بررسى

تحقیق بررسى فقهى شهادت زن در اسلام | ویرایش نو baran

تحقیق بررسى فقهى شهادت زن در اسلام تحقیق, بررسى, فقهى, شهادت, زن, در, اسلام بررسى فقهى شهادت زن در اسلام

مقدمه
(… وَ مَا رَبُّكَ بِظَـلَّـم لِّلْعَبِيدِ );[1] خداوند هيچ گاه بر بندگانش ظلم نكرده و نمى كند.
هر مكتب و ايدئولوژى براى فراخوانى جامعه به سوى خويش بايد نيازهاى فطرى انسان ها و مشكلات جوامع را در نظر گرفته، بر طبق آن، مبانى خويش را بنيان و به جامعه ارائه نمايد:
(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا…).[2]
چرا كه بدون توجه به نيازهاى بشر در زندگى هيچ مكتبى موفق به جذب مردم به سوى خويش نمى شود. يكى از راه هاى پذيرش جامعه سهولت در دين است كه به همان فطرى بودن و برآوردن نياز بشر بر مى گردد: بعثنى بالحنيفيّة السهلة السمحة.[3]
بر همين اساس، خداوند حكيم ـ كه آفريدگار انسان خاكى است و آگاه تر از همه به نيازهاى بشر ـ به پيامبران خود دستور داده است كه به گونه اى در دعوت خود برنامه ريزى كنند كه گسترش عدالت و رفع ظلم و تبعيض در جامعه را به دنبال داشته باشد. با توجه به همين ملاك، خداوند حكيم در قرآن به پيامبر خويش يادآورى مى نمايد كه پروردگارت هيچ گاه به بندگانش ظلم نمى نمايد و ارزش هر انسانى را بسته به نوع اعمالش مى داند و هيچ انسانى را بر انسان ديگر ترجيح نداده است. او معيار تقرب به خود را پرهيزگارى و اعمال صالح دانسته، نه قوميت و جنسيت، كه آن هم باز به نفع انسان هاست; چرا كه تقوا مانع از تعدى و ظلم است.
بر همين اساس، تمامى احكام نيز بايد بر مبناى عدالت استوار باشد و اين اصل استثنا بردار نيست. بنابر اين، تمامى پيروان مكاتب عدالت محور مى توانند هر حكمى را كه مخالف عدالت و موافق ظلم و تبعيض ديدند، مورد خدشه و شبهه قرار دهند; چرا كه ميزان در هر حكمى از طرف شارع عدالت قرار داده شده است.
واضح است كه شارع حكيم هيچ گاه حكمى ظالمانه صادر نخواهد كرد و در مواردى كه در كتاب و سنت در حكمى شائبه عدم عدالت وجود دارد، بايد به مبانى آن و طريق استنباط آن رجوع كرد.
حال با توجه به اين اصل و ملاك مهم در جعل احكام شرعى، يكى از احكامى كه امروزه در آن شبهه تبعيض و عدم عدالت و برابرى مطرح شده، مسأله عدم تساوى شهادت زنان با مردان است. اين عدم تساوى هم در مباحث مربوط به دعاوى مطرح است و هم در اثبات برخى از احكام شرعى، مانند رؤيت هلال ماه. در برخى دعاوى مثل حدود عِرضى و يا برخى از احكام شرعى مانند ثبوت طلاق به طور كلى شهادت زنان نفى گرديده است كه موجب بروز شبهه عدم عدالت در اين حكم شده است.
با توجه به شبهات طرح شده در موضوع شهادت زنان، در اين نوشتار در پى آن هستيم كه با دو هدف به بررسى ادله شهادت زنان در كتاب و سنت و اقوال فقها بپردازيم: اول آن كه ببينيم آيا اصلا چنين حكمى از طرف شارع صادر شده يا خير; بدين معنا كه شارع حكيمى كه تبعيض و ظلم را در احكام خويش نفى كرده است، آيا در اين مورد يك حكم كلى بر موضوعات فقهى و دعاوى كه نياز به شهادت شهود دارد، نموده است و ارزش شهادت دو زن را برابر شهادت يك مرد دانسته است؟ يا اين كه اصلا چنين حكم كلى وضع نكرده است كه اين صورت ديگر شبهه تبعيض وجود ندارد و نمى توان حكم اسلام در شهادت زنان را مورد مناقشه و مخالفت عدالت برشمرد.
دوم آن كه اگر در مواردى به وسيله ادله متقن و نصوص صريح ثابت گرديد كه ارزش شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است و يا اين كه اصلا شهادت زنان مورد پذيرش نيست، جهت توجيح اين حكم چه بايد كرد. براى دستيابى به اين دو هدف، اين نوشتار در دو بخش تنظيم گرديده است كه در بخش اول آن به مباحثى همچون ارزش شهادت زن و اصل عملى در شهادت و دلايل عمومى عدم تساوى شهادت زن و مرد، پرداخته شده است.
بخش دوم ـ كه محور اصلى اين نوشتار است ـ شامل بررسى و كنكاشى در ادله موضوعاتى همچون شهادت زنان در امور مالى، رؤيت هلال، طلاق، رضاع، نكاح… و حدود (عرضى و غير عرضى) است.
لازم به ذكر است محور اين مباحث، دروس خارج فقه حضرت آية الله العظمى صانعى (دام ظله) است كه در سال هاى 80 ـ79 در مدرسه مباركه فيضيه القا فرموده اند. از آنجا كه اين جانب نيز در آن سال ها در محضر ايشان تلمذ مى كردم، با توجه به نظريات جديدى كه ايشان در رابطه با شرايط شاهد و بخصوص شرط مرد بودن شاهد مطرح نمودند، با توصيه دوستان در مؤسسه فقه الثقلين تصميم به تحقيق و ويرايش و تنظيم اين دروس گرفتم. ناگفته نماند كه بازنويسى مباحث فقهى كه با اصطلاحات و دقت هاى پيچيده كه فهم آن مستلزم فراگيرى مقدمات و ممارست در حضور نزد اساتيد معظم حوزه هاى علميه ـ صانها الله عن الحدثان ـ همراه است، در قالبى كه قابل استفاده براى غير طلاب حوزه هاى علميه همچون دانشگاهيان و فرهيختگان گردد، كار دشوارى است ولكن در اين اوراق، در حد توان سعى گرديد آنچه كه در ارتباط با اصل شهادت زنان و شبهات و پاسخ به آنها در دروس خارج فقه مطرح گرديده بود، در حد اين نوشتار و رسيدن به هدف آن آورده شود.
در پايان، لازم است كه از والد معظم در ارتباط با راهنمايى هاى ايشان در چگونگى طرح مباحث و يادآورى نكات ريز فقهى تشكر و قدردانى نمايم.
و ما توفيق إلاّ بالله. عليه توكلت و اليه أنيب حسبنا الله و نعم الوكيل، نعم المولى و نعم النصير

حوزه علميه قم ـ فخرالدين صانعى
تابستان 1384
بيست هفتم رجب المرجب 1426

بخش اول: بررسى ارزش شهادت زنان، اصل عملى و دلايل عمومى عدم تساوى شهادت زنان با مردان

فصل اول: ارزش شهادت زن

مبحث اول: تقسيم ها و ملاك ها
فقها در مورد ارزش شهادت زن ديدگاه واحدى نداشته و نظريات مختلفى، ولو با اندكى اختلاف، در كتاب هاى خود ارائه كرده اند. اين ديدگاه ها را مى توان به چند دسته تقسيم كرد:
اول. در يك تقسيم، ارزش شهادت زن بر حسب مورد به امور كيفرى، حدود، مسائل مالى يا آنچه كه مقصود از آن مال است، رؤيت هلال، طلاق و امورى كه شهادت زنان به تنهايى مى تواند مورد شهادت را اثبات كند، تقسيم شده است. در بيشتر كتب فقهى اين تقسيم وجود دارد.[4]
دوم. تقسيم بر اساس مصاديق حق الله و حق الناس. اين نوع تقسيم بندى در عبارت شيخ در المبسوط[5] و محقق صاحب شرايع[6] و پس از آن در عبارات شارحان شرايع[7] به چشم مى خورد.
سوم. تقسيم بر اساس قبول و عدم قبول. اين نوع تقسيم بندى را مى توان در عبارت شيخ در النهاية[8] و سلار در المراسم[9] و عبارت المهذب[10] قاضى ابن براج ديد.
چهارم. تقسيم بر اساس تعداد مورد نياز شهود در قضاياى مختلف. اين نوع تقسيم بندى را ابن حمزه در كتاب الوسيلة ذكر نموده است.[11]
اين چهار گونه تقسيم در دو عنوان قابل جمع شدن هستند كه در ادامه به آن اشاره مى نماييم.

تقسيم بر اساس مصاديق حقوق
به علت آن كه مبناى بحث فقهى ما تا حدودى بر اساس تقسيم بندى صاحب شرايع صورت گرفته، ذكر تقسيم ايشان خالى از فايده نيست. ايشان مى فرمايد:
حقوق بر دو قسم است: حق الله و حق الناس. در قسم اول (حق الله) برخى فقط با شهادت چهار مرد ثابت مى شوند; مثل زنا، لواط و مساحقه و تنها زنا با سه مرد و دو زن و يا دو مرد و چهار زن ثابت مى شود. البته حدّ رجم در زنا با شهادت دو مرد و چهار زن ثابت نمى شود، بلكه فقط شلاق زدن با آن اثبات مى

 

دانلود فایل

بررسى فقهى ـ اقتصادى ابزارهاى جايگزين اوراق قرضه | ویرایش نو baran

بررسى فقهى ـ اقتصادى ابزارهاى جايگزين اوراق قرضه بررسى, فقهى, ـ, اقتصادى, ابزارهاى, جايگزين, اوراق, قرضه بررسى فقهى ـ اقتصادى ابزارهاى جايگزين اوراق قرضه
ييكى از نقشهاى مهم نظام بانكى و به اعتقاد شمارى, مهم ترين نقش آن كنترل و هدايت متغيرهاى اساسى اقتصاد كلان از راه اجراى سياستهاى پولى است. تجربه سالهاى اخير, نشان مى دهد كشورهايى كه با در پيش گرفتن سياستهاى خردمندانه, بيش ترين توجه را به رفتار عرضه پول دا شته اند, كم ترين بى ثباتى را در درآمد اسمى داشته اند. برعكس آنانى كه كم ترين توجه را به سياست پولى داشته اند, بيش ترين نوسانها را در درآمد اسمى تجربه كرده اند.1 و بر همين اساس است كه قانون بانكدارى ايران نيز بر مسؤوليت سامان دهى كنترل و هدايت گردش پول و اعتبار به عنوان يكى از وظيفه هاى نظام بانكى به روشنى اشاره دارد.2
بانكهاى مركزى براى دست يابى به هدفهاى سياستهاى پولى (رسيدن به رشد و اشتغال قابل قبول و تثبيت سطح عمومى قيمتها و پديدآوردن تعادل در موازنه پرداختهاى خارجى) ابزارهاى گوناگونى در اختيار دارند كه در طول زمان دستخوش دگرگونيهايى گرديده و روزبه روز تكامل يافته اند.به طورى كه پاره اى از آنها چون:تغيير نرخ ذخيره قانونى, تغيير نرخ تنزيل مجدد, عمليات بازار باز, و كنترل كمى و كيفى اعتبارات, در ادبيات بانكدارى به عنوان ابزارهاى استاندارد جاى باز كرده و در بيش تر كشورهاى جهان مورد عمل واقع شده اند.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى هماهنگ با دگرگونيهاى قانون عمليات بانكى ايران, ابزارهاى سياست پولى نيز دگرگون گرديد و در اين راستا (عمليات بازار باز) كه امروزه مهم ترين ابزار سياست پولى به حساب مى آيد, با مشكل قانونى روبه رو گرديده و از جريان خارج شد.به دنبا ل اين دگرگونى, صاحب نظران پول و بانكدارى و اقتصاددانان مسلمان به فكر طراحى ابزارهاى جديدى افتادند.
نوشتار حاضر پس از روشنگرى جايگاه و اهميت عمليات بازار باز(خريد و فروش اوراق قرضه) در انجام سياستهاى پولى, به نقد و بررسى ابزارهاى پيشنهاد شده جهت جايگزينى با آن ابزار پرداخته و در پايان ابزار جديدى معرفى مى كند.
عمليات بازار باز
مقامهاى بانك مركزى از عمليات بازار باز, كه عبارت است از: خريد و فروش اوراق قرضه دولتى توسط بانك مركزى, براى كنترل حجم نقدينگى استفاده مى كنند. زمانى كه اقتصاد به جهت عرضه كم پول, با نرخ بهره بالا روبه روست و مؤسسه هاى توليدى و تجارى با كمبود نقدينگى دست به گريبانند, بانك مركزى به خريد اوراق قرضه دولتى از مردم مى پردازد و به اين وسيله, پايه پولى (ذخاير بانكهاى تجارى و اسكناس و مسكوكات در دست مردم) را افزايش مى دهد. در نتيجه,عرضه پول افزايش يافته, نرخ بهره ها كاهش مى يابد, به دنبال آن مشكل نقدينگى حل شده, سرمايه گذارى و رشد اقتصادى افزايش مى يابد. در برابر, زمانى كه اقتصاد به جهت بالا بودن حجم نقدينگى با تورم روبه روست, بانك مركزى با فروش اوراق قرضه, به جمع آورى نقدينگى و كاهش تقاضاى كل و در نتيجه پايين

 

دانلود فایل

تحقیق تحلیل و بررسى آخرین برهان دكارت | ویرایش نو baran

تحقیق تحلیل و بررسى آخرین برهان دكارت تحقیق, تحلیل, و, بررسى, آخرین, برهان, دكارت, تحلیل و بررسى آخرین برهان دكارت
________________________________________
پس از بحث و بررسى پیرامون «برهان وجودى» نوبت به نقد و بررسى برهان سوم دكارت مى رسد. این برهان مبتنى بر چند مقدمه است كه ما ابتدا این مقدمات را توضیح مى دهیم هر چند خود او این مقدمات را در كتب خود به وضوح تفكیك نكرده است(233):
1- مقدمه اول: هیچ امر حادثى بدون علت نمى تواند باشد. گفتنى است كه دكارت ملاك نیاز شیئى به علت را «حدوث» دانسته است.
2- مقدمه دوم: حقیقت علت كمتر از حقیقت معلول نیست. همیشه علت بیش از معلول داراى حقیقت است. مقدمه دوم مبهم است اما خود دكارت آن را در مواردى معنا كرده است – در واقع مراد این است كه علت، كمالى كمتر از معلول خود ندارد. كمال علت لااقل به اندازه كمال معلول است و كمتر از معلول نیست.
3- مقدمه سوم: مفهوم كمال، مفهومى است فطرى. این مقدمه در استدلال چندان مهم نیست و در مجراى بحث اهمیتى ندارد.
قبلاً گفتیم كه دكارت مفاهیم را سه دسته مى داند و مفهوم كمال را یك مفهوم فطرى مى داند. به راستى او از چه راهى اثبات مى كند كه مفهوم كمال فطرى است؟ از این راه اثبات مى كند كه مفهوم كمال خارجى و جعلى نیست، به این ترتیب كه هر چه با حواس خودمان به خارج رجوع كنیم مطلقاً كمال را نمى بینیم و چون مفاهیم خارجیه، مصادیقشان به توسط حواسمان ادراك مى شوند و در اینجا مصداق مفهوم كمال توسط حواس ادراك نمى شود پس این مفهوم از مفاهیم خارجیه (یا ماهوى) نیست. اما مفهوم كمال، یك مفهوم مجعوله هم نیست، ذهن ما آن را نساخته است، زیرا مفاهیم مجعوله یك سلسله ویژگیهایى دارند یكى از این ویژگیها این است كه كم و بیش كردن این ها به دست خود ماست، مثلاً «انسان پنج سر» را مى توانیم «چهارسر» یا بزرگ و كوچك بكنیم چون مال ما و ساخته ماست لذا كاملاً در اختیار و آلت دست ماست. اما مفهوم كمال اینطور نیست نمى توانیم آن را كم و بیش بكنیم و همین كه نمى توانیم هرگونه دخل و تصرفى در آن بكنیم نشان مى دهد كه این مفهوم مجعوله نیست. پس فطرى و مادرزادى است و از وقتى كه دنیا آمده ایم، ولو به شكل بالقوه، این مفهوم، مورد فهم ما بوده است و آن را با خود داشته ایم (البته در این مطلب اختلاف است كه فطریات، در انسان بالقوه هستند یا بالفعل. كسانى كه به مفاهیم فطرى معتقدند مثل دكارت و اسپینوزا و مالبرانش و لایب نیتس در این جهت اختلاف دارند دكارت مى گفته است بالقوه در ما هستند).
پس مفهوم كمال را با اثبات دو مطلب سلبى، از فطریات دانستیم. البته وقتى مقدمه دوم را به همان معنائى كه او اراده كرده است بگیریم مفهوم كمال به میدان مى آید. یعنى بگوئیم: علت ناقص تر از معلول نیست بلكه كامل تر از اوست، حال مى گوئیم اگر این حرف را هم بزنیم باز مقدمه سوم در حاشیه مى ماند و در متن استدلال اهمیت و نقش مهمى ندارد.
4- مقدمه چهارم: تصور، امرى حادث است. از این جمله شاید 3 چیز مراد شود كه در بیان دكارت كاملاً تفكیك نشده است.
الف: یك بار منظور از تصور، عملى نفسانى است كه ما انجام مى دهیم، مثل تخیل و اراده. در اینجا به معناى مصدرى خود به كار رفته است، یعنى صورت چیزى را در ذهن حاضر كردن.
ب: گاهى تصور معناى اسم مفعولى دارد – یعنى منظور، متصوّر است مثلاً: تصور آب در ذهن من است یعنى متصوّر در ذهن من است، به اقتضاى زبان، گاهى مصدر به معناى اسم مفعولى به كار مى رود، مثلاً مى گوئیم علم یا تصور است یا تصدیق. اگر علم، معناى مصدرى داشته باشد تصور و تصدیق هم معناى مصدرى خواهند یافت اما ما علم را معمولاً به معناى اسم مفعولى مى گیریم یعنى معلومات ما یا تصور

 

دانلود فایل

دریافت تحقیق بررسى فقهى شهادت زن در اسلام با کد 20167

تحقیق, بررسى, فقهى, شهادت, زن, در, اسلام

تحقیق بررسى فقهى شهادت زن در اسلام

بررسى فقهى شهادت زن در اسلام

مقدمه
(… وَ مَا رَبُّكَ بِظَـلَّـم لِّلْعَبِيدِ );[1] خداوند هيچ گاه بر بندگانش ظلم نكرده و نمى كند.
هر مكتب و ايدئولوژى براى فراخوانى جامعه به سوى خويش بايد نيازهاى فطرى انسان ها و مشكلات جوامع را در نظر گرفته، بر طبق آن، مبانى خويش را بنيان و به جامعه ارائه نمايد:
(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا…).[2]
چرا كه بدون توجه به نيازهاى بشر در زندگى هيچ مكتبى موفق به جذب مردم به سوى خويش نمى شود. يكى از راه هاى پذيرش جامعه سهولت در دين است كه به همان فطرى بودن و برآوردن نياز بشر بر مى گردد: بعثنى بالحنيفيّة السهلة السمحة.[3]
بر همين اساس، خداوند حكيم ـ كه آفريدگار انسان خاكى است و آگاه تر از همه به نيازهاى بشر ـ به پيامبران خود دستور داده است كه به گونه اى در دعوت خود برنامه ريزى كنند كه گسترش عدالت و رفع ظلم و تبعيض در جامعه را به دنبال داشته باشد. با توجه به همين ملاك، خداوند حكيم در قرآن به پيامبر خويش يادآورى مى نمايد كه پروردگارت هيچ گاه به بندگانش ظلم نمى نمايد و ارزش هر انسانى را بسته به نوع اعمالش مى داند و هيچ انسانى را بر انسان ديگر ترجيح نداده است. او معيار تقرب به خود را پرهيزگارى و اعمال صالح دانسته، نه قوميت و جنسيت، كه آن هم باز به نفع انسان هاست; چرا كه تقوا مانع از تعدى و ظلم است.
بر همين اساس، تمامى احكام نيز بايد بر مبناى عدالت استوار باشد و اين اصل استثنا بردار نيست. بنابر اين، تمامى پيروان مكاتب عدالت محور مى توانند هر حكمى را كه مخالف عدالت و موافق ظلم و تبعيض ديدند، مورد خدشه و شبهه قرار دهند; چرا كه ميزان در هر حكمى از طرف شارع عدالت قرار داده شده است.
واضح است كه شارع حكيم هيچ گاه حكمى ظالمانه صادر نخواهد كرد و در مواردى كه در كتاب و سنت در حكمى شائبه عدم عدالت وجود دارد، بايد به مبانى آن و طريق استنباط آن رجوع كرد.
حال با توجه به اين اصل و ملاك مهم در جعل احكام شرعى، يكى از احكامى كه امروزه در آن شبهه تبعيض و عدم عدالت و برابرى مطرح شده، مسأله عدم تساوى شهادت زنان با مردان است. اين عدم تساوى هم در مباحث مربوط به دعاوى مطرح است و هم در اثبات برخى از احكام شرعى، مانند رؤيت هلال ماه. در برخى دعاوى مثل حدود عِرضى و يا برخى از احكام شرعى مانند ثبوت طلاق به طور كلى شهادت زنان نفى گرديده است كه موجب بروز شبهه عدم عدالت در اين حكم شده است.
با توجه به شبهات طرح شده در موضوع شهادت زنان، در اين نوشتار در پى آن هستيم كه با دو هدف به بررسى ادله شهادت زنان در كتاب و سنت و اقوال فقها بپردازيم: اول آن كه ببينيم آيا اصلا چنين حكمى از طرف شارع صادر شده يا خير; بدين معنا كه شارع حكيمى كه تبعيض و ظلم را در احكام خويش نفى كرده است، آيا در اين مورد يك حكم كلى بر موضوعات فقهى و دعاوى كه نياز به شهادت شهود دارد، نموده است و ارزش شهادت دو زن را برابر شهادت يك مرد دانسته است؟ يا اين كه اصلا چنين حكم كلى وضع نكرده است كه اين صورت ديگر شبهه تبعيض وجود ندارد و نمى توان حكم اسلام در شهادت زنان را مورد مناقشه و مخالفت عدالت برشمرد.
دوم آن كه اگر در مواردى به وسيله ادله متقن و نصوص صريح ثابت گرديد كه ارزش شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است و يا اين كه اصلا شهادت زنان مورد پذيرش نيست، جهت توجيح اين حكم چه بايد كرد. براى دستيابى به اين دو هدف، اين نوشتار در دو بخش تنظيم گرديده است كه در بخش اول آن به مباحثى همچون ارزش شهادت زن و اصل عملى در شهادت و دلايل عمومى عدم تساوى شهادت زن و مرد، پرداخته شده است.
بخش دوم ـ كه محور اصلى اين نوشتار است ـ شامل بررسى و كنكاشى در ادله موضوعاتى همچون شهادت زنان در امور مالى، رؤيت هلال، طلاق، رضاع، نكاح… و حدود (عرضى و غير عرضى) است.
لازم به ذكر است محور اين مباحث، دروس خارج فقه حضرت آية الله العظمى صانعى (دام ظله) است كه در سال هاى 80 ـ79 در مدرسه مباركه فيضيه القا فرموده اند. از آنجا كه اين جانب نيز در آن سال ها در محضر ايشان تلمذ مى كردم، با توجه به نظريات جديدى كه ايشان در رابطه با شرايط شاهد و بخصوص شرط مرد بودن شاهد مطرح نمودند، با توصيه دوستان در مؤسسه فقه الثقلين تصميم به تحقيق و ويرايش و تنظيم اين دروس گرفتم. ناگفته نماند كه بازنويسى مباحث فقهى كه با اصطلاحات و دقت هاى پيچيده كه فهم آن مستلزم فراگيرى مقدمات و ممارست در حضور نزد اساتيد معظم حوزه هاى علميه ـ صانها الله عن الحدثان ـ همراه است، در قالبى كه قابل استفاده براى غير طلاب حوزه هاى علميه همچون دانشگاهيان و فرهيختگان گردد، كار دشوارى است ولكن در اين اوراق، در حد توان سعى گرديد آنچه كه در ارتباط با اصل شهادت زنان و شبهات و پاسخ به آنها در دروس خارج فقه مطرح گرديده بود، در حد اين نوشتار و رسيدن به هدف آن آورده شود.
در پايان، لازم است كه از والد معظم در ارتباط با راهنمايى هاى ايشان در چگونگى طرح مباحث و يادآورى نكات ريز فقهى تشكر و قدردانى نمايم.
و ما توفيق إلاّ بالله. عليه توكلت و اليه أنيب حسبنا الله و نعم الوكيل، نعم المولى و نعم النصير

حوزه علميه قم ـ فخرالدين صانعى
تابستان 1384
بيست هفتم رجب المرجب 1426

بخش اول: بررسى ارزش شهادت زنان، اصل عملى و دلايل عمومى عدم تساوى شهادت زنان با مردان

فصل اول: ارزش شهادت زن

مبحث اول: تقسيم ها و ملاك ها
فقها در مورد ارزش شهادت زن ديدگاه واحدى نداشته و نظريات مختلفى، ولو با اندكى اختلاف، در كتاب هاى خود ارائه كرده اند. اين ديدگاه ها را مى توان به چند دسته تقسيم كرد:
اول. در يك تقسيم، ارزش شهادت زن بر حسب مورد به امور كيفرى، حدود، مسائل مالى يا آنچه كه مقصود از آن مال است، رؤيت هلال، طلاق و امورى كه شهادت زنان به تنهايى مى تواند مورد شهادت را اثبات كند، تقسيم شده است. در بيشتر كتب فقهى اين تقسيم وجود دارد.[4]
دوم. تقسيم بر اساس مصاديق حق الله و حق الناس. اين نوع تقسيم بندى در عبارت شيخ در المبسوط[5] و محقق صاحب شرايع[6] و پس از آن در عبارات شارحان شرايع[7] به چشم مى خورد.
سوم. تقسيم بر اساس قبول و عدم قبول. اين نوع تقسيم بندى را مى توان در عبارت شيخ در النهاية[8] و سلار در المراسم[9] و عبارت المهذب[10] قاضى ابن براج ديد.
چهارم. تقسيم بر اساس تعداد مورد نياز شهود در قضاياى مختلف. اين نوع تقسيم بندى را ابن حمزه در كتاب الوسيلة ذكر نموده است.[11]
اين چهار گونه تقسيم در دو عنوان قابل جمع شدن هستند كه در ادامه به آن اشاره مى نماييم.

تقسيم بر اساس مصاديق حقوق
به علت آن كه مبناى بحث فقهى ما تا حدودى بر اساس تقسيم بندى صاحب شرايع صورت گرفته، ذكر تقسيم ايشان خالى از فايده نيست. ايشان مى فرمايد:
حقوق بر دو قسم است: حق الله و حق الناس. در قسم اول (حق الله) برخى فقط با شهادت چهار مرد ثابت مى شوند; مثل زنا، لواط و مساحقه و تنها زنا با سه مرد و دو زن و يا دو مرد و چهار زن ثابت مى شود. البته حدّ رجم در زنا با شهادت دو مرد و چهار زن ثابت نمى شود، بلكه فقط شلاق زدن با آن اثبات مى

دانلود فایل

دریافت بررسى فقهى ـ اقتصادى ابزارهاى جايگزين اوراق قرضه با کد 21865

بررسى, فقهى, ـ, اقتصادى, ابزارهاى, جايگزين, اوراق, قرضه

بررسى فقهى ـ اقتصادى ابزارهاى جايگزين اوراق قرضه

بررسى فقهى ـ اقتصادى ابزارهاى جايگزين اوراق قرضه
ييكى از نقشهاى مهم نظام بانكى و به اعتقاد شمارى, مهم ترين نقش آن كنترل و هدايت متغيرهاى اساسى اقتصاد كلان از راه اجراى سياستهاى پولى است. تجربه سالهاى اخير, نشان مى دهد كشورهايى كه با در پيش گرفتن سياستهاى خردمندانه, بيش ترين توجه را به رفتار عرضه پول دا شته اند, كم ترين بى ثباتى را در درآمد اسمى داشته اند. برعكس آنانى كه كم ترين توجه را به سياست پولى داشته اند, بيش ترين نوسانها را در درآمد اسمى تجربه كرده اند.1 و بر همين اساس است كه قانون بانكدارى ايران نيز بر مسؤوليت سامان دهى كنترل و هدايت گردش پول و اعتبار به عنوان يكى از وظيفه هاى نظام بانكى به روشنى اشاره دارد.2
بانكهاى مركزى براى دست يابى به هدفهاى سياستهاى پولى (رسيدن به رشد و اشتغال قابل قبول و تثبيت سطح عمومى قيمتها و پديدآوردن تعادل در موازنه پرداختهاى خارجى) ابزارهاى گوناگونى در اختيار دارند كه در طول زمان دستخوش دگرگونيهايى گرديده و روزبه روز تكامل يافته اند.به طورى كه پاره اى از آنها چون:تغيير نرخ ذخيره قانونى, تغيير نرخ تنزيل مجدد, عمليات بازار باز, و كنترل كمى و كيفى اعتبارات, در ادبيات بانكدارى به عنوان ابزارهاى استاندارد جاى باز كرده و در بيش تر كشورهاى جهان مورد عمل واقع شده اند.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى هماهنگ با دگرگونيهاى قانون عمليات بانكى ايران, ابزارهاى سياست پولى نيز دگرگون گرديد و در اين راستا (عمليات بازار باز) كه امروزه مهم ترين ابزار سياست پولى به حساب مى آيد, با مشكل قانونى روبه رو گرديده و از جريان خارج شد.به دنبا ل اين دگرگونى, صاحب نظران پول و بانكدارى و اقتصاددانان مسلمان به فكر طراحى ابزارهاى جديدى افتادند.
نوشتار حاضر پس از روشنگرى جايگاه و اهميت عمليات بازار باز(خريد و فروش اوراق قرضه) در انجام سياستهاى پولى, به نقد و بررسى ابزارهاى پيشنهاد شده جهت جايگزينى با آن ابزار پرداخته و در پايان ابزار جديدى معرفى مى كند.
عمليات بازار باز
مقامهاى بانك مركزى از عمليات بازار باز, كه عبارت است از: خريد و فروش اوراق قرضه دولتى توسط بانك مركزى, براى كنترل حجم نقدينگى استفاده مى كنند. زمانى كه اقتصاد به جهت عرضه كم پول, با نرخ بهره بالا روبه روست و مؤسسه هاى توليدى و تجارى با كمبود نقدينگى دست به گريبانند, بانك مركزى به خريد اوراق قرضه دولتى از مردم مى پردازد و به اين وسيله, پايه پولى (ذخاير بانكهاى تجارى و اسكناس و مسكوكات در دست مردم) را افزايش مى دهد. در نتيجه,عرضه پول افزايش يافته, نرخ بهره ها كاهش مى يابد, به دنبال آن مشكل نقدينگى حل شده, سرمايه گذارى و رشد اقتصادى افزايش مى يابد. در برابر, زمانى كه اقتصاد به جهت بالا بودن حجم نقدينگى با تورم روبه روست, بانك مركزى با فروش اوراق قرضه, به جمع آورى نقدينگى و كاهش تقاضاى كل و در نتيجه پايين

دانلود فایل

دریافت تحقیق تحلیل و بررسى آخرین برهان دكارت با کد 22318

تحقیق, تحلیل, و, بررسى, آخرین, برهان, دكارت,

تحقیق تحلیل و بررسى آخرین برهان دكارت

تحلیل و بررسى آخرین برهان دكارت
________________________________________
پس از بحث و بررسى پیرامون «برهان وجودى» نوبت به نقد و بررسى برهان سوم دكارت مى رسد. این برهان مبتنى بر چند مقدمه است كه ما ابتدا این مقدمات را توضیح مى دهیم هر چند خود او این مقدمات را در كتب خود به وضوح تفكیك نكرده است(233):
1- مقدمه اول: هیچ امر حادثى بدون علت نمى تواند باشد. گفتنى است كه دكارت ملاك نیاز شیئى به علت را «حدوث» دانسته است.
2- مقدمه دوم: حقیقت علت كمتر از حقیقت معلول نیست. همیشه علت بیش از معلول داراى حقیقت است. مقدمه دوم مبهم است اما خود دكارت آن را در مواردى معنا كرده است – در واقع مراد این است كه علت، كمالى كمتر از معلول خود ندارد. كمال علت لااقل به اندازه كمال معلول است و كمتر از معلول نیست.
3- مقدمه سوم: مفهوم كمال، مفهومى است فطرى. این مقدمه در استدلال چندان مهم نیست و در مجراى بحث اهمیتى ندارد.
قبلاً گفتیم كه دكارت مفاهیم را سه دسته مى داند و مفهوم كمال را یك مفهوم فطرى مى داند. به راستى او از چه راهى اثبات مى كند كه مفهوم كمال فطرى است؟ از این راه اثبات مى كند كه مفهوم كمال خارجى و جعلى نیست، به این ترتیب كه هر چه با حواس خودمان به خارج رجوع كنیم مطلقاً كمال را نمى بینیم و چون مفاهیم خارجیه، مصادیقشان به توسط حواسمان ادراك مى شوند و در اینجا مصداق مفهوم كمال توسط حواس ادراك نمى شود پس این مفهوم از مفاهیم خارجیه (یا ماهوى) نیست. اما مفهوم كمال، یك مفهوم مجعوله هم نیست، ذهن ما آن را نساخته است، زیرا مفاهیم مجعوله یك سلسله ویژگیهایى دارند یكى از این ویژگیها این است كه كم و بیش كردن این ها به دست خود ماست، مثلاً «انسان پنج سر» را مى توانیم «چهارسر» یا بزرگ و كوچك بكنیم چون مال ما و ساخته ماست لذا كاملاً در اختیار و آلت دست ماست. اما مفهوم كمال اینطور نیست نمى توانیم آن را كم و بیش بكنیم و همین كه نمى توانیم هرگونه دخل و تصرفى در آن بكنیم نشان مى دهد كه این مفهوم مجعوله نیست. پس فطرى و مادرزادى است و از وقتى كه دنیا آمده ایم، ولو به شكل بالقوه، این مفهوم، مورد فهم ما بوده است و آن را با خود داشته ایم (البته در این مطلب اختلاف است كه فطریات، در انسان بالقوه هستند یا بالفعل. كسانى كه به مفاهیم فطرى معتقدند مثل دكارت و اسپینوزا و مالبرانش و لایب نیتس در این جهت اختلاف دارند دكارت مى گفته است بالقوه در ما هستند).
پس مفهوم كمال را با اثبات دو مطلب سلبى، از فطریات دانستیم. البته وقتى مقدمه دوم را به همان معنائى كه او اراده كرده است بگیریم مفهوم كمال به میدان مى آید. یعنى بگوئیم: علت ناقص تر از معلول نیست بلكه كامل تر از اوست، حال مى گوئیم اگر این حرف را هم بزنیم باز مقدمه سوم در حاشیه مى ماند و در متن استدلال اهمیت و نقش مهمى ندارد.
4- مقدمه چهارم: تصور، امرى حادث است. از این جمله شاید 3 چیز مراد شود كه در بیان دكارت كاملاً تفكیك نشده است.
الف: یك بار منظور از تصور، عملى نفسانى است كه ما انجام مى دهیم، مثل تخیل و اراده. در اینجا به معناى مصدرى خود به كار رفته است، یعنى صورت چیزى را در ذهن حاضر كردن.
ب: گاهى تصور معناى اسم مفعولى دارد – یعنى منظور، متصوّر است مثلاً: تصور آب در ذهن من است یعنى متصوّر در ذهن من است، به اقتضاى زبان، گاهى مصدر به معناى اسم مفعولى به كار مى رود، مثلاً مى گوئیم علم یا تصور است یا تصدیق. اگر علم، معناى مصدرى داشته باشد تصور و تصدیق هم معناى مصدرى خواهند یافت اما ما علم را معمولاً به معناى اسم مفعولى مى گیریم یعنى معلومات ما یا تصور

دانلود فایل