مقاله نظریه شخصیت میلون مقاله نظریه شخصیت میلون,شرح کوتاهی از زندگی نامه تئودور میلون ,نظریه میلون,بنیادهای تکاملی شخصیت,خلاصه ای از مدل یادگیری تکاملی ـ اجتماعی میلون,قطب بندیهای شخصیت از دیدگاه تکاملی میلون ,مراحل تکاملی میلون,طبقه بندی تشخیصی شخصیت ـ محور میلون توضیحات.
مقاله نظریه شخصیت میلون با فرمت word در حجم 29 صفحه
شرح کوتاهی از زندگی نامه تئودور میلون
میلون
در سال 1928 در یک خانواده یهودی که از لیتوانی و لهستان به آمریکا مهاجرت
کرده بودند، به دنیا آمد. او در حال حاضر، استاد دانشکده پزشکی هاروارد و
دانشگاه میامی است.
تألیفات
Millon, T., & Davis, R. D. (1996). Disorders of Personality: DSM IV and Beyond ( 2nd ed). New York: John Wiley and Sons.
Millon, T. (2000). Personality Disorders in Modern Life. New York: John Wiley and Sons.
Millon, T. (2004). Masters of the Mind. Hoboken: John Wiley and Sons.
Millon,
T. Grossman, S. (2007). Moderating Severe Personality Disorders: A
Personalized Psychotherapy Approach. Hoboken: John Wiley and Sons.
Millon,
T. & Grossman, S. (2007). Resolving Difficult Clinical Syndromes: A
Personalized Psychotherapy Approach. Hoboken: John Wiley and Sons.
Millon,
T. & Grossman, S. (2007). Overcoming Resistant Personality
Disorders: A Personalized Psychotherapy Approach. Hoboken: John Wiley
and Sons.
Blaney, P. H., & Millon, T. (Eds). (2008). Oxford Textbook of Psychopathology, 2nd Ed. New York: Oxford University Press.
Millon,
T., Krueger, R., & Simonsen, E. (Eds). (2008). Contemporary
Directions in Psychopathology: Toward the DSM-V and ICD-11. New York:
Guilford Press.
Millon, T. (2008). The Millon inventories: A practitioner’s guide to personalized clinical assessment. Guilford Press.
مقدمه
میلون
معتقد است که اکثر نظریه های شخصیت تنها به اصولی می-پردازند که از قلمرو
واحدی از شخصیت مشتق می شوند. طرفداران جدیدترین نظریه معتقدند که رویکرد
آنها آخرین سخن در زمینه شخصیت است و به زودی تمام رقیبان را کنار زده و به
عنوان یک مدل علمی تمام عیار با انسجام نظری کامل در جایگاه واقعی خود
قرار خواهد گرفت. روانشناسی در گذشته، در برهه های زمانی خاص با رویکردهای
زیستی، روان پویشی، بین فردی و شناختی همراه بوده است. هر رویکردی سیلی از
مقاله های خود را روانه مجله های علمی کرده و در نهایت، مانند بنیانگذارش
به تاریخ پیوسته است. بعد از آن، این رویکرد به بخش مورد تأیید سنت
روانشناسی تبدیل میذشود، اما هواخواهی از آن به شدت کاهش می یابد.
در
هر رویکرد، برخی متغیرها به عنوان بخش مرکزی و برخی به عنوان بخش پیرامونی
شخصیت در نظر گرفته می شوند. برای مثال، فروید عقیده داشت که طبیعت انسان
را می توان به رابطه جنسی و پرخاشگری کاهش داد. بنجامین (1986) در رویکرد
خود دو قلمرو عاطفی و شناختی را در نظر گرفت. پژوهشگران عاملی اختلال های
شخصیت را به وسیله ابعاد مشتق شده از آمار خود معنی کرده اند. به جای اتخاذ
رویکرد التقاطی، ما باید بپرسیم که آیا رویکردی توانسته است شخصیت را به
صورت الگویابی متغیرها در سرتاسر ماتریس کلی شخص دربرگیرد. میلون تأکید
کرده است که شخصیت کلیتی ذاتی از ابعاد مؤثر بر هم است. بنابراین، منطقاً
یک نظریه شخصیت باید طوری بنا نهاده شود که همانند خود سازه شخصیت یکپارچه
باشد. میلون معتقد است که تأکید بر متغیرهای جدید شخصیتی که قبلاً نادیده
گرفته شده اند، در واقع تکرار اشتباهات گذشته است. چنین کاری مانند اضافه
کردن رویکردی دیگر در پدیده کلی شخصیت است. در حالی که درک علمی از شخصیت
به عنوان یک پدیده کلی نادیده گرفته می شود. بنابراین به جای پیشروی و
موفقیت، چنین ای منتج به یک سری از سازه های کل نگر خواهد شد، در نتیجه
تمامیت خود را به عنوان بخش هایی از یک کل می پذیرد. راه حل دیگر، رویکرد
التقاطی ناخوشایندی از دیدگاه های ناقص غیر یکسان است. نظریه میلون
فهرست مطالب
شرح کوتاهی از زندگی نامه تئودور میلون
تألیفات
مقدمه
بنیادهای تکاملی شخصیت
خلاصه ای از مدل یادگیری تکاملی ـ اجتماعی میلون
قطب بندیهای شخصیت از دیدگاه تکاملی میلون
بقا: صیانت زندگی و بهبود زندگی (قطب بندی درد ـ لذت)
انطباق: سازش بوم شناختی و تغییر بوم شناختی (قطب بندی منفعل ـ فعال)
تولید مثل: پرورش نسل و تولید نسل (قطب بندی خود ـ دیگری)
تفکر انتزاعی: قطب بندی احساس ـ تفکر
مراحل تکاملی میلون
طبقه بندی تشخیصی شخصیت ـ محور میلون
استخراج اختلال های شخصیتی از نظریه
شکل های فرعی شخصیت
شرح کوتاهی از زندگی نامه تئودور میلون
میلون
در سال 1928 در یک خانواده یهودی که از لیتوانی و لهستان به آمریکا مهاجرت
کرده بودند، به دنیا آمد. او در حال حاضر، استاد دانشکده پزشکی هاروارد و
دانشگاه میامی است.
تألیفات
Millon, T., & Davis, R. D. (1996). Disorders of Personality: DSM IV and Beyond ( 2nd ed). New York: John Wiley and Sons.
Millon, T. (2000). Personality Disorders in Modern Life. New York: John Wiley and Sons.
Millon, T. (2004). Masters of the Mind. Hoboken: John Wiley and Sons.
Millon,
T. Grossman, S. (2007). Moderating Severe Personality Disorders: A
Personalized Psychotherapy Approach. Hoboken: John Wiley and Sons.
Millon,
T. & Grossman, S. (2007). Resolving Difficult Clinical Syndromes: A
Personalized Psychotherapy Approach. Hoboken: John Wiley and Sons.
Millon,
T. & Grossman, S. (2007). Overcoming Resistant Personality
Disorders: A Personalized Psychotherapy Approach. Hoboken: John Wiley
and Sons.
Blaney, P. H., & Millon, T. (Eds). (2008). Oxford Textbook of Psychopathology, 2nd Ed. New York: Oxford University Press.
Millon,
T., Krueger, R., & Simonsen, E. (Eds). (2008). Contemporary
Directions in Psychopathology: Toward the DSM-V and ICD-11. New York:
Guilford Press.
Millon, T. (2008). The Millon inventories: A practitioner’s guide to personalized clinical assessment. Guilford Press.
مقدمه
میلون
معتقد است که اکثر نظریه های شخصیت تنها به اصولی می-پردازند که از قلمرو
واحدی از شخصیت مشتق می شوند. طرفداران جدیدترین نظریه معتقدند که رویکرد
آنها آخرین سخن در زمینه شخصیت است و به زودی تمام رقیبان را کنار زده و به
عنوان یک مدل علمی تمام عیار با انسجام نظری کامل در جایگاه واقعی خود
قرار خواهد گرفت. روانشناسی در گذشته، در برهه های زمانی خاص با رویکردهای
زیستی، روان پویشی، بین فردی و شناختی همراه بوده است. هر رویکردی سیلی از
مقاله های خود را روانه مجله های علمی کرده و در نهایت، مانند بنیانگذارش
به تاریخ پیوسته است. بعد از آن، این رویکرد به بخش مورد تأیید سنت
روانشناسی تبدیل میذشود، اما هواخواهی از آن به شدت کاهش می یابد.
در
هر رویکرد، برخی متغیرها به عنوان بخش مرکزی و برخی به عنوان بخش پیرامونی
شخصیت در نظر گرفته می شوند. برای مثال، فروید عقیده داشت که طبیعت انسان
را می توان به رابطه جنسی و پرخاشگری کاهش داد. بنجامین (1986) در رویکرد
خود دو قلمرو عاطفی و شناختی را در نظر گرفت. پژوهشگران عاملی اختلال های
شخصیت را به وسیله ابعاد مشتق شده از آمار خود معنی کرده اند. به جای اتخاذ
رویکرد التقاطی، ما باید بپرسیم که آیا رویکردی توانسته است شخصیت را به
صورت الگویابی متغیرها در سرتاسر ماتریس کلی شخص دربرگیرد. میلون تأکید
کرده است که شخصیت کلیتی ذاتی از ابعاد مؤثر بر هم است. بنابراین، منطقاً
یک نظریه شخصیت باید طوری بنا نهاده شود که همانند خود سازه شخصیت یکپارچه
باشد. میلون معتقد است که تأکید بر متغیرهای جدید شخصیتی که قبلاً نادیده
گرفته شده اند، در واقع تکرار اشتباهات گذشته است. چنین کاری مانند اضافه
کردن رویکردی دیگر در پدیده کلی شخصیت است. در حالی که درک علمی از شخصیت
به عنوان یک پدیده کلی نادیده گرفته می شود. بنابراین به جای پیشروی و
موفقیت، چنین ای منتج به یک سری از سازه های کل نگر خواهد شد، در نتیجه
تمامیت خود را به عنوان بخش هایی از یک کل می پذیرد. راه حل دیگر، رویکرد
التقاطی ناخوشایندی از دیدگاه های ناقص غیر یکسان است. نظریه میلون
فهرست مطالب
شرح کوتاهی از زندگی نامه تئودور میلون
تألیفات
مقدمه
بنیادهای تکاملی شخصیت
خلاصه ای از مدل یادگیری تکاملی ـ اجتماعی میلون
قطب بندیهای شخصیت از دیدگاه تکاملی میلون
بقا: صیانت زندگی و بهبود زندگی (قطب بندی درد ـ لذت)
انطباق: سازش بوم شناختی و تغییر بوم شناختی (قطب بندی منفعل ـ فعال)
تولید مثل: پرورش نسل و تولید نسل (قطب بندی خود ـ دیگری)
تفکر انتزاعی: قطب بندی احساس ـ تفکر
مراحل تکاملی میلون
طبقه بندی تشخیصی شخصیت ـ محور میلون
استخراج اختلال های شخصیتی از نظریه
شکل های فرعی شخصیت