يعني نمي داند چگونه خانه و كاشانه خود را اداره كند .
اين معنا ها در زبان فارسي و همگي به نوع رفتار و به شيوة زيستن توجه مي كند .
در اين تحقيق كه برگزيده و چكيده مطالب چند كتاب است سعي شده مفاهيم : توسعه فرهنگي سياستهاي فرهنگي و هدفهاي توسعه فرهنگي همچنين جايگاه آداب و رسوم در فرهنگ را به صورتي ساده و روان گردهم بياورم . بنابراين لازم ديدم قبل از پرداختن به مطالب فوق به توصيف مفاهيم و معاني و موارد استعمال واژة ((فرهنگ)) بپردازم . اميد است اين تلاش در خور توجه اساتيد گرانمايه قرار گيرد و كمي ها و كاستي هاي آن را به ديد كوتاهي ننگرند زيرا تحقيق فوق اولين مجموعه جمع آوري شده توسط محقق مي باشد .

 

دانلود فایل

تحقیق بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه | ویرایش نو baran

تحقیق بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه تحقیق, بررسی, نقش, رسانه, های, جمعی, و, تأثیر, آن, بر, فرهنگ, جامعه فصل یک کلیات تحقیق
1) موضوع تحقیق
« بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه »
2) تعریف موضوع
3) فرضیه این تحقیق:
1) رابطه ی معنا داری بین عملکرد رسانه های جمعی و بهبود افکار عمومی وجود دارد .
2) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن سطح آموزش وجود دارد.
3) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و گذراندن اوقات فراغت وجود دارد
4) رابطه معناداری بین رسانه های جمعی و کاهش تهاجم فرهنگی وجود دارد .
4)اهداف تحقیق:
5) ضرورت تحقیق:
6) محدودیت تحقیق :
1) عدم دسترسی به کتابخانه های معتبر
2) وجود منابع کتابخانه ای و عدم دسترسی به تمام این منابع
3) عدم دسترسی به مراکز تخصصی رسانه ای
7) تعریف واژه :

موضوع: « بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه »
1- رسانه ها یکی از وسایل ارتباطی جمعی هستند که در این تحقیق منظور از رسانه ها « وسایل ارتباطی جمعی» رادیو، تلویزیون و مطبوعات هستند . رسانه های همگانی مانند مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سینما و امثال آنها است و همچنین فرآیند ارتباط همگانی در حال افزایش است امروزه پژوهش های پیرامون نظام ارتباطی را به عنوان یکی از ارگانهای مهم اجتماعی که با دیگر نظام های موجود در جامعه روابط و مبادلات متقابلی دارد و به نیازهای گوناگون جامعه انسانی پاسخ می دهد . از آنجا که نیازهای بشر گوناگون است و پیچید گیهای جامعه انسانی روز افزون می باشد نقش وسایل ارتباطی اشکال و جنبه های مختلفی به خود می گیرد . بنابراین نظام ارتباطی در معنای عام پدیده ای است جهانی که در همه جا وجود دارد و به نیازهایی پاسخ می دهد که برای تمامی افراد مشترک است . و در واقع جامعه انسانی نمی تواند بدون نظام ارتباطی به حیات خود ادامه دهد در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری تحت بررسی و مطالعه دقیق و منظم قرار گرفته اند و این مطالعات و تحقیقات گسترده حکایت از اهمیت رسانه های همگانی به عنوان نهاد مهم اجتماعی می باشد . یکی از تأثیرات رسانه ها، تأثیرات فرهنگی آن بر جامعه می باشد امروزه عمده ترین نقش وسایل ارتباط جمعی بر عهده دارند عبارت اند از فرهنگ سازی، آموزش، اطلاع رسانی و ایجاد مشارکت است به گفته ی س . پ اسکات اولین سردبیر روزنامه گاردین می گوید : امور مقدس اند و تفاسیر آزاد است و او برای مطبوعات به عنوان یکی از وسایل ارتباط جمعی دو نقش کارکرد بیان می کند 1) اطلاع رسانی 2) بیان عقاید ولی مهمترین نقش رسانه ها فرهنگ سازی یک جامعه را بر دوش می کشد و می تواند حتی فرهنگ های مختلف را تغییر و باعث رشد فرهنگ جدید در جامعه شود معرفت عامی که از تجارب شخصی حاصل می شود جوهر اصلی تعریف عام رسانه است . رسانه ها دارای ابعاد مختلفی است که مارشال مک یوهان وسایل ارتباطی را از نظر حرارتی به دو دسته تقسیم می کند ( عکس، رادیو، سینما) را یک وسیله ارتباطی گرم می داند که لوهان معتقد است این وسایل ارتباطی تنها در امتداد یکی از حواس آدمی هستند و توصیف و تشریح زیادی را در بر دارند یعنی با حجم زیادی داده های همراه از نظر بیان مقصود کامل هستند حال آنکه وسایل ارتباطی سرد( خط تصویری، تلفن، تلویزیون) کمتر به تشریح و توصیف می پردازند و مشارکت زیادی را می طلبد و همچنین رسانه ها یکی از انواع وسایل آموزشی اند که نقش مهمی را در آموزش ایفا می کنند و مخاطبان بسیاری را به خود جذب می کند و از روش های گوناگون افراد جامعه را آموزش می دهند بسیاری از افراد رسانه ها را به عنوان ابزار فرهنگی می دانند زیرا فرهنگی می دانند زیرا از بطن جامعه بر می خیزد و تأثیر فرهنگی که رسانه ها بر مخاطب می گذارند را می توان فرهنگ جمعی نامید و تعریفی که از فرهنگ ارائه می شود آن باورها و ارزشهای حاکم بر جامعه است و همچنین رسانه ها نماد فرهنگ و تمدن یک کشور هستند و تحت تأثیر حکومتند یعنی بر اساس باورها و ارزشهای جامعه عمل می کنند و رعایت کننده هنجارهای جامعه هستند .
3- فرضیه های تحقیق:
1) رابطه ی معنا داری بین عملکرد رسانه های جمعی و بهبود افکار عمومی وجود دارد.
2) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن فرهنگ جامعه وجود دارد .
3) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن سطح آموزش وجود دارد.
4) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و گذراندن اوقات فراغت وجود دارد.
5) رابطه معنا داری بین عملکرد ضعف رسانه های جم

 

دانلود فایل

تحقیق ارزيابي فرهنگ نماز و اثرات دنيوي و اخروي آن بر افراد | ویرایش نو baran

تحقیق ارزيابي فرهنگ نماز و اثرات دنيوي و اخروي آن بر افراد تحقیق, ارزيابي, فرهنگ, نماز, و, اثرات, دنيوي, و, اخروي, آن, بر, افراد ارزيابي فرهنگ نماز و اثرات دنيوي و اخروي آن بر افراد

فصل اول :

مبادي تحقيق

فصل اول
1. موضوع تحقيق
2. تعريف مسئله مورد پژوهش
3. فرضيات
4. هدف تحقيق
5. ضرورت تحقيق
6. محدوديتها و مشكلات تحقيق
7. واژه ها و اصطلاحات تحقيق

1. موضوع تحقيق :
ارزيابي فرهنگ نماز و اثرات دنيوي و اخروي آن بر افراد

1. تعريف مسئله مورد پژوهش :
نماز يك نياز حقيقي و ضروري انسان است و به ميزان ضرورتي كه براي فرد و اجتماع دارد داراي فايده ها و ‎آثار نيكوي فردي و جمعي است و به همان نسبت كه وجود آن منشأ بركات و خيرات است فقدان آن زيانبار است در آيات قرآني و روايات اسلامي هم بسياري از فوايد و آثار نيكوي آن مذكور است و هم زيانهاي فردي و جمعي ناشي از ترك آن آمده است. نماز حقيقي موجب نجات كلي و همه جانبه است انسان را از آفتها و آسيب ها و فرجام هاي ناگوار رها مي سازد و باب رحمت يزدان را به رويش مي گشايد. نماز ديوار بلندي در برابر شيطانهاست و فرد و جامعه نمازگزار را از حمله و آسيب آنان نگاه مي دارد اين دژ استوار براي آنان بيم آور و نگرانيزا است ليكن تضييع و تخريب ديوار نماز فرو ريختن اين حصن حصين شياطين را اميدوار و گستاخ مي سازد و جرأت مي دهد كه بر اهل نماز يورش برند نماز مصداقي از مصاديق (حبل الله) است و تا وقتي كه مسلمانان به ريسمان خدا چنگ زنند متفق و متحدند و از بلاي تفرقه در امان مي مانند همچنان كه نماز ايجاد تواضع و وحدت مي كند ترك نماز زمينه ساز تعصب و تفرقه مي شود.
نماز ناب نمازي است كه با بالاترين درجه از عشق و معرفت و بيشترين خشوع و حضور خوانده شود نمازي كه در آن خاطر نمازگزار آني غافل از خدا و معطوف به دنيا نشود البته اين نماز مخصوص انبياء اوصياست و مقام والايشان مرهون همين نماز آنان است.
بحث از علل و عوامل بدان خاطر مطرح است كه اگر از ريشه و اساس سردربياوريم در آن زمينه نمي توانيم اقدامي سازنده داشته باشيم از جمله فساد و آلودگي را مي توان به دليل عدم تربيت صحيح، كمبودها و نارساييها، ضعف ايمان واخلاص، عدم پايبندي به يك مكتب پرجاذبه اعتقادي، عدم گرايش به نماز را نام برد از جملا ضررهاي ناشي از عدم گرايش به نماز را مي توان به صورت موارد زير نام برد :
1. خود را پيدا نكردن (من عرف نفسه فقد عرف ربه)
2. خضوع و خشوع نداشتن
3. نداشتن سكينه قلب و آرامش روان
4. آسيب پذير بودن در برابر تهاجم فرهنگي و تيرهاي زهرآگين دشمنان اسلام
5. مصون نبودن در برابر ضلالتها و شقاوتها
6. آسيب پذيريهاي فردي و اجتماعي
7. نداشتن روحيه مسئوليت پذيري
8. ورود به انحرافات اخلاقي و اختلالات رفتاري
9. نداشتن تكيه گاه و سفينه نجات
10. آلوده شدن به انواع گناهان و داشتن روح عصيانگري
11. نيافتن مقصد و مقصود
12. محصور شدن در ديوار آزمنديها و خودخواهيها و غرورها و از دست دادن ارزشهاي اصيل و هزاران مورد ديگر مي توان اشاره كرد.

1. فرضيات :
1. رابطه معنا داري بين نماز و بي اطلاعي افراد در عدم گرايش آنان به نماز وجود دارد.
2. رابطه معنا داري بين نماز و برنامه هاي رسانه هاي گروهي بخصوص تلويزيون علاقه به خواندن نماز را در افراد ايجاد مي كند.
3. رابطه معنا داري بين نماز و سست بودن پايه هاي مذهبي خانواده در عدم گرايش افراد به نماز وجود دارد.
4. رابطه معنا داري بين نماز و شيوه هاي تربيتي مناسب در ترغيب افراد به نماز وجود دارد.
5. رابطه معنا داري بين نماز و ميزان گرايش فطري مردم به نماز وجود دارد.

4. هدف تحقيق :
1. بررسي بعد عرفاني نماز و اينكه نماز كاملترين پاسخ به عاليترين نياز انسان مي باشد.
2. بررسي ابعاد روحاني نماز و بهتر شناختن نمازهاي واجب و مستحب
3. بررسي اينكه تنها پلي كه انسان مي تواند با خدا بيشتر ارتباط برقرار كند و رازهاي درون خود را بيان كند نماز است.
4. بررسي اينكه تنها در برجسته در نزد خداوند كه در همه حال نگهبان و عطر جانبخش زندگي مي باشد نماز است.
5. بررسي نماز و اينكه افرادي كه اين فريضه الهي را عمل مي كنند از روي عادت و تكرار نيست بلكه پي بردن به روح عرفاني و ذاتي نماز مي باشد.
بررسي اينكه با گسترش كار تحقيق در امر نماز مردم راه صلات را كه راه حسنات و صالحات و طريق هدايت است بيابند ومنكر گريز و معروف طلب شوند اگر مردم نماز حقيقي و نه تقليدي را در جامعه اقامه كنند نه تنها به سوي نماز كه خير العمل است خواهند شتافت بلكه به سوي تمام خيرات و معروفات حركت خواهند كرد.
و نه تنها فساد ريشه كن خواهد شد بلكه اصلاحات كيفي در همه زمينه ها به سرعت به پيش خواهد رفت و با انقلابي پويا و فراگير الهي شدن جامعه آغاز و طليعه قسط آشكار خواهد شد.
تدبر و تحقيق در قرآن و نماز بر همه لازم است و نماز خلاصه و عصاره قرآن و باب ورودي براي گلگشت در گلستان آن و كوچ كردن از هيچ به سوي همه چيز است.
تا زماني كه تحقيق در نماز، سرآغاز قرآن پژوهي و شناخت جهان، انسان و سيستم حكومت و مديريت مبتني بر فطرت قرار نگيرد، امت اسلامي حركت حيات بخش خود را شروع نخواهد كرد.

5. ضرورت تحقيق :
تربيت و اداره هدايت جريان رشد و مقصد نهايي آن رساندن به مقام عبوديت خالص است تربيت سهلي است ممتنع و آساني است به غايت دشوار، بسياري از انسانها خود را در مسير

 

دانلود فایل