مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی نوجوانان | ویرایش نو baran

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی نوجوانان مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی نوجوانان, پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی نوجوانان,گستره نظری نوجوانی فصل دوم
گستره نظری

1-2 نوجوانی
نوجوانی به صورتی که امروز آن را می شناسيم، پديده ای نسبتا جديد است وقبل از قرن بسيتم کسی نوجوانی را به هيچ وجه به منزله دوره ای يا مرحله ای از تحول قلمداد نمی کرد، کودکان با رسيدن به بلوغ بلافاصله به عنوان کار آموز در جهان بزرگسالان قدم می نهادند. پس آشنايی با مفهوم نوجوانی از ره آوردهای روانشناختی در گستره جديد تمدن است.
نوجوانی به پهنه سالهايی اطلاق می شود که کودکی به بزرگسالی می پيوندند. شروع نوجوانی با تغييرات بدنی همزمان می شود ودر نتيجه رديابی ظاهری آن آسانتر، است در حالی که پايان آن بر حسب شکل گيری ساختهای عقلی وتغييرات عاطفی و اجتماعی نوسانی تر در نظر گرفته شده است. به همين دليل برای کسانی که به ضابطه های ظاهری تکيه کرده اند شروع نوجوانی را زيست شناختی وپايان آن را فرهنگی دانسته اند. بدون آن که بتوان لزوماً وابستگی بين بلوغ ونوجوانی را مورد تاييد قرار داد، گستره دگرگونيها نشان می دهند که از لحاظ تحول عقلی ونقش محوری آن در شکل گيری جنبه های عاطفی و اجتماعی، نوجوانی با استقرار فکر انتزاعی از کودکی متمايز می شود و نوجوانان پس از تامين شرايط لازم برای ورود به جامعه بزرگسالان به جرگه بزرگسالان می پيوندند( منصور1378).
نوجوانی دوره ای است که بدن کودک دبستانی به بزرگسالی بالغ تغيير شکل می يابد و همين تغييرات زمينه ساز اضطراب و نگرانی در فرد می شود و به خصوص هنگامی که نوجوان از ويژگی ها و تغييرات مربوط به اين دوره آگاهی چندانی نداشته باشد. اغلب آن ها سؤالات زيادی در مورد مسايل مربوط به خود دارند و می توانند پاسخ آن ها را از والدين و مربيان و معلمان خود بپرسند؛ اما اين در حالی است که بسياری از والدين راحت نيستند در مورد اين مسايل، با فرزند خود صحبت کنند. در نتيجه آن ها بيشتر با دوستان همسال و همکلاسی های شان در مورد اين مسايل صحبت می کنند وگاهی اوقات به اشتباه يکديگر را راهنمايی می کنند. بسياری از نوجوانان احساس ناامنی می کنند و قرار گرفتن در ميان دوستان را بر والدين و در کنار آن ها بودن ترجيح می دهند و هر زمان که فرصت يابند به دوستان پناه می برند. بنابراين اهميت دوستان در اين دوره بسيار زياد است. نوجوان دارای مشکلات ويژه ای هستند که در دوره کودکی کمتر مشاهده می شود. ماهيت اين مشکلات با مشکلات دوره بزرگ سالی متفاوت است. اگر والدين و معلمان مايلند که نوجوانان به راحتی اين دوره را طی کنند، بايد مشکلات نوجوانان را به خوبی بشناسند. به هر حال نوجوانی يک دوره ی مشکل و نامتعادل و غير قابل پيش بينی و دارای مشکلات بسياری است که بايد به شيوه ای رضايت بخش، هم برای نوجوان و هم برای والدين و افراد جامعه حل و فصل شود. زيرا نوجوانی برای خود فرد نيز مشکل زاست و نوجوان با نقش جديد خود در زندگی سازگار نشده و در نتيجه سردرگم و پرخاشگر و مضطرب است.
2-1-1 اهميت نوجوانی
نوجوانی يکی از مراحل زندگی است که از چند بعد دارای اهميت می باشد. نوجوان اغلب برای سازگاری با اين ابعاد تلاش می کند. در ادامه به بعضی از موارد اشاره می کند. 1-شروع نوجوانی: بسياری از افرادی که وارد اين دوره می شوند از دنيای کودکی فاصله می گيرند و در دنيايی سرشار از خيالات و توهمات سير می کنند. آن ها در اين سال ها تغييرات بسياری را در جسم و روان خود تجربه می کنند. .
2- تفکر انتزاعی: در اين دوره، تفکر نوجوان نسبت به کودکی رشد يافته و او اينک دارای تفکر انتزاعی است و می تواند بسياری از مسايل را درک و به موضوع های مختلف فکر کند و بسياری از مشکلات خانوادگی و مشکلات مربوط به خود را با آگاهی حل نمايد. 3-تغييرات عاطفی: تغييرات عاطفی نوجوان آشکار و او نسبت به اتفاقات و مسايل پيرامون خود حساس است. بسياری از هيجان های مثبت چون شادی ، بر خورد والدين و افتخار کردن، آسودگی خيال، هيجانات منفی چون اضطراب و نگرانی، پشيمانی ، غم و اندوه و عصبانيت و خشم و … باعث تغييرات عاطفی و رفتاری در نوجوان می شود. احساساتی که نوجوان تجربه می کند بسيار متفاوت تر از احساسات يک کودک يا بزرگ سال است و در مقايسه با بزرگسالان، احساس نوجوان افت و خيز بيشتری را نشان می دهد. البته والدين نبايد نگران باشند زيرا اين احساسات طبيعی و زودگذر است. 4- تغييرات اجتماعی: در اين دوره نوجوان از لحاظ اجتماعی ديگران را بر والدين و خانواده ترجيح می دهد و بيشتر مسايل خود را با همسالان حل و فصل می کند. آن ها در گروه های دوستانه به دنبال نشان دادن قدرت و استقلال رای هستند و در ميان آن ها سازگاری بيشتری نشان می دهند. اين در حالی است که در محيط خانواده سرکش و پرخاشگر می شوند. والدين و مربيان با برخورد مناسب و دادن مسؤوليت و احترام به استقلال آن ها در انجام وظايف مربوط به خودشان می توانند روحيه پذيرش مسؤوليت و انجام وظايف محوله را در آن ها تقويت کنند.
5-هويت: بسياری از نوجوانان به دنبال کشف هويت و شخصيتی جذاب هستند تا در چارچوب آن شخصيت قرار گيرند. آن ها هم چنين در مورد فلسفه زندگی و مرگ ابهامات بسياری در ذهن دارند که پاسخ به اين ابهامات از سوی والدين و خصوصاً معلمان دينی در مدارس صورت می گيرد. تقويت روحيه خداجويی و رسيدن به کمال نيز از وظايف اساسی والدين و معلمين است تا با تکيه بر اين روحيه معنوی مانع لغزش های نوجوانان شود(ای برک1380).

 

دانلود فایل

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان | ویرایش نو baran

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان زمينه هاي رشد در نوجوانان و جوانان,اختلال در احساس زمان و وقت,احساس شديد نسبت به خويش,مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان ,پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان به صورت کامل و جامع در حجم  57 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.


مقدمه
توانايي ‌هاي رواني – اجتماعي در ارتقاي بهداشت سلامت و روان نقش مهمي بر عهده دارند . مستقيم ترين روش مداخله ، به منظور ارتقاي توانايي‌هاي رواني – اجتماعي ، مداخله‌هايي است كه منابع مقابله‌اي اشخاص و توانايي‌هاي شخصي و اجتماعي آنان را تقويت مي‌كند . در رابطه با نوجوانان و جوانان اين نوع مداخله را مي‌توان از طريق آموزش مهارت هاي اجتماعي در محيط آموزشي حمايت كننده يعني مدرسه ارائه نمود .
زمينه هاي رشد در نوجوانان و جوانان :
در اقوام بدوي و فرهنگهاي ابتدائي مرحله ايي تحت عنوان بلوغ جواني وجود نداشته و اين دو مرحله ناشي از تغييرات بدني تصور مي شده است.
جواني دوره شور و توان است دوره ايست كه استعداد جسماني و عقلاني مي تواند رشد و پرورش يابد. پيامبر اسلام (ص) آنقدر به اين دوره اهميت دادند كه اسامة جوان را به فرماندهي سپاه برگزيدند.
ادبا نيز به بيان دوره جواني و شمه اي از خصوصيات آن پرداخته و در بعضي موارد رهنمود هاي تربيتي ارائه داده اند.
در اوائل قرن حاضر استانلي هال 9 براساس مطالعات و مشاهدات خود با عدة زيادي از نوجوانان به اين نتيجه رسيد كه مرحله نوجواني دوره ايست كه در آن فرد، داراي جنبه هاي افراطي و اغراق آميز در سلوك و رفتار خود مي باشد و از مشخصات آن طوفان و فشار هيجاني است. نوجوان در اين دوره تمايلات و خواهشهاي متضادي دارد و خودخواهي كودكانه با نوع پرستي خير خواهانه را در مي آميزد.
غير از عوامل بيولوژيكي عوامل اجتماعي نيز در تغييرات بلوغ تأثير دارند. در تاريخچه دوران شناسي دو جريان فكري در زمينه تحول بلوغ وجود داشته است.
جريان اول:رشد را پديده اي مداوم و پيوسته مي داند. نماينده اين طرز فكر گزل است. براساس اين نظريه ، رشد امري پيوسته است كه از كودكي شروع مي شود و بدون انقطاع ادامه مي يابد رشد گاهي سريع و گاهي كنداست و نمي توان براي آن خصوصيات و ساختمان مشخصي را تعيين كرد و آنرا داراي مراحلي دانست . بر طبق اين نظريه دورة بلوغ دنباله رشد دوران كودكي است و پيوسته به آنست ولي آهنگي سريعتر دارد.
جريان دوم: رشد و تحول را يك پديده مداوم و پيوسته نمي داند بلكه آن را متشكل از مراحل و دوره هاي مختـلف مي دانـد نمـاينـده اين طرز فكر پيـاژه و والون هستند. از نظر اين گروه رشد از مراحل متعددي مي گذرد. هر مرحله ساخت ذهني خاصي مربوط به خود دارد و به علت همين ساخت مخصوص ، هر مرحله از ساير مراحل مجزي است.
زندگي آرام و بي دغدغه كودكي با فرا رسيدن دوران بلوغ به يكباره دگرگون مي شود ابتدا نوجوان تــصوير ذهني خـاصي از بدن خويش پيدا مي كند. اين تصوير ذهني با تصويري كه فرد از خود در آئينه مي بيند متفاوت است و شامل برداشت جسماني همراه با خصوصيات رواني مي شود.
كولب   تصوير ذهني را به درك بدني و فهم بدني تقسيم نموده است درك بدني عبارت از ادراكات مختلفي است كه فرد در بارة بدن خويش دارد و فهم بدني مربوط به دروني نمودن احساساتي است كه فرد در مورد شخصيت خويش از داخل و خارج كسب مي كند به عبارت ديگر درك بدني بيشتر برداشت فيزيكي از خود است در صورتيكه فهم بدني برداشت فيزيكي همراه با قضاوت ديگران در مورد بدن خود است و در آن ارزيابي فرد با ديگران نيز قرار دارد.
براساس نظريه اريكسون  1  اگر هويت شخصي نوجوان و جوان در طي زمان و براساس تجربيات حاصل از برخورد صحيح اجتماعي بتدريج ايجاد شود و فرد بتواند خود را بشناسد و از ديگران جدا سازد تعادل رواني وي تضمين مي شود ولي اگر سر خوردگي و عدم اعتماد جايگزين اعتماد گردد و بجاي تماس با مردم، نوجوان گوشه گير و منزوي شود و بجاي تحرك به ركود گرايد و بجاي خود آگاهي و تشكيل هويت مثبت دچار ابهام در نقش خود شود، هماهنگي و تعادل رواني وي بهم مي خورد و به بجران هويت دچار مي شود. در بحران هويت ، نوجوان و جوانان شديداً دچار اضطراب و ناراحتي ذهني است بصورتيكه نمي تواند جنبه هاي مختلف شخصيت خويش را در يك خويشتن قابل قبول و هماهنگ سازمان دهد.
بحران هويت جوان را به ابهام و سر درگمي مي كشاند و داراي عوارضي از اين قبيل است:
1- اختلال در احساس زمان و وقت:‌ در اين صورت نوجوان و جوان احساس مي كند كه گذشت زمان مهم نيست و براي هر كاري بيش از حد كافي وقت دارد. در برابر اين احساس، دسته اي احساس مي كنند كه همه امور بسرعت مي گذرند و وقت و زمان كافي براي كار خود ندارند.
2- احساس شديد نسبت به خويش : فكر نوجوان و جوان در اين حالت ، هميشه مشغول خصوصيات بدني يا شغل و نقشي است كه بر عهده دارد و نمي تواند افكارش را از دايره تنگ خويش آزاد سازد.
3- هويت منفي : در اين صورت نوجوان و جوان نقش و وظائفي را كه بوسيله خانواده يا اجتماع براي وي مناسب تشخيص داده مي شود با تمسخر يا با پرخاشگري و حالتي خصمانه رد مي كند و ممكن است رفتاري عجيب و غريب و نامأنوس با اجتماع داشته باشند براي كمك به اين قشر كه هويت خويش را باز نيافته و خود را نشناخته و در نقش خود ابهام دارد بايد روابط باز و صميمانه اي بوجود آورد و با تكيه بر نقاط مثبت وي او را به تجربه ارزش مشخصي رهنمون شد مشاوره فردي با نوجوان و جواني كه دچار بحران هويت است بايد متوجه تأمين شرايطي باشد كه تهديد را در فرد تقليل دهد و موانع ادراكات وي از خويش را برطرف نمايد (احمدي، 1379، ص 17-23 )
2-3تربيت اجتماعي جوانان و نوجوانان:
        تربيت بعد اجتماعي شخصيت در عين حال كه وابسته به تربيت ساير ابعاد شخصيت است لكن
خود نيز به تنهائي بايد مد نظر قرار گيرد. روابط اجتماعي و رفتار اجتماعي ما با ديگران موضوع تربيت اجتماعي است. اگر اين جنبه از شخصيت نوجوان تحت تربيت قرار نگيرد، ممكن است او را دچار افراط و تفريط كند . انسان گوشه گير و منزوي و يا انسان ناپخته در رفتار اجتماعي ، به اندازه انساني كه در وابستگي به ديگران افراط مي كند. از لحاظ رفتار اجتماعي دچار نارسايي است. از اين رو بايد كودك و نوجوان را براي حفظ تعادل در رفتار اجتماعي تحت تربيت قرار داد.
2-4شناخت و تربيت نيازهاي اجتماعي:
انسان از دوران كودكي نيازهايي را از خود نشان ميدهد كه اين نيازها پاية ارتباطات اجتماعي او قــرار مي گيرد. به عبارت ديگر از آن جا كه چنين نيازهايي وجود دارند. رفتارهاي اجتماعي انسان شكل مي گيرند. ما ضمن تبيين مهم ترين نيازهاي اجتماعي انسان سعي خواهيم كرد اين نكته را يادآور شويم كه نيازهاي مورد بررسي نقش بسيار مهم در موضع گيري عاطفي كودك نسبت به مربي دارند. يعني اگر در طول دورة تربيت، كودك يا نوجوان موضعي مثبت و سازنده در مقابل مربي اتخاذ كند و يا بالعكس موضعي تهاجمي و يا تدافعي انتخاب نمايد اين امر ناشي از شيوة برخورد ما با اين نيازهاست.
2-4-1- نياز به امنيت اجتماعي:  شايد اولين نياز اجتماعي انسان اين است كه در كنار ديگران باشد و به دور از تهديد زندگي كند انسان از اولين سال زندگي نشان مي دهد كه احتياج به حضور ديگران دارد. او مي خواهد ديگران در كنار او باشند بدون اينكه او را تهديد و يا ترك كنند . به اين ترتيب در نياز به امنيت اجتماعي سه عنصر: 1) حضور ديگران  2) تهديد نكردن يا امنيت 3) استمرار حضور ديگران ضرورت دارد. از اين رو نبود هر يك از اين سه عنصر، موجب مي شود كه اين نياز برآورده نشود. براي تأمين نياز به امنيت اجتماعي و تربيت آن، بايد نكاتي را مورد توجه قرار دهيم. لازم است بدانيم كه هر نياز رواني چگونه برطرف مي گردد و چگونه برطرف نمي شود و به عنوان يك نياز غالب باقي مي ماند. در اين زمينه بهتر است توجه كنيم كه اگر نيازي به شكل متعادل برطرف نشود به اصطلاح « تثبيت » ايجاد مي كند. يعني فرد در آن نياز در جاي زنــد اما اگر نيــازي بـه شكل متعـادل مرتفع شود، فرد از آن نياز عبور مي كند و به نيازهاي سطح بالاتر مي پردازد. يكي از عواملي كه موجب مي شود كه يك نياز برطرف نشود عجين كردن اضطراب با ارضاء است. نوجواني كه پيوسته تهديد به تنها گذاشته شدن، تنها ماندن و ترك شدن شده است پيوسته اضطرابي را حس كرده كه اجازه نداده از آن نياز بگذرد و به سطوح بالاتر برسد. در جايي ديگر اگر نيازي به شكل افراطي نيز پاسخ داده شود موجب تثبيت خواهد شد پيوسته در كنار شخص بودن و او را لحظه اي ترك نكردن و يا جلوگيري كردن از كوچكترين عامل تهديد كننده موجب تثبيت نوجوان در آن نياز خواهد شد.
ارضي نسبي موجب عبور فرد از يك نياز به نياز بالاتر مي گردد. اگر كودك احساس كند كه مي تواند بر روي حضـور ديگران حسـاب باز كند و يا آرامش بتواند به ديگران اتكا كند هراز گاهي نيز تنهايي و با تهديد هاي كوچكي را تجربه نمايد توانسته است به اين نياز خود پاسخي درست بدهد و از طريق اتكاي به اين نياز برطرف شده به سمت نيازهاي بالاتر برود نكته ديگري كه در اين زمينه لازم است مربي بداند اين است كه ما وقتي از نيازي عبور مي كنيم. معنايش از بين رفتن آن نياز نيست ، بلكه آن نياز وجود دارد ولي مهم ترين مشغوليت ذهني ما به شمار نمي آيد.
2-4-2نياز به تعلق داشتن: مقصود از اين نياز چيزي فراتر از حضور ديگران است . وقتي ما از حضور مستمرو آرامش بخش ديگران تا حدي مطمئن شويم ، به دنبال آنيم كه در قلب آن ها جا بگيريم. نياز به تعلق داشتن عبارت است از حضور ما در قلب ديگران. ما دوست داريم چشم انتظار كساني باشيم و كساني نيز چشم انتظار ما باشند.
اين نياز وقتي بر طرف شود حتي زماني كه ما از كساني كه به آن ها تعلق داريم فرسنگ ها دوريم، باز خود را در كنار آنان احساس مي كنيم. اين نياز از لحاظ سطح بالاتر از نياز به امنيت اجتماعي است. در نياز به امنيت اجتماعي ما حضور بعضي افراد را در كنار خود طالبيم ولي در نياز به تعلق داشتن تنها حضور افراد كفايت نمي كند بلكه احساس تعلق يه يكديگر نيز مطرح است. در تربيت اين نياز، ضمن احياي آن از طريق جايگاه دادن در قلب براي متربي، بايد او را نيز متوجه كنيم كه نه تنها وي احتياج به محبت از طرف ديگران دارد بـلكه ديگران نـيز احتياج به محبت او دارند. او بايد بياموزد كه روابطش با ديگران را براساس محبت پي ريزي كند ابتدا بايد همه مخلوقات خدا بخصوص انسانها وبالاخص انسانهاي پاك را دوست داشت وازاين طريق احساس تعلق به آنها پيدا كرد.درعين حال فرد مي تواند توقع دوست داشتن از ديگران را نيز داشته باشد وبهتر است بداند بهترين راه براي جلب دوستي انسانها،دوست داشتن آنها است،نه فقط توقع دوست داشته شدن.

 

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی نوجوانان با کد 23336

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی نوجوانان, پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی نوجوانان,گستره نظری نوجوانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی نوجوانان

فصل دوم
گستره نظری

1-2 نوجوانی
نوجوانی به صورتی که امروز آن را می شناسيم، پديده ای نسبتا جديد است وقبل از قرن بسيتم کسی نوجوانی را به هيچ وجه به منزله دوره ای يا مرحله ای از تحول قلمداد نمی کرد، کودکان با رسيدن به بلوغ بلافاصله به عنوان کار آموز در جهان بزرگسالان قدم می نهادند. پس آشنايی با مفهوم نوجوانی از ره آوردهای روانشناختی در گستره جديد تمدن است.
نوجوانی به پهنه سالهايی اطلاق می شود که کودکی به بزرگسالی می پيوندند. شروع نوجوانی با تغييرات بدنی همزمان می شود ودر نتيجه رديابی ظاهری آن آسانتر، است در حالی که پايان آن بر حسب شکل گيری ساختهای عقلی وتغييرات عاطفی و اجتماعی نوسانی تر در نظر گرفته شده است. به همين دليل برای کسانی که به ضابطه های ظاهری تکيه کرده اند شروع نوجوانی را زيست شناختی وپايان آن را فرهنگی دانسته اند. بدون آن که بتوان لزوماً وابستگی بين بلوغ ونوجوانی را مورد تاييد قرار داد، گستره دگرگونيها نشان می دهند که از لحاظ تحول عقلی ونقش محوری آن در شکل گيری جنبه های عاطفی و اجتماعی، نوجوانی با استقرار فکر انتزاعی از کودکی متمايز می شود و نوجوانان پس از تامين شرايط لازم برای ورود به جامعه بزرگسالان به جرگه بزرگسالان می پيوندند( منصور1378).
نوجوانی دوره ای است که بدن کودک دبستانی به بزرگسالی بالغ تغيير شکل می يابد و همين تغييرات زمينه ساز اضطراب و نگرانی در فرد می شود و به خصوص هنگامی که نوجوان از ويژگی ها و تغييرات مربوط به اين دوره آگاهی چندانی نداشته باشد. اغلب آن ها سؤالات زيادی در مورد مسايل مربوط به خود دارند و می توانند پاسخ آن ها را از والدين و مربيان و معلمان خود بپرسند؛ اما اين در حالی است که بسياری از والدين راحت نيستند در مورد اين مسايل، با فرزند خود صحبت کنند. در نتيجه آن ها بيشتر با دوستان همسال و همکلاسی های شان در مورد اين مسايل صحبت می کنند وگاهی اوقات به اشتباه يکديگر را راهنمايی می کنند. بسياری از نوجوانان احساس ناامنی می کنند و قرار گرفتن در ميان دوستان را بر والدين و در کنار آن ها بودن ترجيح می دهند و هر زمان که فرصت يابند به دوستان پناه می برند. بنابراين اهميت دوستان در اين دوره بسيار زياد است. نوجوان دارای مشکلات ويژه ای هستند که در دوره کودکی کمتر مشاهده می شود. ماهيت اين مشکلات با مشکلات دوره بزرگ سالی متفاوت است. اگر والدين و معلمان مايلند که نوجوانان به راحتی اين دوره را طی کنند، بايد مشکلات نوجوانان را به خوبی بشناسند. به هر حال نوجوانی يک دوره ی مشکل و نامتعادل و غير قابل پيش بينی و دارای مشکلات بسياری است که بايد به شيوه ای رضايت بخش، هم برای نوجوان و هم برای والدين و افراد جامعه حل و فصل شود. زيرا نوجوانی برای خود فرد نيز مشکل زاست و نوجوان با نقش جديد خود در زندگی سازگار نشده و در نتيجه سردرگم و پرخاشگر و مضطرب است.
2-1-1 اهميت نوجوانی
نوجوانی يکی از مراحل زندگی است که از چند بعد دارای اهميت می باشد. نوجوان اغلب برای سازگاری با اين ابعاد تلاش می کند. در ادامه به بعضی از موارد اشاره می کند. 1-شروع نوجوانی: بسياری از افرادی که وارد اين دوره می شوند از دنيای کودکی فاصله می گيرند و در دنيايی سرشار از خيالات و توهمات سير می کنند. آن ها در اين سال ها تغييرات بسياری را در جسم و روان خود تجربه می کنند. .
2- تفکر انتزاعی: در اين دوره، تفکر نوجوان نسبت به کودکی رشد يافته و او اينک دارای تفکر انتزاعی است و می تواند بسياری از مسايل را درک و به موضوع های مختلف فکر کند و بسياری از مشکلات خانوادگی و مشکلات مربوط به خود را با آگاهی حل نمايد. 3-تغييرات عاطفی: تغييرات عاطفی نوجوان آشکار و او نسبت به اتفاقات و مسايل پيرامون خود حساس است. بسياری از هيجان های مثبت چون شادی ، بر خورد والدين و افتخار کردن، آسودگی خيال، هيجانات منفی چون اضطراب و نگرانی، پشيمانی ، غم و اندوه و عصبانيت و خشم و … باعث تغييرات عاطفی و رفتاری در نوجوان می شود. احساساتی که نوجوان تجربه می کند بسيار متفاوت تر از احساسات يک کودک يا بزرگ سال است و در مقايسه با بزرگسالان، احساس نوجوان افت و خيز بيشتری را نشان می دهد. البته والدين نبايد نگران باشند زيرا اين احساسات طبيعی و زودگذر است. 4- تغييرات اجتماعی: در اين دوره نوجوان از لحاظ اجتماعی ديگران را بر والدين و خانواده ترجيح می دهد و بيشتر مسايل خود را با همسالان حل و فصل می کند. آن ها در گروه های دوستانه به دنبال نشان دادن قدرت و استقلال رای هستند و در ميان آن ها سازگاری بيشتری نشان می دهند. اين در حالی است که در محيط خانواده سرکش و پرخاشگر می شوند. والدين و مربيان با برخورد مناسب و دادن مسؤوليت و احترام به استقلال آن ها در انجام وظايف مربوط به خودشان می توانند روحيه پذيرش مسؤوليت و انجام وظايف محوله را در آن ها تقويت کنند.
5-هويت: بسياری از نوجوانان به دنبال کشف هويت و شخصيتی جذاب هستند تا در چارچوب آن شخصيت قرار گيرند. آن ها هم چنين در مورد فلسفه زندگی و مرگ ابهامات بسياری در ذهن دارند که پاسخ به اين ابهامات از سوی والدين و خصوصاً معلمان دينی در مدارس صورت می گيرد. تقويت روحيه خداجويی و رسيدن به کمال نيز از وظايف اساسی والدين و معلمين است تا با تکيه بر اين روحيه معنوی مانع لغزش های نوجوانان شود(ای برک1380).

دانلود فایل

دریافت مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان با کد 23610

زمينه هاي رشد در نوجوانان و جوانان,اختلال در احساس زمان و وقت,احساس شديد نسبت به خويش,مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان ,پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های اجتماعی فرزندان به صورت کامل و جامع در حجم  57 صفحه در فرمت word

#این مبانی نظری و پیشینه تحقیق، کامل و جامع می باشد.
#رفرنس نویسی و دارای منبع.
#با فرمت ورد و قابل ویرایش.
#از این فایل می توان برای فصل دوم پایان نامه و تحقیق، پروپوزال، پژوهش های علمی و …. استفاده نمود.


مقدمه
توانايي ‌هاي رواني – اجتماعي در ارتقاي بهداشت سلامت و روان نقش مهمي بر عهده دارند . مستقيم ترين روش مداخله ، به منظور ارتقاي توانايي‌هاي رواني – اجتماعي ، مداخله‌هايي است كه منابع مقابله‌اي اشخاص و توانايي‌هاي شخصي و اجتماعي آنان را تقويت مي‌كند . در رابطه با نوجوانان و جوانان اين نوع مداخله را مي‌توان از طريق آموزش مهارت هاي اجتماعي در محيط آموزشي حمايت كننده يعني مدرسه ارائه نمود .
زمينه هاي رشد در نوجوانان و جوانان :
در اقوام بدوي و فرهنگهاي ابتدائي مرحله ايي تحت عنوان بلوغ جواني وجود نداشته و اين دو مرحله ناشي از تغييرات بدني تصور مي شده است.
جواني دوره شور و توان است دوره ايست كه استعداد جسماني و عقلاني مي تواند رشد و پرورش يابد. پيامبر اسلام (ص) آنقدر به اين دوره اهميت دادند كه اسامة جوان را به فرماندهي سپاه برگزيدند.
ادبا نيز به بيان دوره جواني و شمه اي از خصوصيات آن پرداخته و در بعضي موارد رهنمود هاي تربيتي ارائه داده اند.
در اوائل قرن حاضر استانلي هال 9 براساس مطالعات و مشاهدات خود با عدة زيادي از نوجوانان به اين نتيجه رسيد كه مرحله نوجواني دوره ايست كه در آن فرد، داراي جنبه هاي افراطي و اغراق آميز در سلوك و رفتار خود مي باشد و از مشخصات آن طوفان و فشار هيجاني است. نوجوان در اين دوره تمايلات و خواهشهاي متضادي دارد و خودخواهي كودكانه با نوع پرستي خير خواهانه را در مي آميزد.
غير از عوامل بيولوژيكي عوامل اجتماعي نيز در تغييرات بلوغ تأثير دارند. در تاريخچه دوران شناسي دو جريان فكري در زمينه تحول بلوغ وجود داشته است.
جريان اول:رشد را پديده اي مداوم و پيوسته مي داند. نماينده اين طرز فكر گزل است. براساس اين نظريه ، رشد امري پيوسته است كه از كودكي شروع مي شود و بدون انقطاع ادامه مي يابد رشد گاهي سريع و گاهي كنداست و نمي توان براي آن خصوصيات و ساختمان مشخصي را تعيين كرد و آنرا داراي مراحلي دانست . بر طبق اين نظريه دورة بلوغ دنباله رشد دوران كودكي است و پيوسته به آنست ولي آهنگي سريعتر دارد.
جريان دوم: رشد و تحول را يك پديده مداوم و پيوسته نمي داند بلكه آن را متشكل از مراحل و دوره هاي مختـلف مي دانـد نمـاينـده اين طرز فكر پيـاژه و والون هستند. از نظر اين گروه رشد از مراحل متعددي مي گذرد. هر مرحله ساخت ذهني خاصي مربوط به خود دارد و به علت همين ساخت مخصوص ، هر مرحله از ساير مراحل مجزي است.
زندگي آرام و بي دغدغه كودكي با فرا رسيدن دوران بلوغ به يكباره دگرگون مي شود ابتدا نوجوان تــصوير ذهني خـاصي از بدن خويش پيدا مي كند. اين تصوير ذهني با تصويري كه فرد از خود در آئينه مي بيند متفاوت است و شامل برداشت جسماني همراه با خصوصيات رواني مي شود.
كولب   تصوير ذهني را به درك بدني و فهم بدني تقسيم نموده است درك بدني عبارت از ادراكات مختلفي است كه فرد در بارة بدن خويش دارد و فهم بدني مربوط به دروني نمودن احساساتي است كه فرد در مورد شخصيت خويش از داخل و خارج كسب مي كند به عبارت ديگر درك بدني بيشتر برداشت فيزيكي از خود است در صورتيكه فهم بدني برداشت فيزيكي همراه با قضاوت ديگران در مورد بدن خود است و در آن ارزيابي فرد با ديگران نيز قرار دارد.
براساس نظريه اريكسون  1  اگر هويت شخصي نوجوان و جوان در طي زمان و براساس تجربيات حاصل از برخورد صحيح اجتماعي بتدريج ايجاد شود و فرد بتواند خود را بشناسد و از ديگران جدا سازد تعادل رواني وي تضمين مي شود ولي اگر سر خوردگي و عدم اعتماد جايگزين اعتماد گردد و بجاي تماس با مردم، نوجوان گوشه گير و منزوي شود و بجاي تحرك به ركود گرايد و بجاي خود آگاهي و تشكيل هويت مثبت دچار ابهام در نقش خود شود، هماهنگي و تعادل رواني وي بهم مي خورد و به بجران هويت دچار مي شود. در بحران هويت ، نوجوان و جوانان شديداً دچار اضطراب و ناراحتي ذهني است بصورتيكه نمي تواند جنبه هاي مختلف شخصيت خويش را در يك خويشتن قابل قبول و هماهنگ سازمان دهد.
بحران هويت جوان را به ابهام و سر درگمي مي كشاند و داراي عوارضي از اين قبيل است:
1- اختلال در احساس زمان و وقت:‌ در اين صورت نوجوان و جوان احساس مي كند كه گذشت زمان مهم نيست و براي هر كاري بيش از حد كافي وقت دارد. در برابر اين احساس، دسته اي احساس مي كنند كه همه امور بسرعت مي گذرند و وقت و زمان كافي براي كار خود ندارند.
2- احساس شديد نسبت به خويش : فكر نوجوان و جوان در اين حالت ، هميشه مشغول خصوصيات بدني يا شغل و نقشي است كه بر عهده دارد و نمي تواند افكارش را از دايره تنگ خويش آزاد سازد.
3- هويت منفي : در اين صورت نوجوان و جوان نقش و وظائفي را كه بوسيله خانواده يا اجتماع براي وي مناسب تشخيص داده مي شود با تمسخر يا با پرخاشگري و حالتي خصمانه رد مي كند و ممكن است رفتاري عجيب و غريب و نامأنوس با اجتماع داشته باشند براي كمك به اين قشر كه هويت خويش را باز نيافته و خود را نشناخته و در نقش خود ابهام دارد بايد روابط باز و صميمانه اي بوجود آورد و با تكيه بر نقاط مثبت وي او را به تجربه ارزش مشخصي رهنمون شد مشاوره فردي با نوجوان و جواني كه دچار بحران هويت است بايد متوجه تأمين شرايطي باشد كه تهديد را در فرد تقليل دهد و موانع ادراكات وي از خويش را برطرف نمايد (احمدي، 1379، ص 17-23 )
2-3تربيت اجتماعي جوانان و نوجوانان:
        تربيت بعد اجتماعي شخصيت در عين حال كه وابسته به تربيت ساير ابعاد شخصيت است لكن
خود نيز به تنهائي بايد مد نظر قرار گيرد. روابط اجتماعي و رفتار اجتماعي ما با ديگران موضوع تربيت اجتماعي است. اگر اين جنبه از شخصيت نوجوان تحت تربيت قرار نگيرد، ممكن است او را دچار افراط و تفريط كند . انسان گوشه گير و منزوي و يا انسان ناپخته در رفتار اجتماعي ، به اندازه انساني كه در وابستگي به ديگران افراط مي كند. از لحاظ رفتار اجتماعي دچار نارسايي است. از اين رو بايد كودك و نوجوان را براي حفظ تعادل در رفتار اجتماعي تحت تربيت قرار داد.
2-4شناخت و تربيت نيازهاي اجتماعي:
انسان از دوران كودكي نيازهايي را از خود نشان ميدهد كه اين نيازها پاية ارتباطات اجتماعي او قــرار مي گيرد. به عبارت ديگر از آن جا كه چنين نيازهايي وجود دارند. رفتارهاي اجتماعي انسان شكل مي گيرند. ما ضمن تبيين مهم ترين نيازهاي اجتماعي انسان سعي خواهيم كرد اين نكته را يادآور شويم كه نيازهاي مورد بررسي نقش بسيار مهم در موضع گيري عاطفي كودك نسبت به مربي دارند. يعني اگر در طول دورة تربيت، كودك يا نوجوان موضعي مثبت و سازنده در مقابل مربي اتخاذ كند و يا بالعكس موضعي تهاجمي و يا تدافعي انتخاب نمايد اين امر ناشي از شيوة برخورد ما با اين نيازهاست.
2-4-1- نياز به امنيت اجتماعي:  شايد اولين نياز اجتماعي انسان اين است كه در كنار ديگران باشد و به دور از تهديد زندگي كند انسان از اولين سال زندگي نشان مي دهد كه احتياج به حضور ديگران دارد. او مي خواهد ديگران در كنار او باشند بدون اينكه او را تهديد و يا ترك كنند . به اين ترتيب در نياز به امنيت اجتماعي سه عنصر: 1) حضور ديگران  2) تهديد نكردن يا امنيت 3) استمرار حضور ديگران ضرورت دارد. از اين رو نبود هر يك از اين سه عنصر، موجب مي شود كه اين نياز برآورده نشود. براي تأمين نياز به امنيت اجتماعي و تربيت آن، بايد نكاتي را مورد توجه قرار دهيم. لازم است بدانيم كه هر نياز رواني چگونه برطرف مي گردد و چگونه برطرف نمي شود و به عنوان يك نياز غالب باقي مي ماند. در اين زمينه بهتر است توجه كنيم كه اگر نيازي به شكل متعادل برطرف نشود به اصطلاح « تثبيت » ايجاد مي كند. يعني فرد در آن نياز در جاي زنــد اما اگر نيــازي بـه شكل متعـادل مرتفع شود، فرد از آن نياز عبور مي كند و به نيازهاي سطح بالاتر مي پردازد. يكي از عواملي كه موجب مي شود كه يك نياز برطرف نشود عجين كردن اضطراب با ارضاء است. نوجواني كه پيوسته تهديد به تنها گذاشته شدن، تنها ماندن و ترك شدن شده است پيوسته اضطرابي را حس كرده كه اجازه نداده از آن نياز بگذرد و به سطوح بالاتر برسد. در جايي ديگر اگر نيازي به شكل افراطي نيز پاسخ داده شود موجب تثبيت خواهد شد پيوسته در كنار شخص بودن و او را لحظه اي ترك نكردن و يا جلوگيري كردن از كوچكترين عامل تهديد كننده موجب تثبيت نوجوان در آن نياز خواهد شد.
ارضي نسبي موجب عبور فرد از يك نياز به نياز بالاتر مي گردد. اگر كودك احساس كند كه مي تواند بر روي حضـور ديگران حسـاب باز كند و يا آرامش بتواند به ديگران اتكا كند هراز گاهي نيز تنهايي و با تهديد هاي كوچكي را تجربه نمايد توانسته است به اين نياز خود پاسخي درست بدهد و از طريق اتكاي به اين نياز برطرف شده به سمت نيازهاي بالاتر برود نكته ديگري كه در اين زمينه لازم است مربي بداند اين است كه ما وقتي از نيازي عبور مي كنيم. معنايش از بين رفتن آن نياز نيست ، بلكه آن نياز وجود دارد ولي مهم ترين مشغوليت ذهني ما به شمار نمي آيد.
2-4-2نياز به تعلق داشتن: مقصود از اين نياز چيزي فراتر از حضور ديگران است . وقتي ما از حضور مستمرو آرامش بخش ديگران تا حدي مطمئن شويم ، به دنبال آنيم كه در قلب آن ها جا بگيريم. نياز به تعلق داشتن عبارت است از حضور ما در قلب ديگران. ما دوست داريم چشم انتظار كساني باشيم و كساني نيز چشم انتظار ما باشند.
اين نياز وقتي بر طرف شود حتي زماني كه ما از كساني كه به آن ها تعلق داريم فرسنگ ها دوريم، باز خود را در كنار آنان احساس مي كنيم. اين نياز از لحاظ سطح بالاتر از نياز به امنيت اجتماعي است. در نياز به امنيت اجتماعي ما حضور بعضي افراد را در كنار خود طالبيم ولي در نياز به تعلق داشتن تنها حضور افراد كفايت نمي كند بلكه احساس تعلق يه يكديگر نيز مطرح است. در تربيت اين نياز، ضمن احياي آن از طريق جايگاه دادن در قلب براي متربي، بايد او را نيز متوجه كنيم كه نه تنها وي احتياج به محبت از طرف ديگران دارد بـلكه ديگران نـيز احتياج به محبت او دارند. او بايد بياموزد كه روابطش با ديگران را براساس محبت پي ريزي كند ابتدا بايد همه مخلوقات خدا بخصوص انسانها وبالاخص انسانهاي پاك را دوست داشت وازاين طريق احساس تعلق به آنها پيدا كرد.درعين حال فرد مي تواند توقع دوست داشتن از ديگران را نيز داشته باشد وبهتر است بداند بهترين راه براي جلب دوستي انسانها،دوست داشتن آنها است،نه فقط توقع دوست داشته شدن.

دانلود فایل