مبانی نظری

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق سکته مغزی ، اختلالات حرکتی و تعادلی با کد 22707

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سکته مغزی , اختلالات حرکتی و تعادلی,پیشینه تحقیق سکته مغزی , اختلالات حرکتی و تعادلی,مبانی نظری و پیشینه تحقیق سکته مغزی ,مبانی نظری اختلالات حرکتی و تعادلی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سکته مغزی ، اختلالات حرکتی و تعادلی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سکته مغزی ، اختلالات حرکتی و تعادلی به صورت کامل و جامع در حجم  29 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.

مقـــــــدمه:
دراین فصل مروری بسیارکوتاه ، در دو بخش ، سکته مغزی ، اختلالات حرکتی و تعادلی ناشی از آن خواهیم داشت .

« بخش اول »
1 – 2 : سکته مغزی
 سکته مغزی یا حوادث عروقی مغز (C.V.A ) یک اختلال عملکرد پیچیده مغزی می باشد که به علت یک آسیب واختلال درعروق مغز ایجاد می شود . 75 درصد از سکته های مغزی به دلیل ایسکمی و 15 درصد هموراژیک و 10 درصد ناشناخته می باشند . این امرباعث بروز یک ضایعه نورون محرکه فوقانی ( U.M.N ) می شود که موجب ایجاد همی پلژیا یا فلج یک نیمه بدن می شود ، که شامل اندامها ، تنه وگاهی اوقات صورت وساختارهای دهانی که درسمت مخالف ضایعه مغزی قرار دارد می شود . بنابراین آسیب درنیمکره چپ مغز باعث ایجاد فلج درنیمه راست بدن می شود وبالعکس . به همراه فلج حرکتی ممکن است انواع دیگر اختلالات هم وجود داشته باشد که برخی از اینها اختلالات حسی ، ادراکی ، بینایی ، شخصیتی وتکلم وگفتار می باشد .
2-2 : علل بروز سکته مغزی
سکته مغزی به علت اختلال در عملکرد عروقی مغزایجاد می شود .نقص درخونرسانی به مغز که معمولاً به علت ترومبوز ، آمبولی یاخونریزی (هموراژی) ایجاد می شود موجب ایسکمی مغز ودرنهایت ، اختلال در عملکرد مغز می شود. بروز سکته مغزی اغلب ناگهانی وپیش بینی نشده می باشد . همچنین آنوکسیای مغزی وآنوریسم هم می تواند باعث همی پلژیا شود.
اختلالات عروقی درمغز می تواند باعث سکته مغزی کامل یا موجب بروز حمله گذرای مغزی ( TIA ) دربیماران دارای آرترواسکروز شود .
3-2 : تاُثیرات سکته مغزی
تاُثیرات وصدمات ناشی ازسکته مغزی بستگی به آن دارد که کدام یک ازعروق مغز درگیر شده باشند .
1-3-2 :اختلالات حرکتی پس از CVA
پس از سکته مغزی ، اختلال نورون محرکه فوقانی  باعث درگیری عضلات تنه و اندام ها درسمت مقابل  می شود . عضلات صورت ودهان نیز ممکن است درگیر شود . فلج دراین بیماران معمولاً با افزایش تون که به آن هایپرتونوس یا اسپاستی سیتی می گویند ، همراه می باشد . البته در ابتدا هایپوتونوسیتی یا فلاسیدیتی در بیماران دیده می شود و سپس بیماران وارد مرحله افزایش تون می شوند . در بیمارانی که فلاسیدیتی ادامه پیدا می کند ،این پدیده معمولاًبه همراه آسیب حسی شدید می باشد که انجام حرکات اکتیو را غیر ممکن می سازد.
دربیماران سکته مغزی حرکات هماهنگ ، روان وریتمیک ازبین مــی رود . اسپاستی سیتی وافزایش تون درالگوهای فلکشن واکستنشن که به آنها سیــنرژی گفته می شود ، دیده می شود . سینرژی ها زمانی دیده می شوند که کنترل کورتیکال حرکات از بین بروند . همه عضلات دریک سینرژی (فلکسوری یا اکستنسوری ) بطور نوروفیزیولوژیک به هم مربوط هستند ، وزمانی که یک حرکت انجام می شود ، همه یا برخی از اجزای آن سینرژی هم بطورهمزمان فعال می شوند .
مکانیزم پوستچرال نرمال پس از سکته مغزی آسیب می بیند . واکنشهای راست گرا ، تعادلی وحفاظتی طبیعی درسمت مبتلا از بین می رود واین شرایط باعث می شود تا توانایی بیمار درتطابقات وضعیتی طبیعی وکسب مجدد تعادل که لازمه حرکات وفعالیت است از بین می رود . رفلکسهای اولیه ممکن است ظاهرشوند که این امر موجب می شود تغییرات سروبدن درفضا تاُثیرات غیرطبیعی روی تون عضلات بگذارد .
بوبت فقدان « تغییرات تطابقی تون عضلات را به منظور حفاظت از نیروی جاذبه » در ارتباط با توانایی کنترل آرام وبدون مقاومت حرکات درجهت جاذبه توضیح داد . برای مثال ، درپایین بردن دست عضلات ضد جاذبه منقبض می شوند درحالیکه عضلات آنتاگونیست آنها ریلکس می شود . فرد مبتلا به سکته مغزی فاقد این مکانیسم درسمت مبتلا می باشد وبرای جبران این نقیصه ،از واکنشهای اتوماتیک سمت سالم  استفاده می کند . بیماران حرکات را باسمت مبتلا آغاز نمی کنند ، وتحمل وزن روی اندام بالایی وپایینی مبتلا هم انجام نمی دهند .
به علت اسپاستی سیتی والگوهای حرکت سینرژیک ، فقدان حرکت انتخابی ومنفرد پس از سکته مغزی اتفاق می افتد. این امر اکثراً دراندام بالایی دیده می شود. حرکات انتخابی دراندام پایینی هم از بین می رود که موارد 1- عدم توانایی دورسی فلکشن مچ پا وانگشتان بدون درنظر گرفتن وضعیت زانو وران ، 2- عدم توانایی فلکشن زانو درحالی که ران دروضعیت اکستنشن می باشد ، نشان دهنده این مسئله است . در عمل این ناتوانی دراندام تحتانی ، روی الگوی راه رفتن تاُثیر می گذارد که موجب قرارگرفتن اندام دراکستنشن می شود .

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق بررسی رشد فرزندان با کد 22691

توانايي ‌هاي رواني , اجتماعي,مبانی نظری و پیشینه تحقیق بررسی رشد فرزندان,مبانی تحقیق بررسی رشد فرزندان,پیشینه تحقیق بررسی رشد فرزندان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بررسی رشد فرزندان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بررسی رشد فرزندان به صورت کامل و جامع در حجم  56 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.


بخشی از متن:

فصل دوم
ادبيات و پيشينه پژوهش
2-1مقدمه

توانايي ‌هاي رواني – اجتماعي در ارتقاي بهداشت سلامت و روان نقش مهمي بر عهده دارند . مستقيم ترين روش مداخله ، به منظور ارتقاي توانايي‌هاي رواني – اجتماعي ، مداخله‌هايي است كه منابع مقابله‌اي اشخاص و توانايي‌هاي شخصي و اجتماعي آنان را تقويت مي‌كند . در رابطه با نوجوانان و جوانان اين نوع مداخله را مي‌توان از طريق آموزش مهارت هاي اجتماعي در محيط آموزشي حمايت كننده يعني مدرسه ارائه نمود .
2-2زمينه هاي رشد در نوجوانان و جوانان :
در اقوام بدوي و فرهنگهاي ابتدائي مرحله ايي تحت عنوان بلوغ جواني وجود نداشته و اين دو مرحله ناشي از تغييرات بدني تصور مي شده است.
جواني دوره شور و توان است دوره ايست كه استعداد جسماني و عقلاني مي تواند رشد و پرورش يابد. پيامبر اسلام (ص) آنقدر به اين دوره اهميت دادند كه اسامة جوان را به فرماندهي سپاه برگزيدند.
ادبا نيز به بيان دوره جواني و شمه اي از خصوصيات آن پرداخته و در بعضي موارد رهنمود هاي تربيتي ارائه داده اند.
در اوائل قرن حاضر استانلي هال 9 براساس مطالعات و مشاهدات خود با عدة زيادي از نوجوانان به اين نتيجه رسيد كه مرحله نوجواني دوره ايست كه در آن فرد، داراي جنبه هاي افراطي و اغراق آميز در سلوك و رفتار خود مي باشد و از مشخصات آن طوفان و فشار هيجاني است. نوجوان در اين دوره تمايلات و خواهشهاي متضادي دارد و خودخواهي كودكانه با نوع پرستي خير خواهانه را در مي آميزد.
غير از عوامل بيولوژيكي عوامل اجتماعي نيز در تغييرات بلوغ تأثير دارند. در تاريخچه دوران شناسي دو جريان فكري در زمينه تحول بلوغ وجود داشته است.
جريان اول:رشد را پديده اي مداوم و پيوسته مي داند. نماينده اين طرز فكر گزل است. براساس اين نظريه ، رشد امري پيوسته است كه از كودكي شروع مي شود و بدون انقطاع ادامه مي يابد رشد گاهي سريع و گاهي كنداست و نمي توان براي آن خصوصيات و ساختمان مشخصي را تعيين كرد و آنرا داراي مراحلي دانست . بر طبق اين نظريه دورة بلوغ دنباله رشد دوران كودكي است و پيوسته به آنست ولي آهنگي سريعتر دارد.
جريان دوم: رشد و تحول را يك پديده مداوم و پيوسته نمي داند بلكه آن را متشكل از مراحل و دوره هاي مختـلف مي دانـد نمـاينـده اين طرز فكر پيـاژه و والون هستند. از نظر اين گروه رشد از مراحل متعددي مي گذرد. هر مرحله ساخت ذهني خاصي مربوط به خود دارد و به علت همين ساخت مخصوص ، هر مرحله از ساير مراحل مجزي است.
زندگي آرام و بي دغدغه كودكي با فرا رسيدن دوران بلوغ به يكباره دگرگون مي شود ابتدا نوجوان تــصوير ذهني خـاصي از بدن خويش پيدا مي كند. اين تصوير ذهني با تصويري كه فرد از خود در آئينه مي بيند متفاوت است و شامل برداشت جسماني همراه با خصوصيات رواني مي شود.
كولب   تصوير ذهني را به درك بدني و فهم بدني تقسيم نموده است درك بدني عبارت از ادراكات مختلفي است كه فرد در بارة بدن خويش دارد و فهم بدني مربوط به دروني نمودن احساساتي است كه فرد در مورد شخصيت خويش از داخل و خارج كسب مي كند به عبارت ديگر درك بدني بيشتر برداشت فيزيكي از خود است در صورتيكه فهم بدني برداشت فيزيكي همراه با قضاوت ديگران در مورد بدن خود است و در آن ارزيابي فرد با ديگران نيز قرار دارد.
براساس نظريه اريكسون  1  اگر هويت شخصي نوجوان و جوان در طي زمان و براساس تجربيات حاصل از برخورد صحيح اجتماعي بتدريج ايجاد شود و فرد بتواند خود را بشناسد و از ديگران جدا سازد تعادل رواني وي تضمين مي شود ولي اگر سر خوردگي و عدم اعتماد جايگزين اعتماد گردد و بجاي تماس با مردم، نوجوان گوشه گير و منزوي شود و بجاي تحرك به ركود گرايد و بجاي خود آگاهي و تشكيل هويت مثبت دچار ابهام در نقش خود شود، هماهنگي و تعادل رواني وي بهم مي خورد و به بجران هويت دچار مي شود. در بحران هويت ، نوجوان و جوانان شديداً دچار اضطراب و ناراحتي ذهني است بصورتيكه نمي تواند جنبه هاي مختلف شخصيت خويش را در يك خويشتن قابل قبول و هماهنگ سازمان دهد.
بحران هويت جوان را به ابهام و سر درگمي مي كشاند و داراي عوارضي از اين قبيل است:
1- اختلال در احساس زمان و وقت:‌ در اين صورت نوجوان و جوان احساس مي كند كه گذشت زمان مهم نيست و براي هر كاري بيش از حد كافي وقت دارد. در برابر اين احساس، دسته اي احساس مي كنند كه همه امور بسرعت مي گذرند و وقت و زمان كافي براي كار خود ندارند.
2- احساس شديد نسبت به خويش : فكر نوجوان و جوان در اين حالت ، هميشه مشغول خصوصيات بدني يا شغل و نقشي است كه بر عهده دارد و نمي تواند افكارش را از دايره تنگ خويش آزاد سازد.
3- هويت منفي : در اين صورت نوجوان و جوان نقش و وظائفي را كه بوسيله خانواده يا اجتماع براي وي مناسب تشخيص داده مي شود با تمسخر يا با پرخاشگري و حالتي خصمانه رد مي كند و ممكن است رفتاري عجيب و غريب و نامأنوس با اجتماع داشته باشند براي كمك به اين قشر كه هويت خويش را باز نيافته و خود را نشناخته و در نقش خود ابهام دارد بايد روابط باز و صميمانه اي بوجود آورد و با تكيه بر نقاط مثبت وي او را به تجربه ارزش مشخصي رهنمون شد مشاوره فردي با نوجوان و جواني كه دچار بحران هويت است بايد متوجه تأمين شرايطي باشد كه تهديد را در فرد تقليل دهد و موانع ادراكات وي از خويش را برطرف نمايد (احمدي، 1379، ص 17-23 )

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک اسنادی کودک با کد 22706

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک اسنادی کودک,مبانی نظری سبک اسنادی کودک, پیشینه تحقیق سبک اسنادی کودک,تحقیق سبک اسنادی,تئوريهاي شناختي انگيزشي نظريه اسناد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک اسنادی کودک

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک اسنادی کودک به صورت کامل و جامع در حجم  41 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.

بخشی از متن:
سابقه پژوهش

يکي از تئوريهاي شناختي انگيزشي نظريه اسناد است که درواقع از مباحث جالب  توجه در روان شناسي اجتماعي مي باشد وشامل مجموعه گسترده اي  از عقايد ، قواعد وفرضيه هايي است به چگونگي استنباط ما از علل رفتار خود وديگران مربوط مي باشد بطور کلي مدل هاي اسنادي ، فرضيات معيني درباره نحوه تفکر ورفتارانسان دارد.( بيگي فيروزبخت 1373) هر چند در توسعه وتکامل اين نظريه انگيزشي روان شناسان زيادي از جمله مايدر(1958) نقش داشته اند ، ولي شکل سازمان يافته تري از آن توسط برناردواينر(1986) مطرح شده است .         محور اصلي اين نظريه اين است که افراد مختلف معمولاً رويدادهاي متفاوتي درعلت يابي موفقيت ياشکست خود دارند که به عنوان صفات نسبتاٌ پايداري شخصيت آن محسوب            مي شودفرضيه اصلي نظريه انتساب اين است که مردم فعالانه در جستجو کشف اين موضوع هستندکه چرا وقايع اتفاق مي افتد. انسانها مي خواهند علتهاي نهفته در پيامدهاي که براي آنهاوديگران اتفاق مي افتد بدانند انسانها براي توجيه نمودن پيامدهايشان به تحليل علت ومعلولي نمي پردازند.                                                                                                    
  در حقيقت بشر پيامدهاي رفتاري به توجيه خصوصي نياز ندارد پيامدهاي قابل پيش بيني معمولاً نياز به انتساب ندارند انتسابها بردرماندگي آموخته شده تاثير مي گذارد، زيرا برخي از انتسابها به خاطر غير قابل کنترل بودن واقعه اي آزار دهنده به کمبود ها درماندگي مي انجامد. در حالي که انتسابهاي ديگر اين چنين نيستند.                                                               

ناهمخواني پيامدها انتظار رفته با پيامدواقعي موجب حالت ناخوشايند ترديد ودودلي مي شود که مردم براي حل کردن آن تلاش مي کنند.  انتسابهااين ترديد شناختي رارفع مي کنند . درمورد انتسابها نظريه هاي متفاوتي وجود دارد که قديمي ترين آنها نظريه هايدر است.                                                                                                                     
نظريه هايدر
       به نظرهايدر بيشتر مردم روان شناسان تازه کاري هستند که مي کوشند رفتارديگران را بفهمند تا دنيا را قابل پيش بيني تر کنند . طبق گفته هايدر، بيشتر مردم در اين مورديکي از سه تبيين زير را به کار مي گيرند:                                                                            
الف) آنها ممکن است فرض کنند که رفتار مشخص ديگر معلول عوامل موقعيتي نظير عوامل اقتصادي يا فشارهاي اجتماعي است (اسناد موقعيتي)                                                     
    ب)آنها ممکن است تصور کنند که آن رفتار ، غير عمدي واتفاقي بوده                                 است واحتمالاً در آينده روي نخواهد داد ( اسناد موقعيتي)                                                     ج) تبيين سوم ، اين است که شخص با اين رفتار يکي از صفات شخصي  خود را بروز داده است.   (اسناد شخصي)                                                                                          هايدر معتقد است که اسناد هاي شخصي وقتي بيشتر آشکار مي شوند که محيط امکان يک رشته رفتارهاي متنوع وممکن را فراهم مي کند . وقتي درباره يک شخص يک اسناد شخصي استنباط شد از اين اسناد براي پيش بيني رفتار او مي توان استفاده کرد. (کريمي يوسف، روان شناسي اجتماعي).   
            
نظريه اسناد استنباط تطابقي جونز وديويس 
توجه خود را بر پيامدهاي رفتاربه عنوان مبناي اسناد متمرکز کردند. طبق نظر آنها فرايند     اسنادثراتي را که در يک موقعيت مفروض ناشي از هر پاسخ احتمالي است مشخص مي کند. پيامد هاي غير معمول بينش پردازش درباره گرايشهاي رفتاري بازيگر به ما مي دهد . چنانچه از نام نظريه برمي آيد استنباط هاي انجام شده درباره صفات شخصيتي ، وقتي که رفتارتظاهري از آن صفات فرض مي شوند باهم تطبيق مي کند .                                                    
      به بيان ساده تر اين نظريه پيش بيني مي کند که مردم سعي دارند ازيک عمل استنباط کنند که آيا آن عمل با يک ويژگي پايدار شخص عامل تطبيقي مي کند يا نه.                                                               
عواملي که مردم رابه اسنادهاي گرايشي مربوط به خود شخص وادار مي کند از اين قرارند:      الف) نخستين عامل درجه حق انتخاب شخص است ، رفتارهايي که آزادانه انتخاب شده باشد که گوياترند تا رفتارهايي که تحميلي باشند.                                                                                                      
        ب)عامل دوم که افراد رابه استنباطهاي گرايشي وا مي دارد مورد انتظاربودن رفتار است.                 ( جونز وهمکاران1961)                                                                                     
       ج) عامل سومي که مردم در استنباطهاي گرايشي در نظر دارند اثرات يا پيامدهاي رفتارشخصي است . اعمالي که بازده هاي مطلوب متعددي  دارند ، انگيزه هاي باطني يک شخص رابه روش اعمالي که فقط يک بازده مطلوب ايجاد  مي کنند آشکار                               نمي سازنند( نيولتول1974) (کريمي يوسف1377-  روان  شناسي اجتماعي)                                                                                                                         

نظريه تغيير همگام (هارولدکي)                                                               
نظريه استنباط تطابقي شرح مي دهد که مردم چگونه سعي مي کنند ويژگيهاي شخصي يک بخش از شواهد رفتاري او تعيين کنند . اما رفتار مي تواند به فقط به عوامل شخصي اسنادداده شود بلکه همين طور مي توان آن رابه عوامل موقعيتي نيز اسناد داد.                                         مارولوکلي (1967) با هايدر در اين نکته که مردم درزمينه اسناد همانند دانشمندان عمل مي کنند موافق است ممکن است آنها به مشاهده ديگران درآزمايشگاه دست نزنند اما مقايسه هايي انجام مي دهند و بر حسب اين مقايسه ها ، شبيه نتايج آزمايشگاهي فکر مي کنند .                      
      طبق نظر کلي مردم اسناد هاي خود رابر مبناي اصل تغيير همگام انجام مي دهند . اين اصل مي گويد براي اينکه چيزي علت سبک رفتار باشد بايد هم وقت آن رفتار روي مي دهد ، آن چيز حاضر باشد ووقتي رفتار وقوع نمي يابد ،آن عامل نيز حضور نداشته باشد.                                
سه نوع اطلاعات مربوط به تغيير همگام به ويژه براي اين نوع اسناد مهم اندآنکه عبارتند از: (همرايي- تمايز- ثبات يا همسازي )                                                                                                 
همرايي : آيا ديگران نيز درهمان موقعيت همان رفتار را دارند .                           ثبات:آيا در زمانهاي ديگر نيز در برابر اين محرک اين رفتار در شخص ديده شده است .         متمايز بودن :آيا در برابرمحرکهاي ديگرهم همين رفتار رادارد؟                                   
(کريمي يوسف،1377- روان شناسي اجتماعي)  
                                  

نظريه هاي ترکيبي اسناد شيور                                                  
     شيور سه نظريه اصلي اسناد راترکيب کرد ويک نطريه کلي تر از آنها ساخت ، فرمول بندي اوازنظريه اسناد مبتني برسه فرض درباره طبيعت انسان است.                                        
    نخست اينکه رفتارها به طور کلي تصادفي رخ نمي دهد بلکه سازمان يافته و نظامدار وبنابراين قابل پيش بيني هستند . دوم اينکه مردم تمايل به درک ،تبيين وپيش بيني اگر به طور صحيح انجام مي گيرد به شخص امکان مي دهد که به طور موثرتري ازبين محيط خود برآيد.     فرض سوم آن است که رفتارهاي قابل مشاهده افراداطلاعات متغييري درباره علل زيربناي خود به دست مي دهند، به ويژه درموردخصوصيات صفات شخصي   برمبناي اين سه مفروضه شيورمدلي براي اسناد پيشنهاد کرد که داراي سه مرحله متمايزاست.                                                           
 گام اول: تعيين اينکه آيا رفتار واقعآً انجام گرفته است يا نه.                                                
گام دوم : تعيين اينکه آيا رفتار از روي قصد انجام شده يا تصادفي بوده.                     
گام سوم: تعيين اينکه آيا رفتار وادار شده وتحت تاثير ديگري بوده است يانه.      
(کريمي يوسف-روان شناسي اجتماعي)                                             

طبقه بندي سه بعدي واينر

طبق نظريه واينر مي توانند بازده هاي رفتاري رانه فقط به عواملي که:           
1-  دروني (شخصي) يا بيروني (موقعيتي) هستند، اسناد دهند.                      
2- پايدار يا ناپايدار .                                                                        
3- قابل کنترل يا غير کنترل هستند ، اسناد دهند.                                        
     وقتي مردم به توصيف عملکرد خود مي پردازندانواع مختلف اسناد مي تواند پيامد هاي انگيزشي وعاطفي مختلفي براي آنها داشته باشد. ماپس از پيروزي نسبت به خودمان وديگران احساس بهتري داريم تاپس از شکست . اما اسنادهايي که براي اين پيامد درست مي کنيم به همان اندازه اهميت دارند تاخود آن پيامدها.                                                                                                                                   طبق گفته واينر (1986) مکان دروني يا بيروني يک سبک اسناد عواطف وابسته به عزت نفس را که همراه عملکرد ما هستند، تحت تاثير قرار مي دهد .(واينر وهمکاران 1979)                                                                          وقتي اين موفقيت رابه عوامل دروني (مثل استعداد ،کوشش فرد ) نسبت مي دهند ، احساس غرور مي کنند ووقتي شکست خودرابه عوامل بيروني (ويژگيهاي تکليف يا شانس ) نسبت مي دهند ، احساس شرمساري مي کنند، برعکس ، اين ثبات وپايداري يک اسناد است که انتظار آينده را تعيين مي کند .                                                                                             

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق بد خطی با کد 22689

مبانی, نظری, و, پیشینه, تحقیق, بد, خطی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بد خطی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بد خطی به صورت کامل و جامع در حجم  23 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.

بخشی از متن:
ادبیات نظری تحقیق:
تاریخچه خط:

بشر در آغاز نوشتن را نمی دانست و مقصود خود را تنها با گفتار، آن هم در حد رفع نیاز های آن روز را رفع می کرد. تاریخ پیدایش خط به درستی معلوم نیست. این اندازه روشن است که نخستین نوشتارهای انسان بسیار ساده و در حد ابتدایی بوده است. به این معنی که با طرزی به دور از ظرافت تصویر چیز ها را می کشیدند و به این ترتیب مقصود خود را به دیگران می فهماندند به این نوع خط «خط تصویری» می گویند که هنوز هم در میان برخی از اقوام نشانه هایی از آن بر جای مانده است.
خط تصویری به تدریج تکاملی پیدا کرد و پس از گذشتن از مرحله علامت نویس «معنی نگاری» به مرحله الفبایی قدم گذاشت. الفبا برای اولین بار در میان فنقیها یعنی اقوامی که در حدود سه هزار سال قبل از میلاد در سرزمینی فنیقی (لبنان کنونی و حوالی آن) سکونت داشتند رواج پیدا کرد و از آن جا به سایر جاها پراکنده شد.

تاریخچه خط در ایران:
ایرانیان چند صد سال پیش از میلاد یعنی در دوره پادشاهی مادها علامت هایی میخی بابلی را اقتباس کردند و از آن به بعد فنقیها الفبایی مستقل ترتیب دادند. الفبایی را که ایرانیان در عهد باستان به کار بردند خط میخی نام نهاده اند. این نامگذاری از آن جهت بوده است که براش نوشتن از میله آهنی کوچک یا چوبی شبیه به میخ استفاده می کردند. بعد از خط میخی، خط اوستایی رواج یافت. تاریخ اختراع خط اوستایی را که آن هم در اصل از خطوط سامی گرفته شده بود اواخر دوره ساسانی دانسته اند که از آن برای نوشتن متون دینی مربوط به آیین زردتشتی به ویژه کتاب اوستا استفاده می شد.
یکی دیگر از خطوطی که در ایران رواج یافت خط پهلوی می باشد. خطی را که ایرانیان در عصر اشکانی و ساسانی به کار می بردند و تا چند قرن بعد از اسلام هم در گوشه و کنار ولایت شرقی ایران برای نگارش آثار فکری و فلسفی مربوط به آیین های پیش از اسلام به کار می رفته است، خط پهلوی است این خط 22 حرف داشته و از راست به چپ نوشته می شده است.
خط فارسی بعد از ورود اسلام به ایران دچار تغییر و تحولاتی شد که از آن جمله ورود چند حرف از حروف عربی به خط و زبان فارسی را می توان نام برد. (یاحقی، 1378)

اهمیت نگارش:
شکل نوشتاری زبان عالیترین و پیچیده ترین شکل ارتباط است. در سلسله مراتب مهارت های زبان، نوشتن، آخرین مرحله ای است که آموخته می شود. آموخته های بنیادی و تجارب مفید مهارت های زبانی در گوش دادن، سخت گفتن و خواندن در واقع پیش نیازی برای نوشتن محسوب می شود.
نوشتن عبارت است از «نمایش دادن کلام به وسیله حروف و ترکیبات گوناگون آن» که با استفاده از نشانه ها و آیین نگارش روح و روانی خاص پیدا می کند.
در دنیای امروز نوشتن از مهمترین وسایل تفهیم و ارتباط به شمار می رود و در نشر عقاید و افکار و نزدیک کردن جوامع بشری و اشاعه فرهنگ و تمدن نقشی حیاتی دارد. نوشته موقعی اهمیت پیدا می کند که نویسنده آن با هدف و مسئول باشد و شور و عشق و فکری تازه و یا در دو پیامی برای نوشتن داشته باشد و برای آگاهی و آزادی انسان و جستن حقیقت تلاش و مبارزه کند. در اینجا است که سهم محتوا و فکر در ایجاد اثری که ارزش انسانی داشته باشد از قالب بیشتر می شود. هر چند محتوا و قالب در هنر نوشتن، چون روان و کالبد در بشر است که از هم جدایی ناپذیرند. همانطور که کالبدی بی روح، انسان نتواند بود، قالب بی محتوا را هم در جهان هنر جایی نیست.

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق سالمندی با کد 22705

مرور سالمندی در گذر تاریخ,مبانی نظری و پیشینه تحقیق سالمندی,مبانی تحقیق سالمندی,مبانی نظری تحقیق سالمندی,پیشینه تحقیق سالمندی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سالمندی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سالمندی به صورت کامل و جامع در حجم  36 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.

بخشی از متن:
فصل دوم
ادبیات تحقیق
بخش اول: ادبیات نظری
مرور سالمندی در گذر تاریخ:

موضوع سالمندی و عوارض آن از قدیم‌ترین ایام مورد بحث پزشکی و زیست‌شناسی بوده است. بقراط حکیم یونانی سالمندی را حالتی ناشی از تعادل جسم و روان می‌پنداشت و پنجاه و شش سالگی را آغاز آن می‌دانست. او قدیمی‌ترین پزشکی است که در یادداشت‌های خود بر ادامه‌ی کار و پیشه سالمندان تاکید دارد و معتقد است که ادامه کار، انگیزه زندگی و امید را در این گروه به وجود می‌آورد. جالینوس پزشک رومی نیز بر ادامه فعالیت‌های سالمندان تا پایان عمر تاکید داشت و به عنوان نمونه از پزشکی به نام آنتیو خوس نام می‌برد که در هشتاد سالگی به معاینه و درمان بیماران می‌پرداخت و از تلفوس استاد سالمندی که تا صد سالگی سلامت خود را به خوبی حفظ کرد، یاد می‌کند (علائی حسینی، 1378).
دوبوآر (1365)  در کتاب کهنسالی، نتایج تحقیقات قوم‌شناسان را مورد وضعیت سالمندان جمع‌آوری کرده و نشان داده است که در بین اقوام ابتدایی کهنسالان یا در اوج حرمت اجتماعی یا در قعر آن قرار داشته‌اند.
در بین بومیان آمریکایی سالمندان روحانی خردمندان محافظی هستند که مسئول هدایت قبیله از پیچ و خم‌های خطرناک زندگی بوده و نسبت به فلسفه‌های جهانی که به طور نامحدود گسترش می‌یابند پاسخگو هستند (وال  و آردن به نقل از کاواناف، 1977)، این خردمندان در رویاها و اهداف قبیله مشارکت داشته و در مراسمات به عنوان شفادهنده عمل کرده ممکن است الهام‌هایی پیامبرگونه داشته باشند. جایگاه خردمندان محافظ در این قبایل محوری‌تر از رهبران مذهبی در جوامع غربی است (کاواناف، 1997).
در بین برخی از عشایر کشور ما در گذشته‌های دور که تحریکات مربوط به کوچ عشایر به صورت پیاده، بسیار سخت و طاقت‌فرسا بوده تحمل آن برای سالمندان میسر نبوده است. معمولا عشایر، سالخوردگان فرسوده را در قشلاق باقی می‌گذاشتند. چنان‌چه سالمند به همراه قبیله خود کوچ می‌کرد و در راه قادر به حرکت نبود او را در غارهای بین راه یا در محلی که به این منظور درست می‌کردند با مقداری آب و غذا می‌گذاشتند و به کوچ خود ادامه می‌دادند. این محل‌ها را در قبیله بویراحمد، غرب‌خانه‌ها و در بختیاری غاردالو می‌نامیدند (سام آرام، 1372).
در ادیان توحیدی توجه و رسیدگی به سالمندان و احترام‌گذاری نسبت به آنان به شایستگی مطرح و مدنظر بوده است. در قرآن کریم به طور غیرمستقیم و در روایات به طور مستقیم احترام به سالمندان مطرح شده است. رسول خدا(ص) فرمودند کسی که حرمت سالمندان را بشناسد و او را به خاطر کهنسالی احترام بگذارد. خداوند او را از بیم روز قیامت در امان می‌دارد. یا از امام صادق(ع) نقل شده است: یکی از راه‌های تجلیل از خداوند تجلیل از پیر سالخورده است، از این قبیل احادیث و روایات که حاکی از اعزاز و اکرام سالخوردگان در نظر اولیاء بزرگ اسلام است، فراوان ارائه شده است (موسوی وادقانی، 1378؛ حیدرنیا، 1378؛ مهدوی، 1378).
ویژگی‌های جمعیتی سالمندان:
1- ویژگی‌های جمعیتی سالمندان در جهان:
افزایش امید به زندگی در پرتو پیشرفت‌های علمی در زمینه بهداشت عمومی از یک‌سو و کاهش نرخ تولد در جهان از سوی دیگر باعث شده است که جمعیت جهان نسبت به سال‌های قبل پیرتر شود. در پژوهشی که در آغاز آخرین دهه قرن بیستم تاکنون در آمریکا انجام شده است، نشان داده شد که متوسط طول عمر که در سه هزار سال پیش از میلاد 18 سال بود، در آغاز قرن بیستم به چهل و هشت سال افزایش یافته و اکنون به بیش از 80 سال رسیده است (علائی حسینی، 1378). اگر سن میانه (Median) را به عنوان شاخصی برای سنجش وضعیت جمعیت در نظر بگیریم (سن میانه سنی است که سن 50 درصد جمعیت کمتر از آن و 50 درصد بیشتر از آن است). سن میانه جمعیت جهان از 5/23 سال در سال 1950 به 1/26 در سال 1998 رسیده است و پیش‌بینی می‌شود در سال 2050 این سن به 8/37 سال برسد (زندی، 1999).
2- ویژگی‌های جمعیتی سالمندان در ایران
در ایران آمار و ارقام موجود نشان می‌دهند که طی سال‌های 1335 لغایت 1375 در حالی‌که جمعیت 17/3 برابر و رشد آن از 9/3 درصد در دهه 65-1335 به 50/1% در سال‌های 75-1370 کاهش یافته، جمعیت سالمندان (60 سال و بیشتر) 36/3 برابر شده است. نسبت سالمندان به کل جمعیت طی سال‌های 1335 تا 1375 یک روند افزایشی داشته به خصوص آن‌که در 20 سال آخر، این نسبت از 25/5% به 64/6% افزایش یافته است (خرمی، رستگارپور و آقائی دوست، 13)
بیماری آلزایمر:
تاریخچه:
تاریخ آشنایی با بیماری آلزایمر بسیار کوتاه است و تحقیقات صورت گرفته در مورد آن حدوداً از 20 سال گذشته آغاز گردیده است. در کتاب‌های تاریخی مصری‌ها سابقه‌ی این بیماری به سه هزار سال پیش می‌رسد، البته به عنوان کم‌حافظگی و فراموشی.
در کتاب مذهبی به میزان قابل‌ ملاحظه‌ای راجع به بیماری فراموشی بحث شده، جالینوس در 1100 سال پیش تمایز بین فراموشی و نارسایی روحی را بیان می‌کند. فلاسفه و نویسندگان راجع به بیماری پیری مطالبی را متذکر شده‌اند. شکسپیر از پیری به عنوان دوره بچگی مجدد و فراموشی یاد می‌کند. و افلاطون در نوشته‌های خود اظهار می‌دارد که افراد پیر مسئول جنایات و کارهای خلاف خویش نیستند (پورتر، 1383). قرن‌ها بیماری آلزایمر به عنوان بیماری روحی و روانی مورد نظر بوده، تا این‌که در سال 1906 یعنی یک قرن پیش دکتر آلویس آلزایمر ، پزشک آلمانی، ناگهان چندین گام بزرگ پیش رفت و وجود ضایعات مغزی خاصی را در بیماران سالخورده که دچار ضعف قوای ذهنی بودند، گزارش کرد.
دکتر آلزایمر، بیماری سالمندی داشت که از مشکل شدید در حافظه رنج می‌برد. در نمونه‌برداری‌هایی که پس از مرگ وی از مغز او به عمل آمد، رسوبات متراکمی در خارج و اطراف سلول‌های عصبی مشاهده شدند (پلاکت‌های نروتیک) در داخل سلول‌ها هم، دسته‌هایی از ساختارهای نوارمانند دیده شدند که بعدها آن‌ها را دسته‌های نوروفیبریلاری نامیدند.
مطالعات نشان می‌دهند که حدودا 18 تا 20 درصد افراد بالای 65 سال از اختلال شدید شناختی رنج می‌برند که متاسفانه یک سوم آنان به فراموشی مبتلا هستند و در اینجاست که فرد به آلزایمر مبتلا و قسمت‌های مختلف مغز او دچار مشکل شده است (همتی مقدم، 1383).

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق انگیزه و عزت نفس با کد 22688

مبانی نظری و پیشینه تحقیق انگیزه و عزت نفس,مبانی نظری تحقیق انگیزه و عزت نفس,پیشینه تحقیق انگیزه و عزت نفس,انگيزه هاي فيزيولوژيائي در سطح تحقق نفس,انگيزه هاي رواني در سطح بقاي نفس ,شيوه برورش,بدرفتاري جسماني يا جنسي,ظاهر جسماني,جنس,رويداد ها

مبانی نظری و پیشینه تحقیق انگیزه و عزت نفس

مبانی نظری و پیشینه تحقیق انگیزه و عزت نفس به صورت کامل و جامع در حجم  32 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.

فهرست مطالب:
انگيزه هاي فيزيولوژيائي در سطح تحقق نفس
انگيزه هاي رواني در سطح بقاي نفس
1- انگيزه نظم ، فهم ، پيش بيني
2- انگيزه كفايت . شايستگي وامنيت
3- انگيزه محبت و ووابستگي
4- انگيزه تعلق ، پذيرش ، تاييد
5- انگيزه عزت نفس ، ارزش داشتن و هويت
6- انگيزه ارزش ، معني ، هدف و اميد
تفاوت عزت نفس با خود پنداره
ريشه ها و ابعاد عزت نفس
تاييد خود
عزت نفس داراي دو جنبه وابسته به يكديگر به شرح زير است
عزت نفس بالا و پايين
چه چيز ي باعث ضعف عزت نفس مي شود
شيوه برورش
بدرفتاري جسماني يا جنسي
ظاهر جسماني
جنس
رويداد هاي جاري زندگي
عزت نفس والدين
تغييرات در خود پنداره
تغييرات در عزت نفس
راههايى بسوي هويت
وضعيت هويت و سلامت رواني
عواملي كه بررشد هويت تاثير مي گذارند
انگيزه هاي فيزيولوژيائي در سطح تحقق نفس :
انگيزه هاي فيريولوژيائي در سطح كمال وخود شكو فائي را مي توان در رشد بدني رفتارهاي جنسي و زناشويي ، تشكيل خانواده و بچه دار شدن دانست كه كوششي است براي تداوم و حفظ نوع و گونه . انسان جاودانگي خويش را از طريق داشتن فرزند جستجو مي نمايد زيرا پس از مرگش وجود فرزند ، بويژه فرزند پسر مي تواند نام وي را زنده نگاه دارد به همين دليل است كه كساني كه فاقد فرزند از نظر رسيدن به كمال در سطح فيريولوژيائي احساس كمبود و نارسائي مي نمايند بسياري از افراد براي جاودان ماندن نام خويش از طريق ساختن بناهاي خيريه مانند مسجد ، بيمارستان ، مدرسه واز اين قبيل اقدام مي كنند عده اي ديگر از طريق بر جاي گذاشتن آثار علمي ، ادبي ، هنري و مانند آن براي رسيدن به اين هدف مي كوشند .
انگيزه هاي رواني در سطح بقاي نفس
انگيزه ه هاي رواني مربوط به بقاي نفس عبارت است از 1- نظم ، فهم و پيش بيني 2- كفايت ، شايستگي و امنيت 3- محبت ووابستگي 4- عزت نفس ، ارزش داشتن و همسان سازي 5- تعلق ، پذيرش و تاييد 6- اميد ، ارزش و هدف
انگيزه نظم ، فهم ، پيش بيني
 انسان فطر تا كنجكاو است او براي فهميدن و رسيدن به تصويري معني دار از دنياي خويش همواره در تلاش است اگر فرد نتواند نظم و ترتيب را در محيط خويش بيايد قادر نيست كه پاسخهاي مناسب و هوشمندانه اي نسبت به آنها داشته باشد آداب و رسوم و قوانين اجتماعي تا حدودي انعكا سهائي از انگيزه نظم و فهم و پيش بيني هستند كوشش بشر براي نظم ، فهم و پيش بيني در كنجكاوي وي درباره خويش و جستجوي دانش درباره دنياي اطرافش آشكار مي شود براي اين مقصود همواره تجارت جديد براساس پيش فرضهاي موجود و قديمي مورد تعبير و تفسير قرار گرفته غربال مي شوند چنان كه فستينگر 1 در 1962 نشان داده است وقتي اطلاعات جديد با اطلاعات و پيش فرضهاي قبلي و موجود مغاير باشند شخص نا هماهنگي شناختي تجربه مي كند و تا زماني كه اختلافات را تا حدي باهم وقف ندهد يا خود را متقاعد نسازد كه اين اختلافات وجود ندارند ناراحت باقي خواهد ماند .

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق روانشناسی نقاشی کودکان با کد 22704

مبانی نظری و پیشینه تحقیق روانشناسی نقاشی کودکان ,مبانی تحقیق روانشناسی نقاشی کودکان ,پیشینه تحقیق روانشناسی نقاشی کودکان ,تحقیق روانشناسی نقاشی کودکان,فصل دوم تحقیق روانشناسی نقاشی,پیشینه تحقیق روانشناسی نقاشی کودک

مبانی نظری و پیشینه تحقیق روانشناسی نقاشی کودکان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق روانشناسی نقاشی کودکان به صورت کامل و جامع در حجم 18  صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.

بخشی از متن:
بررسي هاي جديد در زمينة نقاشي هاي كودكان از اواخر قرن 19 آغاز شده است.

رهيافتهاي گوناگوني در اين خصوص مطرح شده است كه از جمله رهيافت تكاملي، رهيافت باليني- فرافكني، رهيافت هنرمندانه، رهيافت فرايندي را مي توان نامبرد.

رهيافت هاي تكاملي:از حدود سال 1885 تا دهة 1920 دلبستگي گسترده اي به تنظيم نوعي طبقه بندي از هنر كودكان وجود داشت. در كشورهاي مختلف كوشش هاي قابل ملاحظه اي انجام گرفت تا نقاشي هاي خودانگيخته كودكان جمع آوري، توصيف و طبقه بندي شود. بنظر مي رسد بسياري از پژوهشگران پيشين بر اين گمان بوده اند كه نقاشي كودك رونوشتي از يك تصوير در ذهن كودك است و بنابراين، نقاشي هاي كودك «دريچه اي» گشوده بر انديشه ها و احساسات اوست. شايد مهمترين دستاورد اين مطالعات اوليه آن بود كه مبنايي براي طبقه بندي نقاشي هاي كودكان در چارچوب نوعي توالي تكاملي پديد آورد. بويژه از سه پژوهشگر مي‌توان نام برد كه در مشخص كردن اين قبيل توالي ها سهمي عمده داشته اند. كرشن اشتاينر (Kershen steiner) هزاران نقاشي متعلق به دانش آموزان آلماني را مورد بررسي قرار داد و در پايان كار به سه دستة كلي رسيد كه نوعي توالي سني تقريبي را نشان مي داد. (گلين – آنجل 1380)
1)نقاشي هاي شماتيك (schematic drawing)، 2)نقاشي هاي مبتني بر ظاهر بصري، 3)نقاشي هايي كه در آنها سعي مي شود فضايي سه بعدي نشان داده شود. روما (Rouma) نقاشي اي دانش آموزان را در طول يك دورة زماني مورد مطالعه قرار داد و در فرايند تكاملي نقاشي چهرة انسان ده مرحله را از يكديگر متمايز كرد. اما شايد مهمترين كار از ميان اين طبقه بندي هاي اوليه كار لوكه باشد اين طبقه بندي كه شامل پنج مرحلة تكاملي است، تا حدي به دليل آن كه به تدوين نظريه اي واحد انجاميد و همچنين به دليل تأثير آن بر كاري كه بعداً توسط پياژه صورت گرفت، اهميت دارد. لوكه بر اين فرض بود كه نقاشي هاي ودكان مبتني بر نوعي مدل ذهني دروني است كه پياژه آن را تصوير ذهني مي نامد. (گلين – آنجل 1380)

رهيافت باليني-فرافكني:از سال 1940 به بعد، نشو و نماي حوزة ديگري از دلبستگي به نقاشي كودكان آغاز شد. در اين حوزه فرض بر آن بود كه كودكان عواطف و انگيزه‌هاي خود را در نقاشي هايشان فرافكني مي كنند. اين نحوة استفاده از نقاشي در سنجش شخصيت و سازگاري روانشناختي، بخشي از كاربرد گسترده تر روش هاي فرافكني در روانشناسي باليني و روانپزشكي بود. بهره گيري تفسيري از نقاشي ها براي سنجش شخصيت نيز مانند ساير روش هاي فرافكني از قبيل آزمون لكه هاي جوهر رورشاخ، بيش از آنكه به تحليل عملي متكي باشد بر تأييدات شهودي و ذهني استوار بود. در نتيجه رشد يك نظام منسجم و معتبر براي سنجش بيان عاطفي در نقاشي ها به كندي پيش رفت. (گلين – آنجل 1380)

بعلاوه، در تكامل شيوه هاي بيان عاطفي در هنر درماني، شايد بتوان ارزش درماني باليني رسيد و سرانجام، در مي يابيم كه تحليل فرايند توليد نقاشي مي تواند به روانشناسي شناختي و تكامل ياري رساند و آنچه را كه در اين حوزه در استراتژي هاي بازنمايي و در اثر اطلاعات در اختيار ما مي گذارد غني تر سازد.(گلين، آنجل، 1380)

نقاشي براي كودك فقط يك وسيلة بيان براي تجريه و تحليل يا توضيح و تشريح موجودات و اشياء نيست. بلكه در حين حال وسيله اي است براي بيان زندگي عاطفي او. هنگامي كه كودك با آزادي و به دلخواه خود نقاشي مي كند. در واقع روحي و احساسات زمان حاضر و نيز احساسات و تحريكات ريشه دار و ژرف تر خود را بيان مي كند. بدين ترتيب در حالي كه از ميان تجارب خود احساس رضايت مي كند، همچنين خطوط مخصوص شخصيتش را نيز هويدا مي سازد بر روي كاغذ همانند عالم خواب و رؤيا تمايلات خود آگاه و ناخود آگاه كودك ظاهر مي شود. (گلين – آنجل 1380)

در يك تقسيم بندي نقاشي كودكان را به 6 دسته تقسيم نموده اند.
1)نقاشي به منزله تست هوش        2)نقاشي به منزلة تست شخصيت
3)فرافكن و رمزگرائي            4)روان تحليل گري
5)خانواده ات را نقاشي كن            6)يك خانواده را نقاشي كن

نقاشي به منزلة تست هوش:
مي دانيم كه وقتي يك ورق كاغذ و يك مداد در اختيار كودكي در سنين پائين قرار دهيم به كشيدن چيزهاي مختلفي دست مي زند بخصوص پيش از آنكه به نقاشي اشياء بپردازد دوست دارد آدمك هائي بكشد. اما او اين آدمك ها را آنطور كه مي بيند نمي كشد، چه بهيچوجه قادر بر چنين كاري نيست. بلكه به گونه اي كه آنها را درك مي كند يا دقيق تر بگوئيم به گونه اي كه خود را درك مي كند به نقاشي آنها مي پردازد و اين امر بستگي به درجه رشد و رسيدگي» رواني –حركتي او دارد. پس بدين ترتيب مفهومي كه كودك از آغاز از «طرح بدني»  خود دارد تعيين كنندة شكل بندي آدمك در هر سن خواهد بود. از اينجاست كه توانسته اند وسيله اي براي ارزشيابي هوش استنتاج كنند، تست هاي مانند گوديناف ، فه  و يا ارزشيابي نحوة ادراك خاص افراد كه توسط مينكفسكا (كودك حسي، كودك عقلي) از اين جمله مي‌باشند.(كرمن 1381)

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی با کد 22687

مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی,مبانی تحقیق افسردگی,مبانی نظری افسردگی,تحقیق جامع افسردگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی به صورت کامل و جامع در حجم  50 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.


بخشی از متن:
فصل 2
الف ـ مرور بر ادبيات تحقيق
2ـ1ـ افسردگي :
الف ) تاريخچه :

افسردگي از زمانهاي قديم در نوشته ها آمده است و توصيفهايي از آنچه ما امروزه اختلالات خلقي مي خوانيم دربسياري از مدارك طبي قديم وجود دارد . داستان عهد عتيق شاه سائول و داستان خودكشي آژاكس در ايلياد هومر ، هر دو يك سندرم افسردگي را توصيف كرده اند . حدود 450 سال قبل از ميلاد ، بقراط اصطلاح ماني و ملانكولي را براي توصيف اختلالات رواني بكار برد . در حدود 100 سال قبل از ميلاد كورتيلوس سلسوس در كتاب De Medicina افسردگي را ناشي از صفراي سياه معرفي نمود . اين اصطلاح را پزشكان ديگر از جمله ارسطو (120 تا 180 سال بعد از ميلاد ) و جالينوس ( 129 تا 199 سال بعد از ميلاد ) نيز بكار بردند . در قرون وسطي طبابت در ممالك اسلامي رونق داشت و رازي و ابن سينا و پزشك يهودي ،ميموند ، ملانكولي را بيماري مشخص تلقي مي نمودند . در سال 1854 ژان پيرفالر حالتي را توصيف نمود و آن را جنون ادواري ناميد .
اميل كرپلين در سال 1986 بر اساس معلومات روانپزشكان فرانسوي و آلماني ، مفهوم بيماري مانيك دپرسيو راشرح داد كه شامل اكثر ملاكهاي تشخيصي است كه امروزه روانپزشكان براي تشخيص اين بيماري از آنها استفاده مي كنند . كرپلين همچنين نوع خاصي از افسردگي را به نام « افسردگي رجعتي » كه پس از يائسگي در زنها و در اواخر بزرگسالي در مردها شروع مي شود را شرح داد .( پورافكاري 1368)

جدول 1ـ ملاكهاي تشخيصي حملةافسردگي اساسي DSMIV
A پنج تا ( يا بيشتر ) از علائم زير در يك دورة دو هفته اي وجود داشته اند و نشان دهندة تغيير از سطح عملكرد قبلي هستند ، حداقل يكي از علائم يا بصورت :
1ـ خلق افسرده و يا 2ـ از دست دادن علاقه و احساس لذت است .

توجه :
علائمي را كه به وضوح ناشي از اختلال طبي كلي هستند ، يا هذيانها و توهمات ماهماهنگ با خلق را به حساب نياوريد .
1ـ خلق افسرده اكثر مواقع تقريباً هر روز ، يا با گزارش ذهني ( مثل احساس غمگيني ، پوچي ) يا مشاهدات ديگران ( مثلاً غمگين و اشكبار بودن )
توجه :
در كودكان و نوجوانان ممكن است بصورت خلق تحريك پذير باشد .
2ـ كاهش قابل ملاحظه علاقه يا احساس لذت نسبت به تمام ، يا تقريباً تمام فعاليتها در قسمت عمدة روز ، تقريباً هر روز ( به طوريكه شرح ذهني بيمار يا مشاهدات ديگران نشان مي دهد) .
3ـ كاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهيز يا رژيم غذايي يا افزايش وزن ( مثلاً پيش از 5 درصد وزن بدن در يك ماه ) يا كاهش و يا افزايش اشتها تقريباً هر روز .

توجه :
در كودكان عدم بالا رفتن مورد انتظار وزن را در نظر بگيريد .
4ـ بي خوابي يا پر خوابي تقريباً هر روز .
5ـ تحريك يا كندي رواني ـ حركتي تقريباً هر روز ( قابل مشاهده براي ديگران مربوط به احساسهاي ذهني بي قراري يا كندي كه دريافت يا مطرح مي گردد ).
6ـ خستگي يا فقدان انرژي تقريباً هر روز
7- احساس بي ارزشي ، زيادي بودن يا گناه بي جا ( كه ممكن است هذياني باشد 9 تقريباً هر روز فقط شامل خود ملامتگري و احساس گناه در مورد بيمار بودن نمي گردد .

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب و فشار رواني با کد 22703

اضطراب و فشار رواني ,مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب و فشار رواني,تحقیق اضطراب و فشار رواني,مبانی نظری فشار روانی و اضطراب,پیشینه اضطراب و فشار رواني

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب و فشار رواني

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب و فشار رواني به صورت کامل و جامع در حجم 79 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.

بخشی از متن:
اضطراب و فشار رواني

هر فردي در زندگي خود گاه‌گاهي اضطراب را تجربه كرده است. اضطراب يك احساس ناخوشايندي از ترس و بيم است كه همراه با يك يا چندين عكس‌العمل فيزيولوژيكي مانند طپش قلب و عرق است. بعضي از افراد اغلب بطور نامحسوسي مضطرب هستند كه بعنوان ويژگي و ضعف اضطراب ناميده مي‌شود. وقتي كه اضطراب فقط در يك موقعيت و وضعيت خاصي تجربه مي‌شود آن را اضطراب و  نگراني وضعيت مي‌نامند.
انواع آزمودنيهاي روان‌شناختي و فيزيولوژيكي جهت سنجش اضطراب وجود دارد و مي‌تواند مورد استفاده قرار بگيرد. بعضي از اين آزمودنيها جهت پيش‌بيني و چگونگي عكس‌العمل يك فرد در تجارب و آزمايشهاي شرطي شدن، يادگيري حرف و مشاغل و امتحانات مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
فشار رواني خيلي شبيه به اضطراب است. مفهوم استرس يا فشار رواني در ابتدا جهت توضيح چگونگي عكس‌العمل بدن درمقابل بيماريها، صدمه‌ها و يا ساير ضربه‌ها و ناراحتيها بكاربرده مي‌شود اما بعدها به مواردي كه فرد آنها را بعنوان عوامل تهديد‌كننده براي خود مي‌داند نيز شامل مي‌شود.
علاوه بر عكس‌العملهاي فيزيولوژيكي كه همراه با فشار رواني است، تعدادي از
عكس‌العملهاي هيجاني نيز قبل از خشم، غمگيني نيز همراه با فشار رواني است. منظومه فعاليتهاي شديد كه تحت عنوان رفتار نوع A شناخته ‌شده‌اند به خصوص داراي ويژگي فشار رواني هستند . كساني كه داراي چنين رفتاري هستند ، در معرض خطر ابتلا به امراض قلبي قرار دارند . اينگونه افراد به احتمال قوي ، مردماني ناراضي هستند كه نياز مبرمي به كنترل‌كردن و مهاركردن تمام مردم و تمام اشياء و امور را دارند و اغلب با كساني كه با آنها برخورد مي‌كنند به مخالفت برمي‌خيزند.

اجزاي اضطراب:
بطور كلي اضطراب مستقيماً با آينده ارتباط دارد و فاقد يك عامل عيني مشخص است و داراي دو جنبه اصلي است:

الف: جنبه فيزيولوژيكي
ب: جنبه شناختي
برانگيختگي جنبه فيزيولويكي اضطراب ، مربوط به سيستم عصبي است كه آن را بصورت يك هيجان معرفي مي‌كند. اين برانگيختگي شامل عكس‌العمل‌هايي مي‌شود كه از فردي به فرد ديگر متفاوت است . اين عكس‌العمل‌ها ممكن است با تغييراتي در ميزان ضربان قلب، فشار خون، تعريق بدن، ترشح بزاق، رنگ پوست،  اختلالات تنفسي، حالت تهوع، انقباض معده يا اسهال همراه باشد.
جنبه شناختي اضطراب بطور يقين تلقي نامطبوعي از رفتار مبهم و تهديد‌آميز آينده است كه فرد نمي‌تواند آنرا توصيف كند چون غير قابل توصييف هستند و فرد احساس مي‌كند كه آمادگي مقابله با آن را ندارد. آن ممكن است احساس مصيبت و بلاي تهديدكننده، فاجعه، از هم پاشيدگي و يا حتي مرگ باشد  و همانطوريكه گفتيم اين تجربه‌ها ممكن است زنگ خطري از بيم و وحشت باشد.

بروز اضطراب
كساني كه اضطراب را بطور معمول تجربه مي‌كنند قادر نيستند ، سرچشمه و علت آنرا تشخيص دهند . اما سعي و تلاش مي‌كنند كه علت و منبع اين احساس اضطراب را دريابند. مردم اغلب اضطراب خود را به چيزي نسبت مي‌دهند كه ممكن است علت و سرچشمه آن اضطراب باشد و يا نباشد. بعنوان نمونه خانمي كه مي‌خواهد براي گروهي از مردم سخنراني كند ، دچار اضطراب مي‌شود ممكن است اضطراب خود را به صحبت كردن و سخنراني كردن نسبت بدهد هر چند اگر از اين خانم سؤال شود كه چه چيزي در سخنراني وجود دارد كه شما را دچار اضطراب كرده است؟ احتمالاً جواب خواهد داد:» من نمي‌دانم« من فقط مضطربم، اين نوع عكس‌العمل‌ها گاهي اوقات وحشت صحنه ناميده مي‌شود ، اما در گفتگوهاي عاميانه و عمومي اضطراب اصطلاح مناسبي براي آن است.

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق روانشناسی رنگ با کد 22702

مبانی نظری و پیشینه تحقیق روانشناسی رنگ,پیشینه تحقیق روانشناسی رنگ,مبانی نظری روانشناسی رنگ,تحقیق پيدايش رنگها

مبانی نظری و پیشینه تحقیق روانشناسی رنگ

مبانی نظری و پیشینه تحقیق روانشناسی رنگ به صورت کامل و جامع در حجم  78 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.

بخشی از متن:
از روزگاران بسيار دور، رنگ ها همواره پيرامون بشر را احاطه كرده و وي را تحت نفوذ خود در آورده اند و چندي بيش نيست كه ما قادر به توليد و استفاده از آنها شده‌ايم تا بيش از قرن نوزدهم، فقط تعدادي رنگ و مواد رنگي شاخته شده بودند كه بيشتر آنها گران بودند، به طوريكه استفاده از پارچه هاي رنگي و مواد تزئيني فقط در انحصار ثروتمندان بود. صدها هزار حلزون زندگي خود را از دست دادند تا امپراطور روم بتواند رادي بنفش خود را به تن كند. در صد سال اخير بود كه وضع ياد شده دگرگون شد، نخست از تركيب آنيلين و بعدها از طريق مشتقات قطران زغال و اكسيدهاي متاليك رنگ را به راحتي بدست آوردند. زندگي بشر اوليه تحت تأثير دو عاملي قرار داشت كه خارج از كنترل او بودند اين دو عامل عبارت بودند از روز و شب و تاريكي و روشنايي شب محيطي را پديد مي آورد كه فعاليت بشر را متوقف مي كرد و لذا بشر اوليه به غار خود پناه مي برد و خود را در پوست حيوانات مي پيچيد و به خواب فرو مي رفت. روز موجب محيطي بود كه در آن كار به محل مقدور بودند و لذا بشر اوليه دوباره دست به كار مي شد تا توشه مواد غذايي خود را پر كند يا به جستجوي شكار بپردازد. رنگهاي مرتبط با اين دو محيط عبارتند از رنگ آبي متمايل به تيره آسمان شب و زرد روشن نور آفتاب.
مفهوم رنگ: يك هنرمند واقعي در طي خلق يك اثر هنري، بيش از هر چيز اولويت را به تأثيرات رنگ در كار خويش اختصاص مي دهد. زيرا كه غالباً اين تأثيرات به وضوح در ديدگان مخاطبان وي منعكس مي شود از اين رو است كه هنرمند خلاق بيش از آنكه خود را درگير مقوله هايي چون شناخت خصوصيات فيزيكي و شيميايي عناصر بنيادين رنگ كند، توجه خود را صرف بررسي تأثير عامل رنگ در كار خويش مي كند البته در بسياري از موارد دنياي رنگها چنان در هاله اي از رمز و راز معنويت فرد مي رود كه تأثيرات آن را نه در ديده بينندگان بلكه در تار و پود آنان بايد جست حال براي ما كه در ابتداي راه شناخت مفاهيم اساسي رنگ قرار داريم. اين سؤال پيش مي آيد كه آيا يك هنرمند براي درك مفاهيم زيبايي شناختي رنگ در يك اثر هنري ملزم به آشنايي با يك سلسله اصول و قواعد مشخص است؟ يا اينكه در اين راستا بايد از الهامات دروني و دستاوردهاي ذهني خويش مدد جويد؟ براي پاسخ به اين پرسش كليدي صلاح مي دانيم كه از دانش و تجربيات هنرمنداني كه ساليان زمينه شناخت مفاهيم رنگ، اصول و قوانيني وضع كرد كه تا به امروز به قوت و اعتبار خويش پا بر جا هستند. وي در پاسخ به پرسش مذكور چنين مي گويد: اگر شما بي آنكه در مورد تئوري رنگها مفاهيم اساسي آن مطالعه عميق داشته باشند، موفق شديد كه با استفاده از عامل رنگ آثار برجستة هنري بيافرينيد پس شيوة خويش را دنبال كنيد، و در پي دست يافتن به تئوريهاي جديد رنگ خود را سر در گم نكنيد. اما اگر شكست خود را در زمينة خلق آثار برجسته هنري، ناشي از بي تجربگي و عدم آشنايي با مفاهيم و تئوريهاي جديد رنگ مي دانيد، پس لازم است كه به مطالعه عميق و گسترده در اين راستا دست بزنيد. تئوريها و فرضيات هنري بويژه در قلمرو رنگ ممكن است هنگامي به كار هنرمند بيايد كه وي از لحاظ فكري و روحي، آمادگي لازم براي خلق يك اثر را نداشته باشد. والا هنگامي كه در قله احساسات و عواطف دروني قرار بگيرد، مسئله آفرينش نيز خود به خود حل مي شود. بحث ما بر حل محور انگيزهاي دروني هنرمند و از سوي ديگر دانش اكتسابي وي در زمينه رنگ و فرضيات مختلف آن دور مي زند در اين خصوص و براي روشني مطلب جا دارد كه دنياي موسيقي و آوها را با دنياي نقاشي و رنگها بسنجيم. در عالم موسيقي، ممكن است ما به آهنگسازي برخورد كنيم كه هرچند تجربيات فراواني راجع به تئوري و جزئيات تكنيكي اين هنر دارد، اما به عنوان يك هنرمند خلاف ناموفق است. اين مسأله در مورد يك نقاش نيز صادق است. نقاشي كه چشمه احساسات و الهامات دروني وي خشكيده است، حتي به عنوان بزرگترين تئوريسين رنگ نيز، هرگز قادر به آفرينش شاهكاري هنري نخواهد شد. طبق مطالعات خبرگان و صاحبنظران موسيقي، موتسارت اين نابغة عالم موسيقي در خلق بسياري از شاهكاري مسلم خويش. پيش از آنكه به تفكر پيرامون ذهنيات خويش بپردازد، تا حد قابل ملاحظه اي تحت تأثير الهامات و احساسات آني خويش بوده است.
اين نكته قابل توجه است كه در عصر حاضر مقولة رنگ منحصراً مورد توجه نقاشان و هنرمندان خلاق نيست. رنگ در علم شيمي، در دنياي مد ، عكاسي و ساير زمينه ها توجه همگان را به خود جلب كرده است. هرچند كه اين توجه صرفاً به كيفيات مادي و صوري رنگ محدود نمي شود. به عبارت ديگر رنگ در عصر تكنولوژي، بازيچه اي است بس مبتذل و پيش پا افتاده كه از معنويت جدا مانده و ديگر قادر به انتقال تفكرات عميق و تجربيات حسي هنرمند نيست. رنگها سرشار از نيروهايي بس خارق‌العاده هستند. نيروهايي كه مانند هسته هاي انرژي زا و گرما بخش، تماشاچي خويش را متأثر مي سازند. صرفنظر از تأثيرات مثبت يا منفي كه بر ضمير ناخودآگاه آنها باقي مي گذارند. هنرمند خلاق نه تنها بايد در دنياي بيكران رنگها به سير و سياحت بپردازد و توشه خويش را از تجربه هاي عملي آكنده سازد بلكه همچنين لازم است تا مفاهيم رنگ را در كليه ابعاد بشناسد. اما مهمترين اين ابعاد كه اعتبار مفاهيم زيبايي شناسي رنگ متكي بدانهاست، ابتدا شناخت رنگ به عنوان يكي از برجسته ترين عوامل تركيب بندي و ديگر قدرت رنگ در برقراري ارتباط است ما بين فرستنده كه همان هنرمند خلاق است و گيرنده كه مخاطبين و تماشاچيان را در بر مي گيرد. در بعد اخير هنرمند ناگزير از درگيري با مفاهيم روان شناختي رنگ مي شود. حال كه تا حدي به مفهوم رنگ از دريچه هنر پي برده ايم، جا دارد كه شمه اي نيز درباره واژه رنگ صحبت كنيم. واژه رنگ علاوه بر مفهوم حاضر و مصطلح خود در سير تاريخي زبانهاي فارسي، بر معاني ديگري نيز دلالت داشته است. همچون رنگ در معاني مكر و حيله، خوشحالي، نفي و فايده و يا نوعي بز كوهي، اما بديهي است كه معاني فوق در زبان فارسي امروز متروك شده و ديگر مورد استفاده ندارد. اگرچه هنوز مي توان اذعان داشت كه رنگ در امثال و حكم و اصطلاحات مركب فارسي رايج و به صورت مجازي به كار مي رود چنانكه در تركيب «كسي را رنگ كردن) رنگ ديگر بر مفهوم حقيقي خويش دلالت نمي كند و معاني فريب دادن و گول زدن را القا مي كند. در همين راستا بايد يادآور شويم كه رنگ در حكم يكي از نشانه هاي طبيعي نيز قلمداد مي شود. سرخي در سيماي اشخاص معمولاً نشانه سلامت و صحت طبع، زردي نشانة بيماري و رنجوري، سفيدي يا رنگ پريدگي نشانة ترس، ضعف و يا ناشي از احساسات ديگر بوده است.(دوالو، 1378، ص1)

پيدايش رنگها:
گفته شده اولين رنگي كه پيدا شد آبي آسماني بود، اما نه گياهان بودند و نه هيچ چشمي از حيوانات كه به آن رنگ بنگرد و متأثر شود. بعد از آبي آسماني، آبي دريايي، سپس سبز كلروفيلي نباتات، آنگاه گياهان و حيوانات، كرة خاكي را از رنگهاي گوناگون خود، پر زرق و برق گردانيد.
پس از مرحلة فوق انسان پا به كره خاكي گذاشت و زندگي بشري آغاز شد. او رنگهاي اطراف خود را حس مي كرد ولي متوجه تأثير آنها در وجود خود نبود. آبي آسمان را مي ديد، سبزي درختان را مشاهده مي كرد، سياهي شب و روشنايي روز براي او شناخته شده بود، زردي آتش، قرمزي گلها و بالاخره رنگين كمان توجه اش را جلب مي كردند. او از ترس جانوران هولناك به غارنشيني روي آورد و اشكالي كه بشر اوليه بر روي ديوارهاي غاز منقوش مي كرد هيكل همين جانوراني بود كه او يا آنها در جنگ و جدال بود و معمولاً در به تصوير كشيدن آنها مبالغه مي كرد و آنها مهيب تر و هولناكتر از آنچه بودند نقاشي مي نمود. در هر حال اين نقاشي ها روي ديوار غار ابتدا از چند خط تشكيل مي شود ولي به مرور زمان رنگ نيز جاي خود را در اين بين باز كرد و در واقع نقاشي ها را به قيمت نزديكتر نمود. اولين رنگ هايي كه بشر اوليه به وجود آنها پي برد. سفيد و سياه بود. گردش شب و روز يا به عبارت ديگر ظهور رنگ آبي تيره در شب براي او با استراحت و خواب و سكوت همراه بود و رنگ زرد و روشن روز تداعي كننده فعاليت و كار و كوشش به شمار مي رفت. پس از آشنايي انسان با رنگ سعي مي كرد به تهيه رنگ بپردازد و اشكال روي ديوارها را رنگ كند، مواد اوليه رنگهاي خود را از طبيعت تهيه مي كردند و به تدريج رنگ سازي حرفه اي براي خود ايجاد نمود و رنگ سازي و رنگ رزي به عنوان شغلي براي انسان اهميت پيدا كرد(علي اكبرزاده، 1373ص 12)

دانلود فایل